سفرنامه‌های معاصر بلوچستان (بخش اول: 1280 تا 1317 خورشیدی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سیدم' به 'سید م'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سیدم' به 'سید م')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[علاءالملک دیبا، محمودخان|سید محمودخان دیبا]] ملقب به علاءالملک (1268 ـ 1344 ق) از رجال مهم عصر قاجار، در تفلیس درس خوانده بود و در همان‌جا در 1294 قمری کنسولگری ایران را به دست گرفت. پس از آن سال‌ها مستشار ایران در روسیه بود و از 1308 قمری به مدت سه سال وزیرمختار ایران شد. یک دهه پیش از جنبش مشروطه، در حدود یک سال سفیر ایران در بریتانیا بود و پس از آن به مقام وزیرمختاری رسید و سپس به عنوان سفیر کبیر ایران در عثمانی منصوب شد و شش سال در این جایگاه مشغول به کار ماند. اهمیت مناسبات سیاسی ایران با روس و انگلیس و نقش عثمانی در تحولات منطقه در این دوران، از نقش و جایگاه علاءالملک در مناسبات بین‌المللی ایران آن دوران حکایت دارد. آغاز صدارت او بر سفارت ایران در عثمانی مصادف با قتل [[ناصرالدین ‌شاه قاجار|ناصرالدین شاه قاجار]] بود. او در سال 1319 قمری در نخستین سال میلادی قرن بیستم، والی کرمان و بلوچستان شد و در این کسوت بیش از یک سال نماند. در اندک‌زمانی بعد از انتصاب او به سمت والی‌گری کرمان و بلوچستان، رهسپار سفری چندماهه به بلوچستان شد؛ در حالی که آگاهی و شناخت چندانی از آن منطقه نداشت. این مدعا در شرح مذاکرات او با مستشاران بریتانیایی نیز وجود دارد و علاءالملک معترف است که بر امور بلوچستان واقف نیست و علت سفر او افزون بر موضوع برقراری امنیت، آشنایی با سرزمین بلوچستان بوده است. سفر او به بلوچستان در پی فرمان مظفرالدین شاه قاجار و در 1902 میلادی صورت گرفته است. با این وجود این دوران مصادف با خشکسالی‌های پیوسته در بلوچستان بوده که به قحطی و بیماری و آشفتگی ناشی از این وضع دامن می‌زده است. علاءالملک نتایج حاصل از سفر خود به آن دیار را نظم دادن به ناآرامی‌های منطقه، توافقاتی با بریتانیا و نیز آگاهی از وضع بلوچستان دانسته و تداوم دستاورهای این سفر را متکی بر «ارادۀ دولت علیه» و «بسته به توجهات آتیه» عنوان کرده است.
[[علاءالملک دیبا، محمودخان|سید محمودخان دیبا]] ملقب به علاءالملک (1268 ـ 1344 ق) از رجال مهم عصر قاجار، در تفلیس درس خوانده بود و در همان‌جا در 1294 قمری کنسولگری ایران را به دست گرفت. پس از آن سال‌ها مستشار ایران در روسیه بود و از 1308 قمری به مدت سه سال وزیرمختار ایران شد. یک دهه پیش از جنبش مشروطه، در حدود یک سال سفیر ایران در بریتانیا بود و پس از آن به مقام وزیرمختاری رسید و سپس به عنوان سفیر کبیر ایران در عثمانی منصوب شد و شش سال در این جایگاه مشغول به کار ماند. اهمیت مناسبات سیاسی ایران با روس و انگلیس و نقش عثمانی در تحولات منطقه در این دوران، از نقش و جایگاه علاءالملک در مناسبات بین‌المللی ایران آن دوران حکایت دارد. آغاز صدارت او بر سفارت ایران در عثمانی مصادف با قتل [[ناصرالدین ‌شاه قاجار|ناصرالدین شاه قاجار]] بود. او در سال 1319 قمری در نخستین سال میلادی قرن بیستم، والی کرمان و بلوچستان شد و در این کسوت بیش از یک سال نماند. در اندک‌زمانی بعد از انتصاب او به سمت والی‌گری کرمان و بلوچستان، رهسپار سفری چندماهه به بلوچستان شد؛ در حالی که آگاهی و شناخت چندانی از آن منطقه نداشت. این مدعا در شرح مذاکرات او با مستشاران بریتانیایی نیز وجود دارد و علاءالملک معترف است که بر امور بلوچستان واقف نیست و علت سفر او افزون بر موضوع برقراری امنیت، آشنایی با سرزمین بلوچستان بوده است. سفر او به بلوچستان در پی فرمان مظفرالدین شاه قاجار و در 1902 میلادی صورت گرفته است. با این وجود این دوران مصادف با خشکسالی‌های پیوسته در بلوچستان بوده که به قحطی و بیماری و آشفتگی ناشی از این وضع دامن می‌زده است. علاءالملک نتایج حاصل از سفر خود به آن دیار را نظم دادن به ناآرامی‌های منطقه، توافقاتی با بریتانیا و نیز آگاهی از وضع بلوچستان دانسته و تداوم دستاورهای این سفر را متکی بر «ارادۀ دولت علیه» و «بسته به توجهات آتیه» عنوان کرده است.


