۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURداستایوفسکی و نیچهJ1.jpg | عنوان =داستایوفسکی و نیچه (فلسفۀ تراژدی) | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = شستوف، لف (نویسنده) زمانی جمشیدی، محمدزمان (مترجم) |زبان | زبان =فارسی | کد کنگره =PG ٣٣١٥ | موضوع =داست...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''داستایوفسکی و نیچه (فلسفۀ تراژدی)''' تألیف لف | '''داستایوفسکی و نیچه (فلسفۀ تراژدی)''' تألیف [[شستوف، لف|لف شستوف]]؛ ترجمه [[زمانی جمشیدی، محمدزمان|محمدزمان زمانی جمشیدی]]؛ این کتاب به بررسی تطبیقی اندیشههای دو چهرهی برجستهی ادبیات و فلسفه میپردازد و با تحلیل مفهوم تراژدی در آثار آنها، نقدی بر عقلانیت مدرن ارائه میدهد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
کتاب «داستایوفسکی و نیچه (فلسفۀ تراژدی)» اثر لف شستوف با ترجمه محمدزمان زمانی | کتاب «داستایوفسکی و نیچه (فلسفۀ تراژدی)» اثر [[شستوف، لف|لف شستوف]] با ترجمه [[زمانی جمشیدی، محمدزمان|محمدزمان زمانی جمشیدی]]، به بررسی عمیق و تطبیقی اندیشههای دو چهرهی تأثیرگذار ادبیات و فلسفه میپردازد. [[شستوف، لف|شستوف]] در این اثر که بخشی از کتاب بزرگتر «داستایوفسکی، تولستوی و نیچه» است، به تحلیل مفهوم تراژدی در آثار این متفکران پرداخته و نشان میدهد چگونه هر یک از آنها با مسئلهی رنج و معنای زندگی مواجه شدهاند (ص 25). | ||
نویسنده ابتدا به بررسی اندیشههای داستایوفسکی میپردازد و نشان میدهد که چگونه در رمانهایی مانند «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف»، رنج و گناه به عنوان مسیری برای رسیدن به رستگاری و شناخت حقیقت مطرح شدهاند. شستوف تأکید میکند که داستایوفسکی رنج را نیرویی میداند که انسان را به عمیقترین لایههای وجود خود میرساند (ص 67-89). | نویسنده ابتدا به بررسی اندیشههای داستایوفسکی میپردازد و نشان میدهد که چگونه در رمانهایی مانند «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف»، رنج و گناه به عنوان مسیری برای رسیدن به رستگاری و شناخت حقیقت مطرح شدهاند. شستوف تأکید میکند که داستایوفسکی رنج را نیرویی میداند که انسان را به عمیقترین لایههای وجود خود میرساند (ص 67-89). | ||
در مقابل، تحلیل شستوف از نیچه نشان میدهد که او تراژدی را نه به عنوان نشانهی ناامیدی، بلکه به عنوان تجلی ارادهی معطوف به قدرت و شکوه انسانی تفسیر میکند. در بخش مربوط به نیچه، شستوف به اثر مهم «تولد تراژدی» اشاره کرده و نشان میدهد که چگونه نیچه پذیرش رنج را راهی برای تبدیل شدن به انسانی خلاق و نیرومند میداند (ص 120-145). | در مقابل، تحلیل [[شستوف، لف|شستوف]] از نیچه نشان میدهد که او تراژدی را نه به عنوان نشانهی ناامیدی، بلکه به عنوان تجلی ارادهی معطوف به قدرت و شکوه انسانی تفسیر میکند. در بخش مربوط به نیچه، شستوف به اثر مهم «تولد تراژدی» اشاره کرده و نشان میدهد که چگونه نیچه پذیرش رنج را راهی برای تبدیل شدن به انسانی خلاق و نیرومند میداند (ص 120-145). | ||
شستوف با مقایسهی این دو دیدگاه، به نقد راسیونالیسم و عقلانیت خشک میپردازد و استدلال میکند که حقیقت نهایی را تنها از طریق تجربههای عمیق و تراژیک زندگی میتوان درک کرد. او نشان میدهد که چگونه هر دو متفکر، اگرچه با نتایج متفاوت، رنج را بخشی اساسی از تجربهی انسانی میدانند (ص 180-210). | [[شستوف، لف|شستوف]] با مقایسهی این دو دیدگاه، به نقد راسیونالیسم و عقلانیت خشک میپردازد و استدلال میکند که حقیقت نهایی را تنها از طریق تجربههای عمیق و تراژیک زندگی میتوان درک کرد. او نشان میدهد که چگونه هر دو متفکر، اگرچه با نتایج متفاوت، رنج را بخشی اساسی از تجربهی انسانی میدانند (ص 180-210). | ||
این کتاب با ترجمهای روان و دقیق، منبعی ارزشمند برای علاقهمندان به فلسفهی اگزیستانسیال و مطالعات تطبیقی در حوزهی ادبیات و فلسفه محسوب میشود.<ref>[https://literaturelib.com/books/13419 ر.ک.پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | این کتاب با ترجمهای روان و دقیق، منبعی ارزشمند برای علاقهمندان به فلسفهی اگزیستانسیال و مطالعات تطبیقی در حوزهی ادبیات و فلسفه محسوب میشود.<ref>[https://literaturelib.com/books/13419 ر.ک.پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||