۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد حسن صدر ' به 'سيد حسن صدر') |
جز (جایگزینی متن - '« ' به '«') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
«ملاحظه پندها و نصيحتها و گفتگو، دقت و انديشيدن پيرامون آنها، كارى است كه نه تنها هيچ رجحانى در آن نيست؛ بلكه چون ما برخلاف دانستههاى خود عمل مىكنيم، بارى بر دوش و موجب افزونى حجت بر بنده خواهد بود. پس در چنين حالى سزاوارتر آن است كه خود را در غفلت و فراموشى باقى گذاريم، زيرا گناه عالِم بسان گناه عالَم است و هرچه آگاهى انسان از هشدارها و تهديدهاى گوناگون كمتر باشد، عذرش بيشتر خواهد بود، و آنكه نمىداند، هرگز مانند كسىكه مىداند نخواهد بود». | «ملاحظه پندها و نصيحتها و گفتگو، دقت و انديشيدن پيرامون آنها، كارى است كه نه تنها هيچ رجحانى در آن نيست؛ بلكه چون ما برخلاف دانستههاى خود عمل مىكنيم، بارى بر دوش و موجب افزونى حجت بر بنده خواهد بود. پس در چنين حالى سزاوارتر آن است كه خود را در غفلت و فراموشى باقى گذاريم، زيرا گناه عالِم بسان گناه عالَم است و هرچه آگاهى انسان از هشدارها و تهديدهاى گوناگون كمتر باشد، عذرش بيشتر خواهد بود، و آنكه نمىداند، هرگز مانند كسىكه مىداند نخواهد بود». | ||
نويسنده در پاسخ به اين شبهه، به روايتى از [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]]، در جواهر السنيه با اين مضمون استمداد جسته است كه: | نويسنده در پاسخ به اين شبهه، به روايتى از [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]]، در جواهر السنيه با اين مضمون استمداد جسته است كه: «نگوئيد: از آن بيم داريم كه فراگيريم و عمل نكنيم؛ بگوئيد: مىآموزيم و اميد داريم [به آموختههاى خويش] عمل نمائيم. همانا من به شما [علم و دانش] عطا نكردم مگر براى آنكه شما را به واسطه آن مورد رحمت خويش قرار دهم». به اعتقاد نويسنده، اين خطاب الهى، بساط اين شبهه را برچيده است. | ||
در باب سوم، هدف از آفرينش، سعادت ابدى انسان دانسته شده است. نويسنده با اشاره به اين نكته كه آدمى براى حيات دائم و زندگانى جاودان آفريده شده و پايانى براى عمر آخرت نيست و خداوند دنيا را كشتزار آخرت قرار داده، معتقد است كه انسان، با آنچه در دنيا انجام مىدهد، زمينه برخوردارى از خوشبختى هميشگى را براى خود فراهم مىسازد. | در باب سوم، هدف از آفرينش، سعادت ابدى انسان دانسته شده است. نويسنده با اشاره به اين نكته كه آدمى براى حيات دائم و زندگانى جاودان آفريده شده و پايانى براى عمر آخرت نيست و خداوند دنيا را كشتزار آخرت قرار داده، معتقد است كه انسان، با آنچه در دنيا انجام مىدهد، زمينه برخوردارى از خوشبختى هميشگى را براى خود فراهم مىسازد. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
به باور وى، اين عمرهاى كوتاه و زمان اندك، ناچيزتر از آن است كه شايستگى مقابله و برابرى با سعادت ابدى را داشته باشد، حتى اگر تمام آن مصروف عبادت شود و لحظهاى از آن به گناه نگذرد و از اينرو خداوند به مقتضاى رأفت الهى و رحمت ربانى، درهايى از لطف و كرم خويش را به روى مردم گشوده تا آنان را بدين وسيله براى جزاى بىپايان و ابدى آماده سازد. | به باور وى، اين عمرهاى كوتاه و زمان اندك، ناچيزتر از آن است كه شايستگى مقابله و برابرى با سعادت ابدى را داشته باشد، حتى اگر تمام آن مصروف عبادت شود و لحظهاى از آن به گناه نگذرد و از اينرو خداوند به مقتضاى رأفت الهى و رحمت ربانى، درهايى از لطف و كرم خويش را به روى مردم گشوده تا آنان را بدين وسيله براى جزاى بىپايان و ابدى آماده سازد. | ||
وى نخستين تفضّل خداوند بر بندگانش را آن دانسته كه به لطف و كرمش، دايره اعمال را فراتر از عمر انسانها قرار داده است؛ به گونهاى كه تمام عمر دنيا را فراگرفته و تا زمانىكه عمل و عملكنندهاى باقى است، استمرار مىيابد؛ به اين صورت كه مقرر فرموده است كه: | وى نخستين تفضّل خداوند بر بندگانش را آن دانسته كه به لطف و كرمش، دايره اعمال را فراتر از عمر انسانها قرار داده است؛ به گونهاى كه تمام عمر دنيا را فراگرفته و تا زمانىكه عمل و عملكنندهاى باقى است، استمرار مىيابد؛ به اين صورت كه مقرر فرموده است كه: «هركس سنت نيكويى را بنا نهد، از پاداش آن و پاداش تمام كسانى كه تا روز رستاخيز به آن عمل مىنمايند، بهرهمند خواهد شد؛ همانگونه كه اگر كسى سنت ناروا و گمراه كنندهاى را پايهگذارى كند، بار آن و بار تمام كسانى را كه تا روز قيامت از آن پيروى مىكنند، بر دوش خواهد كشيد.» | ||
نويسنده معتقد است كه راههاى تقرب به خدا، به تعداد نفوس مردم بوده و از اين رو در باب چهارم، به برخى از راههاى تقرب به خداوند اشاره كرده است. به نظر وى، از همه راهها آسانتر و نتيجهبخشتر، حسن ظن به خداوند است؛ چرا كه رفتار خداوند با بندگانش، متناسب است با گمانهاى آنان نسبت به وى؛ اگر بنده حسن ظنّ به خداوند داشت، پاداش خير و نيك دريافت مىكند و اگر بدگمان بود، نتيجه شرّ و بدى نصيباش خواهد شد. | نويسنده معتقد است كه راههاى تقرب به خدا، به تعداد نفوس مردم بوده و از اين رو در باب چهارم، به برخى از راههاى تقرب به خداوند اشاره كرده است. به نظر وى، از همه راهها آسانتر و نتيجهبخشتر، حسن ظن به خداوند است؛ چرا كه رفتار خداوند با بندگانش، متناسب است با گمانهاى آنان نسبت به وى؛ اگر بنده حسن ظنّ به خداوند داشت، پاداش خير و نيك دريافت مىكند و اگر بدگمان بود، نتيجه شرّ و بدى نصيباش خواهد شد. |
ویرایش