دومین سفرنامۀ این کتاب از آن رضاعلی دیوان‌بیگی معروف به میرزاآقاجان (1272 ـ 1356 ش) است. او سیاست‌مدار، سناتور و از جمله نمایندگان شورای ملی بود که رأی به انقراض قاجاریه داد. در دوره‌های پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای ملی نمایندۀ بلوچستان در مجلس شد و در سال 1326 به پیشنهاد تیمورتاش حکومت گیلان که آن زمان استان یکم بود را به دست گرفت. پس از آن حاکم مازندران و بعد خوزستان هم شد. دیوان‌بیگی پیش از آنکه در دورۀ پنجم مجلس شورای ملی نمایندۀ مردم بلوچستان شود، نقشی مهم و تعیین‌کننده در صلح چندسالۀ میان حکومت مرکزی و سرداران بلوچ ایفا کرده است. پیش از او سیدمیرزا حسن‌خان بلوچ منتسب به اکراد بلوچستان و باجناق دوست‌محمدخان از سوی دوست‌محمد در دورۀ چهارم مجلس به عنوان نمایندۀ بلوچستان معرفی شده بود. از شرح ارتباط رضاعلی با دوست‌محمدخان در سفرنامۀ دیوان‌بیگی جزئیاتی بسیار خواندنی آمده است. در عین حال مشاهدات و روایت او از روند مذاکرات صلح میان حکومت مرکزی و سرداران بلوچ و دورانی که از سوی دوست‌محمدخان و دیگر سرداران، کفیل بلوچستان در مجلس شورای ملی بوده، بسیار حائز اهمیت است. مدیریت وقایعی که می‌توانست منجر به بی‌نتیجه ماندن مذاکرات شود، از جمله اعطای لقب اسعدالدولۀ بلوچستان به دوست‌محمدخان و تفقد و دلجویی از او به دلیل سوابق و پیشینه‌اش به‌ویژه در پاسداری از مرزهای شرقی در برابر بریتانیا، از جمله نمونه‌های قابل توجه دیپلماسی نظامیان برای برقراری نظم در بلوچستان این دوران است.
دومین سفرنامۀ این کتاب از آن رضاعلی دیوان‌بیگی معروف به میرزاآقاجان (1272 ـ 1356 ش) است. او سیاست‌مدار، سناتور و از جمله نمایندگان شورای ملی بود که رأی به انقراض قاجاریه داد. در دوره‌های پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای ملی نمایندۀ بلوچستان در مجلس شد و در سال 1326 به پیشنهاد تیمورتاش حکومت گیلان که آن زمان استان یکم بود را به دست گرفت. پس از آن حاکم مازندران و بعد خوزستان هم شد. دیوان‌بیگی پیش از آنکه در دورۀ پنجم مجلس شورای ملی نمایندۀ مردم بلوچستان شود، نقشی مهم و تعیین‌کننده در صلح چندسالۀ میان حکومت مرکزی و سرداران بلوچ ایفا کرده است. پیش از او سید میرزا حسن‌خان بلوچ منتسب به اکراد بلوچستان و باجناق دوست‌محمدخان از سوی دوست‌محمد در دورۀ چهارم مجلس به عنوان نمایندۀ بلوچستان معرفی شده بود. از شرح ارتباط رضاعلی با دوست‌محمدخان در سفرنامۀ دیوان‌بیگی جزئیاتی بسیار خواندنی آمده است. در عین حال مشاهدات و روایت او از روند مذاکرات صلح میان حکومت مرکزی و سرداران بلوچ و دورانی که از سوی دوست‌محمدخان و دیگر سرداران، کفیل بلوچستان در مجلس شورای ملی بوده، بسیار حائز اهمیت است. مدیریت وقایعی که می‌توانست منجر به بی‌نتیجه ماندن مذاکرات شود، از جمله اعطای لقب اسعدالدولۀ بلوچستان به دوست‌محمدخان و تفقد و دلجویی از او به دلیل سوابق و پیشینه‌اش به‌ویژه در پاسداری از مرزهای شرقی در برابر بریتانیا، از جمله نمونه‌های قابل توجه دیپلماسی نظامیان برای برقراری نظم در بلوچستان این دوران است.


