پرش به محتوا

جعفری، محمدزکی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ نوامبر ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:
1. ولادت:
1. ولادت:


بنا به نوشته مرحوم پدرم، در يازدهم ماه صفر سال 1393ق، برابر پانزدهم حوت (اسفند) سال 1352ش، در قريه «توتاش» از قراى «دره‌صوف»، ولايت سمنگان افغانستان، به دنيا آمدم (جعفرى، سيد محمدزكى، 1385، ص5).
بنا به نوشته مرحوم پدرم، در يازدهم ماه صفر سال 1393ق، برابر پانزدهم حوت (اسفند) سال 1352ش، در قريه «توتاش» از قراى «دره‌صوف»، ولايت سمنگان افغانستان، به دنيا آمدم <ref>جعفرى، سيد محمدزكى، 1385، ص5</ref>.


در اوايل جوانى، به اقتضاى استعداد فطرى و اصرار مرحوم پدر، وارد مدرسه دينيه شده، به تحصيل علوم پرداختم. از آنجا كه اسباب و ابزار لازم براى ادامه تحصيل وجود نداشت و از طرفى هم علاقه بسيار به آن داشتم، با اجازه پدرم به مقصود ادامه به دست آوردن دانش دينى و كسب تخصص در علوم اسلامى، آماده سفر به ايران شدم (همان).
در اوايل جوانى، به اقتضاى استعداد فطرى و اصرار مرحوم پدر، وارد مدرسه دينيه شده، به تحصيل علوم پرداختم. از آنجا كه اسباب و ابزار لازم براى ادامه تحصيل وجود نداشت و از طرفى هم علاقه بسيار به آن داشتم، با اجازه پدرم به مقصود ادامه به دست آوردن دانش دينى و كسب تخصص در علوم اسلامى، آماده سفر به ايران شدم <ref>همان</ref>.


2. هجرت:
2. هجرت:


در سال 1410ق، از طريق كشور پاكستان وارد سيستان در ايران شده و از آنجا پس از زيارت عتبه علميه حضرت ثامن الحجج، على بن موسى الرضا(ع)، به شهر قم رفته و مدت پنج سال در حوزه علميه آن، اقامت گزيدم. از همه آن سر كشيده و آخرالامر متوجه شدم اهل قم به متون علوم كه اساس دانش بدان استوار است، اهميت نداده و همگى از اعالى و ادانى، خيال «درس خارج» را بر سر مى‌پرورانند و براى رسيدن به آن، بال و پر مى‌زنند و اين وضع با طبع دانش‌اندوزى من، ناسازگار بود. سرانجام ناچار شدم در سال 1415ق، راهى ديار خراسان شده و در جوار سلطان سرير ارتضا، على بن موسى الرضا(ع)، اقامت گزينم. از اولين روز ورود به حوزه خراسان تاكنون كه اين ترجمه (شرح حال) را مى‌نويسم، مدت يازده سال تمام مى‌گذرد (همان، ص5-6).
در سال 1410ق، از طريق كشور پاكستان وارد سيستان در ايران شده و از آنجا پس از زيارت عتبه علميه حضرت ثامن الحجج، على بن موسى الرضا(ع)، به شهر قم رفته و مدت پنج سال در حوزه علميه آن، اقامت گزيدم. از همه آن سر كشيده و آخرالامر متوجه شدم اهل قم به متون علوم كه اساس دانش بدان استوار است، اهميت نداده و همگى از اعالى و ادانى، خيال «درس خارج» را بر سر مى‌پرورانند و براى رسيدن به آن، بال و پر مى‌زنند و اين وضع با طبع دانش‌اندوزى من، ناسازگار بود. سرانجام ناچار شدم در سال 1415ق، راهى ديار خراسان شده و در جوار سلطان سرير ارتضا، على بن موسى الرضا(ع)، اقامت گزينم. از اولين روز ورود به حوزه خراسان تاكنون كه اين ترجمه (شرح حال) را مى‌نويسم، مدت يازده سال تمام مى‌گذرد <ref>همان، ص5-6</ref>.


