۱۴۴٬۸۸۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ش' به ' میش') |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
بنا به فرهنگ انگلیسی آکسفورد، واژۀ «شرقشناسی» عموماً در سدههای هجدهم و نوزدهم برای اشاره به کار شرقشناس یا پژوهشگری که به زبان و ادبیات شرق تسلط داشت، به کار گرفته | بنا به فرهنگ انگلیسی آکسفورد، واژۀ «شرقشناسی» عموماً در سدههای هجدهم و نوزدهم برای اشاره به کار شرقشناس یا پژوهشگری که به زبان و ادبیات شرق تسلط داشت، به کار گرفته میشد. در حوزۀ هنر نیز این واژه به شخصیت، سبک یا کیفیتی که خاص ملتهای شرقی است اشاره میکرد. با این وجود به باور جان مکنزی در بیست سال انتهایی سدۀ هجدهم و بیستوپنج سال ابتدای سدۀ نوزدهم، این واژه با توجه به سلطۀ بریتانیا بر هند، معنای سومی به خود میگیرد. اکنون دیگر به رویکردی «محافظهکارانه و رمانتیک» به مسائل حکومتی اشاره میکرد که بر سر راه کارگزاران کمپانی هند شرقی قرار داشت. طبق این رویکرد، زبانها و قانونهای بخشهای مسلمان و هندوی هند نباید نادیده گرفته یا جایگزین میشدند، بلکه باید از آنها در حکم بنیان نظم اجتماعی سنتی استفاده میشد. | ||
در مقدمۀ این کتاب به قلم [[کریمی حکاک، احمد|کریمی حکاک]] آمده است: «در چهاردههای که از انتشار کتاب «شرقشناسی» اثر مهم پژوهشگر نامدار ادوارد سعید میگذرد، جهان از بسیاری جهات، از جمله در مبانی و مقولات شناخت متقابل فرهنگهای تمدنساز جهان از یکدیگر، دگرگون شده است و روابط و ارتباطات فرهنگها و شبکههای فرهنگی جهان نیز. مفهوم شرقشناسی در طی این سالها با حمایت و انتقادهای بسیاری روبرو شده است. در این میان کتاب الکساندر لئون مکفی با طرحی گسترده و شرحی درخور هم حقانیتی بیشائبه به شرقشناسی سعید میدهد و هم صلابتی بارز به انتقادهایی میبخشد که وی در این کتاب آنها را موضوع داوریها و ارزیابیهای منصفانه خود قرار داده است. حتی میتوان گفت موفقیت چشمگیر مکفی مرهون اعتدال و انصافی است که او در این اثر از خود نشان داده، به گونهای که کتاب حاضر را به حادثهای یگانه در تعدیل و تثبیت نسبی نقد شرقشناسی و درخور هرگونه تحسین و تمجید تبدیل کرده است». | در مقدمۀ این کتاب به قلم [[کریمی حکاک، احمد|کریمی حکاک]] آمده است: «در چهاردههای که از انتشار کتاب «شرقشناسی» اثر مهم پژوهشگر نامدار ادوارد سعید میگذرد، جهان از بسیاری جهات، از جمله در مبانی و مقولات شناخت متقابل فرهنگهای تمدنساز جهان از یکدیگر، دگرگون شده است و روابط و ارتباطات فرهنگها و شبکههای فرهنگی جهان نیز. مفهوم شرقشناسی در طی این سالها با حمایت و انتقادهای بسیاری روبرو شده است. در این میان کتاب الکساندر لئون مکفی با طرحی گسترده و شرحی درخور هم حقانیتی بیشائبه به شرقشناسی سعید میدهد و هم صلابتی بارز به انتقادهایی میبخشد که وی در این کتاب آنها را موضوع داوریها و ارزیابیهای منصفانه خود قرار داده است. حتی میتوان گفت موفقیت چشمگیر مکفی مرهون اعتدال و انصافی است که او در این اثر از خود نشان داده، به گونهای که کتاب حاضر را به حادثهای یگانه در تعدیل و تثبیت نسبی نقد شرقشناسی و درخور هرگونه تحسین و تمجید تبدیل کرده است». | ||