سه سال بعد از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی، دولت مرکزی که مایل بود تسلط بیشتری بر مناطق ایران داشته باشد و اصرار بر استقرار دوایر دولتی و نظامی در بلوچستان داشت، با مقاومت دوست‌محمدخان اسعدالدوله مواجه شد و در نتیجه رضاشاه مصمم به تسخیر کامل بلوچستان شد. به این ترتیب اردویی شامل تیپ سیستان و مرکز لشکر شرق به فرماندهی امان‌الله خان جهانبانی مأموریت فتح بلوچستان را بر عهده گرفت. سومین متن موجود در این کتاب، گزارش روزشمار از عملیات قشون که در قالب نسخه‌ای خطی در کتابخانۀ مرعشی قم نگه‌داری می‌شود، با عنوان «سفرنامۀ جنگ» حاوی اطلاعات دست‌اول و بسیار مهم از روند تاکتیکی و نظامی عملیات قشون در بلوچستان عصر پهلوی است. جزئیات مندرج در این سفرنامه که روند روزانۀ درگیری و نیز مذاکرات پیوستۀ طرفین مخاصمه در روزهای نبرد را منعکس می‌کند، تصویر تازه‌ای از این رویداد مهم تاریخی ارائه می‌دهد. نویسنده از روی پنجم آبان تا پانزدهم اسفند 1307 و تسلیم شدن دوست‌محمدخان را در قالب یادداشت‌هایی روزانه ثبت کرده است. او هم‌زمان که ستون‌های نظامی اردوی بلوچستان و فرماندهان آنان را برمی‌شمارد، مکان‌ها و موقعیت مناطق عملیات را شرح داده و لابلای آن اطلاعاتی دربارۀ مسافت میان مکان‌ها، محصولات کشاورزی، آبادی‌ها، وضعیت راه‌ها و نیز طوایف بلوچستان می‌دهد. از جمله موضوعات قابل توجه در این سفرنامه، مشروح مذاکرات امیر قشون با دوست‌محمدخان در روزهای مخاصمه است که زوایایی از دیپلماسی حکومت مرکزی در مواجهه با گروه‌های یاغی اقوام ایرانی را در خود منعکس می‌کند. نویسندۀ این سفرنامه به احتمال زیاد، سیدفرج‌الله خان فرود رئیس ارکان اداری قوا باشد.
سه سال بعد از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی، دولت مرکزی که مایل بود تسلط بیشتری بر مناطق ایران داشته باشد و اصرار بر استقرار دوایر دولتی و نظامی در بلوچستان داشت، با مقاومت دوست‌محمدخان اسعدالدوله مواجه شد و در نتیجه رضاشاه مصمم به تسخیر کامل بلوچستان شد. به این ترتیب اردویی شامل تیپ سیستان و مرکز لشکر شرق به فرماندهی امان‌الله خان جهانبانی مأموریت فتح بلوچستان را بر عهده گرفت. سومین متن موجود در این کتاب، گزارش روزشمار از عملیات قشون که در قالب نسخه‌ای خطی در کتابخانۀ مرعشی قم نگه‌داری می‌شود، با عنوان «سفرنامۀ جنگ» حاوی اطلاعات دست‌اول و بسیار مهم از روند تاکتیکی و نظامی عملیات قشون در بلوچستان عصر پهلوی است. جزئیات مندرج در این سفرنامه که روند روزانۀ درگیری و نیز مذاکرات پیوستۀ طرفین مخاصمه در روزهای نبرد را منعکس می‌کند، تصویر تازه‌ای از این رویداد مهم تاریخی ارائه می‌دهد. نویسنده از روی پنجم آبان تا پانزدهم اسفند 1307 و تسلیم شدن دوست‌محمدخان را در قالب یادداشت‌هایی روزانه ثبت کرده است. او هم‌زمان که ستون‌های نظامی اردوی بلوچستان و فرماندهان آنان را برمی‌شمارد، مکان‌ها و موقعیت مناطق عملیات را شرح داده و لابلای آن اطلاعاتی دربارۀ مسافت میان مکان‌ها، محصولات کشاورزی، آبادی‌ها، وضعیت راه‌ها و نیز طوایف بلوچستان می‌دهد. از جمله موضوعات قابل توجه در این سفرنامه، مشروح مذاکرات امیر قشون با دوست‌محمدخان در روزهای مخاصمه است که زوایایی از دیپلماسی حکومت مرکزی در مواجهه با گروه‌های یاغی اقوام ایرانی را در خود منعکس می‌کند. نویسندۀ این سفرنامه به احتمال زیاد، سیدفرج‌الله خان فرود رئیس ارکان اداری قوا باشد.