3. ادامه تحصيلات و استادان:
3. ادامه تحصيلات و استادان:


از محضر استاد حجت هاشمى خراسانى، صرف، نحو، فنون بلاغت و مقامات حريرى را با مقدارى از منطق و اصول بهره‌مند شده و براى تكميل علوم ادب، عروض و قافيه را در محضر شيخ ابوليلى عطار بغدادى به پايان بردم. فقه جعفرى را از محضر سيد ميرزا حسين صالحى مدرس آموخته و سطوح عاليه را از چشمه جوشان فقه و اصول آيت‌الله شيخ محمداسماعيل محقق فقيه بلخى كه از علماى زبده اماميه و مدرسين بنام شيعه در نجف اشرف و حوزه كهن خراسان به حساب مى‌آمدند، استفاده كردم. «منطق» و «الهيات اشارات» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را از شيخ عزيزالله فياض و كلام را از بعضى آموزگاران ديگر آموختم (ر.ك: همان، ص6).
از محضر استاد حجت هاشمى خراسانى، صرف، نحو، فنون بلاغت و مقامات حريرى را با مقدارى از منطق و اصول بهره‌مند شده و براى تكميل علوم ادب، عروض و قافيه را در محضر شيخ ابوليلى عطار بغدادى به پايان بردم. فقه جعفرى را از محضر سيد ميرزا حسين صالحى مدرس آموخته و سطوح عاليه را از چشمه جوشان فقه و اصول آيت‌الله شيخ محمداسماعيل محقق فقيه بلخى كه از علماى زبده اماميه و مدرسين بنام شيعه در نجف اشرف و حوزه كهن خراسان به حساب مى‌آمدند، استفاده كردم. «منطق» و «الهيات اشارات» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را از شيخ عزيزالله فياض و كلام را از بعضى آموزگاران ديگر آموختم <ref>ر.ك: همان، ص6</ref>.


4. تدريس:
4. تدريس:


هم‌زمان با تحصيل، مشغول تدريس شده و ادبيات عرب را كه ميراث جدم اميرالمؤمنين على(ع) بود، محور قرار دادم؛ زيرا در حوزه‌هاى نجف اشرف و قم، به‌طور كامل از بين رفته و در حوزه خراسان كه از قديم الايام مركز ادبيات عرب در جهان بشمار مى‌رفت، در حال از بين رفتن بود (همان).
هم‌زمان با تحصيل، مشغول تدريس شده و ادبيات عرب را كه ميراث جدم اميرالمؤمنين على(ع) بود، محور قرار دادم؛ زيرا در حوزه‌هاى نجف اشرف و قم، به‌طور كامل از بين رفته و در حوزه خراسان كه از قديم الايام مركز ادبيات عرب در جهان بشمار مى‌رفت، در حال از بين رفتن بود <ref>همان</ref>.


5. تأليف:
5. تأليف:
خط ۷۱: خط ۷۱:
6. شرح و بسط «صرف مير» به‌طرز بى‌سابقه.
6. شرح و بسط «صرف مير» به‌طرز بى‌سابقه.


و كتب ديگرى كه در صدد اصلاح و غلطگيرى برخى و در صدد تكميل برخى ديگرم (همان، ص7).
و كتب ديگرى كه در صدد اصلاح و غلطگيرى برخى و در صدد تكميل برخى ديگرم <ref>همان، ص7</ref>.


==پانويس ==
<references />
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


جعفرى، سيد محمدزكى، «قرة الطرف بتبيين قواعد و أبواب الصرف»، قم، 1385، مؤسسه دارالحجه(عج).
جعفرى، سيد محمدزكى، «قرة الطرف بتبيين قواعد و أبواب الصرف»، قم، 1385، مؤسسه دارالحجه(عج).
۵۳٬۳۲۷

ویرایش