پرش به محتوا

هستی خیالین انسان: در پرتو تفکر هایدگر و کربن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه های' به 'ه‌های'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ه‌های')
 
خط ۴۵: خط ۴۵:
[[کربن، هانری|هانری کربن]] که از جمله متأثران از هایدگر است، با ابتنای تفکر بر پایه‌های هرمنوتیکی اندیشۀ هایدگر، سراغ از میراث انباشتۀ تفکر فلسفی ایران‌زمین گرفته است و بدین ترتیب اهمیتی بسزا در این پژوهش دارد. اهمیت اساسی اندیشه‌های [[کربن، هانری|هانری کربن]] در فهم سنت تاریخی ایران، تنها منحصر در فهم پدیدارشناسانۀ متون فلسفی نمی‌ماند، بلکه ساحت فلسفی این آثار تاریخی در جریان تفکر کربن دگرگون شده است و در مواجهه با پژوهش‌های کربن، به گونه‌ای بنیادین، فهم دیگری از سنت فلسفی ایران یافت می‌شود.
[[کربن، هانری|هانری کربن]] که از جمله متأثران از هایدگر است، با ابتنای تفکر بر پایه‌های هرمنوتیکی اندیشۀ هایدگر، سراغ از میراث انباشتۀ تفکر فلسفی ایران‌زمین گرفته است و بدین ترتیب اهمیتی بسزا در این پژوهش دارد. اهمیت اساسی اندیشه‌های [[کربن، هانری|هانری کربن]] در فهم سنت تاریخی ایران، تنها منحصر در فهم پدیدارشناسانۀ متون فلسفی نمی‌ماند، بلکه ساحت فلسفی این آثار تاریخی در جریان تفکر کربن دگرگون شده است و در مواجهه با پژوهش‌های کربن، به گونه‌ای بنیادین، فهم دیگری از سنت فلسفی ایران یافت می‌شود.


در این کتاب، پرسش از هستی تخیل چنان صورت‌بندی می‌شود که پروژۀ فلسفی هایدگر را در «هستی و زمان» در امتداد مسئلۀ باستانی فلسف، یعنی احراز معنای وحدت در سیلان امر متکثر طرح می‌افکند. آن‌گاه که هایدگر در پرسش از امر وحدت‌بخش در تکوین ساختارهای چندپارۀ دازاین، با رسیدن به زمان‌مندی به‌مثابۀ معنای ساخت پروا، اندیشه را در مجاورت امر وحدت‌بخش یعنی زمان قرار می‌دهد، درست در همان نقطه، پرسش از هستی تخیل در تعبیر بدیع و خیالینگی سر برآورده و خود را در خصلت‌نمایی سرشت زمان تعین می‌بخشد.
در این کتاب، پرسش از هستی تخیل چنان صورت‌بندی می‌شود که پروژۀ فلسفی هایدگر را در «هستی و زمان» در امتداد مسئلۀ باستانی فلسف، یعنی احراز معنای وحدت در سیلان امر متکثر طرح می‌افکند. آن‌گاه که‌هایدگر در پرسش از امر وحدت‌بخش در تکوین ساختارهای چندپارۀ دازاین، با رسیدن به زمان‌مندی به‌مثابۀ معنای ساخت پروا، اندیشه را در مجاورت امر وحدت‌بخش یعنی زمان قرار می‌دهد، درست در همان نقطه، پرسش از هستی تخیل در تعبیر بدیع و خیالینگی سر برآورده و خود را در خصلت‌نمایی سرشت زمان تعین می‌بخشد.


این پژوهش نشان می‌دهد که تفسیر پدیدارشناسانۀ فلسفۀ کانت به‌مثابۀ یک پل، گذر فلسفی هایدگر از «هستی و زمان» به دورۀ متأخر تفکر خویش را تسهیل کرده است و بدین ترتیب آشکار خواهد شد حلقۀ مفقوده‌ای که دورۀ متقدم و متأخر هایدگر را پیوند می‌دهد، چیزی جز خیالینگی زمان نیست.
این پژوهش نشان می‌دهد که تفسیر پدیدارشناسانۀ فلسفۀ کانت به‌مثابۀ یک پل، گذر فلسفی هایدگر از «هستی و زمان» به دورۀ متأخر تفکر خویش را تسهیل کرده است و بدین ترتیب آشکار خواهد شد حلقۀ مفقوده‌ای که دورۀ متقدم و متأخر هایدگر را پیوند می‌دهد، چیزی جز خیالینگی زمان نیست.