پرش به محتوا

مقاتل بن سلیمان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' »' به '»'
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')')
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»')
خط ۵۷: خط ۵۷:
آیت‌الله  خويى (ره) نيز در معجم خود نظر شيخ طوسى را مبنى بر اينكه مقاتل از اصحاب امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بوده نقل نموده و مى‌فرمايد: او از امام صادق (ع) روايت كرده است و حسن بن محبوب از او روايت مى‌نمايد. ابن نديم در الفهرست او را از متأخران زيديه به شمار مى‌آورد و تأليفاتى را به وى نسبت مى‌دهد.
آیت‌الله  خويى (ره) نيز در معجم خود نظر شيخ طوسى را مبنى بر اينكه مقاتل از اصحاب امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بوده نقل نموده و مى‌فرمايد: او از امام صادق (ع) روايت كرده است و حسن بن محبوب از او روايت مى‌نمايد. ابن نديم در الفهرست او را از متأخران زيديه به شمار مى‌آورد و تأليفاتى را به وى نسبت مى‌دهد.


آنرى لائوست موقعيت او را در جهان تسنن چنين خلاصه مى‌كند: «نويسندگان سنى از او به انحاء مختلف سخن گفته‌اند، گاهى به شدت به او تاخته‌اند و گاهى هم، به مناسبت از ثقه بودن او ياد كرده‌اند؛ از شرحى كه خطيب بغدادى دربارۀ او مى‌آورد، چنين برمى‌آيد كه در مقاتل دو شخصيت وجود دارد كه محافل سنى مذهب كهن دربارۀ آنها به نحوى بسيار متفاوت داورى كرده‌اند. او از يك سو مفسر قرآن است و از سوى ديگر محدّث. از آن جهت كه مفسر است، از چند استثناء كه بگذريم، بر روى هم گواهى گواهانى كه خطيب بغدادى نقل مى‌كند، بيشتر ستايش‌آميز است. در درجۀ اول سخن معروف شافعى است كه گفته است: همۀ مردم وامدار سه كس‌اند، مقاتل در تفسير و... (همگان در تفسير ريزه‌خوار نعمت مقاتل بن سليمان هستند.) از احمد بن حنبل كه در قضاوتهاى خود همواره سخت محتاط بود دربارۀ مقاتل پرسيده‌اند در جواب گفته است: «او كتابهايى نوشته است كه دربارۀ آنها چون و چرا كرده‌اند، ولى به عقيدۀ من تا اندازه‌اى از علم قرآن آگاه بوده است. » ابن مبارك (متوفى 180) هم كه حنفى متمايل به تصوف بوده است، گفته: «چه عالى مى‌بود تفسير مقاتل اگر خودش هم مرد ثقه‌اى بود. » ابن مبارك در اين عبارت دو انتقادى را كه از مقاتل مفسر كرده‌اند خلاصه مى‌كند، از يك سو او را سرزنش مى‌كردند كه با مسيحيان و يهوديان مشورت مى‌كند و اظهارنظرهاى آنها را در زمينۀ تفسير مى‌پذيرد. و از سوى ديگر مى‌گفتند او از تفسيرهاى اسلاف خود، غير مستقيم (بلا سماع) و بدون ذكر اسناد، اقتباس مى‌كند.
آنرى لائوست موقعيت او را در جهان تسنن چنين خلاصه مى‌كند: «نويسندگان سنى از او به انحاء مختلف سخن گفته‌اند، گاهى به شدت به او تاخته‌اند و گاهى هم، به مناسبت از ثقه بودن او ياد كرده‌اند؛ از شرحى كه خطيب بغدادى دربارۀ او مى‌آورد، چنين برمى‌آيد كه در مقاتل دو شخصيت وجود دارد كه محافل سنى مذهب كهن دربارۀ آنها به نحوى بسيار متفاوت داورى كرده‌اند. او از يك سو مفسر قرآن است و از سوى ديگر محدّث. از آن جهت كه مفسر است، از چند استثناء كه بگذريم، بر روى هم گواهى گواهانى كه خطيب بغدادى نقل مى‌كند، بيشتر ستايش‌آميز است. در درجۀ اول سخن معروف شافعى است كه گفته است: همۀ مردم وامدار سه كس‌اند، مقاتل در تفسير و... (همگان در تفسير ريزه‌خوار نعمت مقاتل بن سليمان هستند.) از احمد بن حنبل كه در قضاوتهاى خود همواره سخت محتاط بود دربارۀ مقاتل پرسيده‌اند در جواب گفته است: «او كتابهايى نوشته است كه دربارۀ آنها چون و چرا كرده‌اند، ولى به عقيدۀ من تا اندازه‌اى از علم قرآن آگاه بوده است.» ابن مبارك (متوفى 180) هم كه حنفى متمايل به تصوف بوده است، گفته: «چه عالى مى‌بود تفسير مقاتل اگر خودش هم مرد ثقه‌اى بود.» ابن مبارك در اين عبارت دو انتقادى را كه از مقاتل مفسر كرده‌اند خلاصه مى‌كند، از يك سو او را سرزنش مى‌كردند كه با مسيحيان و يهوديان مشورت مى‌كند و اظهارنظرهاى آنها را در زمينۀ تفسير مى‌پذيرد. و از سوى ديگر مى‌گفتند او از تفسيرهاى اسلاف خود، غير مستقيم (بلا سماع) و بدون ذكر اسناد، اقتباس مى‌كند.


