حبل متين: شناخت ارکان دین، شرح زیارت جامعه‌ی کبیره: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Hbaghizadeh صفحهٔ حبل متين را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به حبل متين: شناخت ارکان دین، شرح زیارت جامعه‌ی کبیره منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۴: خط ۲۴:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''حبل متين: شناخت ارکان دین، شرح زیارت جامعه کبیره'''، اثر سید محمد ضیاءآبادی (1307- 1399ش)، کتابی است در شرح زیارت جامعه کبیره و بیان نکاتی پیرامون آن.
'''حبل متين: شناخت ارکان دین، شرح زیارت جامعه کبیره'''، اثر [[ضیاءآبادی، سید محمد|سید محمد ضیاءآبادی]] (1307- 1399ش)، کتابی است در شرح زیارت جامعه کبیره و بیان نکاتی پیرامون آن.


اثر حاضر، حاصل جلسات شرح زیارت جامعه کبیره سید محمد ضیاءآبادی است که در زمان حیات ایشان، برگزار و بر روی نوار، ضبط شده بود که پس از دستیابی به آنها و پیاده شدن و نگارش مجدد هریک از این جلسات توسط ایشان، به‌صورت مستقل، تحت عنوان «صفیر ولایت» چاپ و منتشر شده و اکنون آن جزوات (هجده‌گانه) با تدوین کلی، بازنگری اساسی و ویرایش دقیق، در قالب اثر حاضر، تنظیم و تبویب شده و در اختیار خوانندگان قرار گرفته است<ref>ر.ک: سخن ناشر، ص8</ref>.
اثر حاضر، حاصل جلسات شرح زیارت جامعه کبیره [[ضیاءآبادی، سید محمد|سید محمد ضیاءآبادی]] است که در زمان حیات ایشان، برگزار و بر روی نوار، ضبط شده بود که پس از دستیابی به آنها و پیاده شدن و نگارش مجدد هریک از این جلسات توسط ایشان، به‌صورت مستقل، تحت عنوان «صفیر ولایت» چاپ و منتشر شده و اکنون آن جزوات (هجده‌گانه) با تدوین کلی، بازنگری اساسی و ویرایش دقیق، در قالب اثر حاضر، تنظیم و تبویب شده و در اختیار خوانندگان قرار گرفته است<ref>ر.ک: سخن ناشر، ص8</ref>.


روش شرح بدین صورت است که ابتدا، فرازی از دعا ذکر گردیده و در ادامه، ضمن ترجمه آن، به شرح و توضیح واژگان و مفردات و معنا و مفهوم برداشت‌شده از آن فراز، پرداخته شده است. در این راه، از آیات، روایات و سخنان بزرگان نیز استفاده شده است.
روش شرح بدین صورت است که ابتدا، فرازی از دعا ذکر گردیده و در ادامه، ضمن ترجمه آن، به شرح و توضیح واژگان و مفردات و معنا و مفهوم برداشت‌شده از آن فراز، پرداخته شده است. در این راه، از آیات، روایات و سخنان بزرگان نیز استفاده شده است.
به‌منظور آشنایی بیشتر با چگونگی شرح، به بخشی از آن، اشاره می‌شود:
به‌منظور آشنایی بیشتر با چگونگی شرح، به بخشی از آن، اشاره می‌شود:
متن:
متن:
«و معدن الرحمة و خزان العلم ومنتهی الحلم و أصول الكرم».
«و معدن الرحمة و خزان العلم ومنتهی الحلم و أصول الكرم».
ترجمه و شرح:
ترجمه و شرح:
««سلام بر شما... که معدن رحمت و خزینه‌داران دانش و سرآمد بردباری و ریشه و اساس بزرگواری هستید».
««سلام بر شما... که معدن رحمت و خزینه‌داران دانش و سرآمد بردباری و ریشه و اساس بزرگواری هستید».
(معدن الرحمة و خزان العلم)؛ مفهوم معدن و مخزن: معدن، یعنی محل تولید اشیا؛ با مخزن فرق دارد. مخزن، یعنی محل نگهداری اشیای گران‌بها...
(معدن الرحمة و خزان العلم)؛ مفهوم معدن و مخزن: معدن، یعنی محل تولید اشیا؛ با مخزن فرق دارد. مخزن، یعنی محل نگهداری اشیای گران‌بها...
معنای رحمت: خدا می‌فرماید: «... و رحمتي وسعت كل شيء...» (رحمت من همه چیز را فراگرفته است). پس معلوم می‌شود که هرچه در عالم هست، تمام مخلوقات و موجودات، در پوشش رحمت خدا قرار گرفته‌اند و همه کائنات تجلی‌گاه رحمت خدا هستند و اساسا ایجاد کردن و وجود دادن به چیزی، خودش رحمت است. وجود و حیات، علم و قدرت، تمام جمال‌ها و کمال‌ها، از هر قبیل که هست، عموما مصادیق رحمت خدا هستند. حتی مرگ که در واقع، انتقال دادن موجودی از مرتبه نقص به کمال است، رحمت است...
معنای رحمت: خدا می‌فرماید: «... و رحمتي وسعت كل شيء...» (رحمت من همه چیز را فراگرفته است). پس معلوم می‌شود که هرچه در عالم هست، تمام مخلوقات و موجودات، در پوشش رحمت خدا قرار گرفته‌اند و همه کائنات تجلی‌گاه رحمت خدا هستند و اساسا ایجاد کردن و وجود دادن به چیزی، خودش رحمت است. وجود و حیات، علم و قدرت، تمام جمال‌ها و کمال‌ها، از هر قبیل که هست، عموما مصادیق رحمت خدا هستند. حتی مرگ که در واقع، انتقال دادن موجودی از مرتبه نقص به کمال است، رحمت است...
ائمه معصومین(ع) معدن این رحمت هستند؛ یعنی پیدایش این همه موجودات در عالم هستی، اعم از جماد و نبات و حیوان و انسان جن و ملک، از اجسام و ارواح و... و هرچه کلمه شیء، یعنی چیز، بر آن منطبق است، منشأ و منبعش وجود اقدس امام(ع) است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص31-32</ref>.
ائمه معصومین(ع) معدن این رحمت هستند؛ یعنی پیدایش این همه موجودات در عالم هستی، اعم از جماد و نبات و حیوان و انسان جن و ملک، از اجسام و ارواح و... و هرچه کلمه شیء، یعنی چیز، بر آن منطبق است، منشأ و منبعش وجود اقدس امام(ع) است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص31-32</ref>.