۱۴۶٬۳۳۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
گفتار اول نگاهی بر زندگی و فعالیت فلسفی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]<nowiki/>ست. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] به سنت مرسوم در میان خانوادههای ثروتمند ایران، آموزشهای اولیه را در شیراز گذراند. اما پس از جلوس سلطان محمد خدابنده به مسند پادشاهی و انتقال پایتخت به قزوین، به همراه پدرش به قزوین رفت و دوران نوجوانی را در آن شهر گذراند. چند سالی را هم در کاشان گذراند و آنگاه به قزوین بازگشت و در شمار شاگردان برجستۀ شیخ بهایی و میرداماد درآمد. پس از انتقال سلطنت به اصفهان، او نیز به همراه استادانش به اصفهان مهاجرت کرد و در مدرسۀ خواجو درس آموخت و پس از کسب درجۀ اجتهاد در همین مدرسه تدریس کرد. یادداشتهای استادش میرداماد در جنگ دستنگاشت او شاهد معتبری است بر صلاحیت علمیاش برای تدریس. | گفتار اول نگاهی بر زندگی و فعالیت فلسفی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]<nowiki/>ست. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] به سنت مرسوم در میان خانوادههای ثروتمند ایران، آموزشهای اولیه را در شیراز گذراند. اما پس از جلوس سلطان محمد خدابنده به مسند پادشاهی و انتقال پایتخت به قزوین، به همراه پدرش به قزوین رفت و دوران نوجوانی را در آن شهر گذراند. چند سالی را هم در کاشان گذراند و آنگاه به قزوین بازگشت و در شمار شاگردان برجستۀ شیخ بهایی و میرداماد درآمد. پس از انتقال سلطنت به اصفهان، او نیز به همراه استادانش به اصفهان مهاجرت کرد و در مدرسۀ خواجو درس آموخت و پس از کسب درجۀ اجتهاد در همین مدرسه تدریس کرد. یادداشتهای استادش میرداماد در جنگ دستنگاشت او شاهد معتبری است بر صلاحیت علمیاش برای تدریس. | ||
آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] به بیش از صد عنوان گستردهاند؛ از رسالههای بس کوتاه تا نوشتههای بسیار پربرگ که مجموعۀ متنوعی از علوم منطقی و فلسفی و عرفانی و قرآنی را در اختیار قرار میدهند. دستنگاشتههای او مجموعهای استثنایی هستند؛ زیرا از مراحل مختلف فعالیت فکری او تصویری بس جالب را پیشروی قرار میدهند: از یادداشتبرداری تا تنظیم مسوده و نگارش نسخۀ نهایی یا مبیضه. در دومین گفتار این کتاب، دستنگاشتههای [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بررسی شدهاند. این دستنگاشتهها پاسخی به این پرسشها هم میتوانند باشند: منابع اندیشۀ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] چه بوده است؟ روش یادداشتبرداری او از متنهای مختلف و در طول دورهای تقریباً چهلساله چگونه بوده است؟ این یادداشتها چگونه به نوشتههای سپسین او راه یافتند؟ روش او در بازنگری مسودۀ آثارش و تدوین نهایی نوشتههایش چه بوده است؟ او با چه ملاحظات و محدودیتهای احتمالی در تدوین نهایی آثارش مواجه بوده است؟ و ... . | آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] به بیش از صد عنوان گستردهاند؛ از رسالههای بس کوتاه تا نوشتههای بسیار پربرگ که مجموعۀ متنوعی از علوم منطقی و فلسفی و عرفانی و قرآنی را در اختیار قرار میدهند. دستنگاشتههای او مجموعهای استثنایی هستند؛ زیرا از مراحل مختلف فعالیت فکری او تصویری بس جالب را پیشروی قرار میدهند: از یادداشتبرداری تا تنظیم مسوده و نگارش نسخۀ نهایی یا مبیضه. در دومین گفتار این کتاب، دستنگاشتههای [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بررسی شدهاند. این دستنگاشتهها پاسخی به این پرسشها هم میتوانند باشند: منابع اندیشۀ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] چه بوده است؟ روش یادداشتبرداری او از متنهای مختلف و در طول دورهای تقریباً چهلساله چگونه بوده است؟ این یادداشتها چگونه به نوشتههای سپسین او راه یافتند؟ روش او در بازنگری مسودۀ آثارش و تدوین نهایی نوشتههایش چه بوده است؟ او با چه ملاحظات و محدودیتهای احتمالی در تدوین نهایی آثارش مواجه بوده است؟ و.... | ||
«حکمت صدرایی» به عنوان گفتمانی حاکم بر حوزههای فلسفی شیعه از عهد [[نوری، علی بن جمشید|ملاعلی نوری]] تا کنون از سوی شمار زیادی از رهروان این طریق فکری مورد کاوش و مداقه قرار گرفته است و فراوانی حاشیهها و شرحهای نگاشتهشده بر آثار بنیادگذار این مکتب [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] گواه خوبی بر این مدعاست. سومین گفتار این کتاب بیش از هر چیز بر ارائۀ تصویری روشن از آموزهها و مبادی این مکتب فلسفی تأکید دارد. درواقع نویسنده در پی آن است که به این پرسش پاسخ بدهد: [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] با پیریزی بنیادهای حکمت صدرایی، در پی چیست؟ | «حکمت صدرایی» به عنوان گفتمانی حاکم بر حوزههای فلسفی شیعه از عهد [[نوری، علی بن جمشید|ملاعلی نوری]] تا کنون از سوی شمار زیادی از رهروان این طریق فکری مورد کاوش و مداقه قرار گرفته است و فراوانی حاشیهها و شرحهای نگاشتهشده بر آثار بنیادگذار این مکتب [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] گواه خوبی بر این مدعاست. سومین گفتار این کتاب بیش از هر چیز بر ارائۀ تصویری روشن از آموزهها و مبادی این مکتب فلسفی تأکید دارد. درواقع نویسنده در پی آن است که به این پرسش پاسخ بدهد: [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] با پیریزی بنیادهای حکمت صدرایی، در پی چیست؟ | ||