مفسران بعدى از اين بابت كمتر متوقع بودند و به همين سبب است كه مثلا ثعلبى (متوفى 427 ه‍) و بغوى (متوفى 510) هيچ ترديدى روا نمى‌دارند، در اينكه مقاتل را در زمرۀ ثقات در تفسير و در كنار ابن عباس و قتاده و مجاهد و حسن بصرى به شمار آورند. از همه پرمعنى‌تر روش ملطى (متوفى 377) است كه بخش بزرگى از كتاب «تفسير المتشابه» مقاتل را در تنبيه خود نقل كرده است. برخى ديگر نيز مانند قشيرى و خرگوشى يا كراميان، غالبا بى‌هيچ پرده‌پوشى سخنان او را در آثار خود آورده‌اند.
مفسران بعدى از اين بابت كمتر متوقع بودند و به همين سبب است كه مثلا ثعلبى (متوفى 427 ه‍) و بغوى (متوفى 510) هيچ ترديدى روا نمى‌دارند، در اينكه مقاتل را در زمرۀ ثقات در تفسير و در كنار ابن عباس و قتاده و مجاهد و حسن بصرى به شمار آورند. از همه پرمعنى‌تر روش ملطى (متوفى 377) است كه بخش بزرگى از كتاب «تفسير المتشابه» مقاتل را در تنبيه خود نقل كرده است. برخى ديگر نيز مانند قشيرى و خرگوشى يا كراميان، غالبا بى‌هيچ پرده‌پوشى سخنان او را در آثار خود آورده‌اند.
خط ۶۳: خط ۶۳:
وضع مقاتل در مقام يك محدث به گونه‌اى ديگر است، صاحب تاريخ بغداد كه به نظر نمى‌آيد با مقاتل مخالف باشد، تنها گواهيهايى را ذكر مى‌كند كه حمله به اوست و در آنها او دروغگو و جاعل خوانده شده است. البته به ندرت محدثانى مى‌توان يافت كه آنها را جاعل نخوانده باشند.
وضع مقاتل در مقام يك محدث به گونه‌اى ديگر است، صاحب تاريخ بغداد كه به نظر نمى‌آيد با مقاتل مخالف باشد، تنها گواهيهايى را ذكر مى‌كند كه حمله به اوست و در آنها او دروغگو و جاعل خوانده شده است. البته به ندرت محدثانى مى‌توان يافت كه آنها را جاعل نخوانده باشند.


اين بود موقعيت مقاتل در جهان تسنن، موقعيت دوگانه‌اى كه در قضاوتى كه خاورشناسان در حق او كرده‌اند، منعكس است، در حقيقت اگر «پلسنر» با صراحت جانب سنت‌طلبان را مى‌گيرد و به شدت از مقاتل انتقاد مى‌كند، در عوض ماسينيون او را نخستين مفسر بزرگ قرآن مى‌خواند و مى‌نويسد: «روش او در تفسير حجت بود. »
اين بود موقعيت مقاتل در جهان تسنن، موقعيت دوگانه‌اى كه در قضاوتى كه خاورشناسان در حق او كرده‌اند، منعكس است، در حقيقت اگر «پلسنر» با صراحت جانب سنت‌طلبان را مى‌گيرد و به شدت از مقاتل انتقاد مى‌كند، در عوض ماسينيون او را نخستين مفسر بزرگ قرآن مى‌خواند و مى‌نويسد: «روش او در تفسير حجت بود.»


آيت اللّه معرفت در كتاب تفسير و مفسران جلد 1 ص 260، او را به عنوان طريق هفتم تفسير ابن عباس ذكر كرده و مى‌نويسد:
آيت اللّه معرفت در كتاب تفسير و مفسران جلد 1 ص 260، او را به عنوان طريق هفتم تفسير ابن عباس ذكر كرده و مى‌نويسد:


ابن خلكان مى‌گويد: «مقاتل از مجاهد بن جبر و عطاء بن ابى رباح و ضحاك و ديگران تفسير آموخت و از دانشمندان عالى‌قدر بود. » وى ادامه مى‌دهد كه: تفسير او از همان ابتدا مورد توجه بود و نظر دانشمندان را به خود جلب نمود. جز آنكه تهمت‌هايى به او زدند كه از آنها به دور است.
ابن خلكان مى‌گويد: «مقاتل از مجاهد بن جبر و عطاء بن ابى رباح و ضحاك و ديگران تفسير آموخت و از دانشمندان عالى‌قدر بود.» وى ادامه مى‌دهد كه: تفسير او از همان ابتدا مورد توجه بود و نظر دانشمندان را به خود جلب نمود. جز آنكه تهمت‌هايى به او زدند كه از آنها به دور است.


قاسم بن احمد صفار مى‌گويد:به ابراهيم حربى گفتم: چرا مردم به مقاتل طعن مى‌زنند؟ گفت: از روى حسد و بد دلى. ابو حنيفه او را از مشبهه دانسته، ولى هنگامى كه در اين باره از خود وى سؤالى شد گفت: من معتقدم كه: «قل هو الله احد... و لم يكن له كفوا احد» و هر كس غير از اين را بگويد دروغ گفته است.
قاسم بن احمد صفار مى‌گويد:به ابراهيم حربى گفتم: چرا مردم به مقاتل طعن مى‌زنند؟ گفت: از روى حسد و بد دلى. ابو حنيفه او را از مشبهه دانسته، ولى هنگامى كه در اين باره از خود وى سؤالى شد گفت: من معتقدم كه: «قل هو الله احد... و لم يكن له كفوا احد» و هر كس غير از اين را بگويد دروغ گفته است.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
11-القراءات (رديف 9 و 10 و 11 را طبقات المفسرين داودى به نقل از الفهرست اضافه كرده است.)
11-القراءات (رديف 9 و 10 و 11 را طبقات المفسرين داودى به نقل از الفهرست اضافه كرده است.)


قسمت اعظم «تفسير خمسمأة آيه من القرآن الكريم»، خلاصه يا گزيده‌اى موضوعى از تفسير كبير وى است. كتاب «تفسير خمسمأة آيه من القرآن الكريم» در اوامر، نواهى و حلال و حرام بحث مى‌كند كه در حقيقت همان تفسير آيات الاحكام مى‌باشد، كه شامل بحث ايمان، صلاة، زكاة، صوم، حج، ازدواج، طلاق عده، نفقه، لعان و حدود مى‌باشد. در هر موضوع آيات مربوط به آن را جمع‌آورى نموده، سپس تفسير و هر آنچه مربوط به آنهاست را به همراه احكام فقهى بيان مى‌دارد. آياتى مانند، در تفسير آيات افك از سورۀ نور، تشابه نامى بين اين كتاب و تفسير كبير مقاتل وجود دارد. هر آنچه از احكام فقهى در اين كتاب موجود است، موافق احكامى است كه در تفسير كبير بيان شده است. »
قسمت اعظم «تفسير خمسمأة آيه من القرآن الكريم»، خلاصه يا گزيده‌اى موضوعى از تفسير كبير وى است. كتاب «تفسير خمسمأة آيه من القرآن الكريم» در اوامر، نواهى و حلال و حرام بحث مى‌كند كه در حقيقت همان تفسير آيات الاحكام مى‌باشد، كه شامل بحث ايمان، صلاة، زكاة، صوم، حج، ازدواج، طلاق عده، نفقه، لعان و حدود مى‌باشد. در هر موضوع آيات مربوط به آن را جمع‌آورى نموده، سپس تفسير و هر آنچه مربوط به آنهاست را به همراه احكام فقهى بيان مى‌دارد. آياتى مانند، در تفسير آيات افك از سورۀ نور، تشابه نامى بين اين كتاب و تفسير كبير مقاتل وجود دارد. هر آنچه از احكام فقهى در اين كتاب موجود است، موافق احكامى است كه در تفسير كبير بيان شده است.»




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش