خودهای فارسی‌خو: خاطرات خطه و خاستگاه ماقبل ملی‌گرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۳۳: خط ۳۳:
نویسنده در این کتاب به مدد شواهد نوشتاری (از قبیل تذکره‌ها) در پژوهشی غالباً کیفی و معرفت‌شناختی (از جنس تحلیل محتوا، روایت و نیز مقابلۀ قیاسی متون هم‌عصر و غیر هم‌عصر)، تاریخ‌نگاری مرسوم متکی بر ملی‌گرایی و مرزبندی‌های کشوری را به نقد می‌کشد و با محوریت قراردادن مفهوم ادب پارسی، مفهومی تازه از جهان فارسی‌خو (مشتمل بر جماعت‌ها و خودها) به عنوان بدیلی برای مفهوم متجدد ملی‌گرایی (که شاید در جهان به‌هم‌تنیدۀ امروز معنایی ابتر یافته) ارائه می‌کند. از این‌رو نویسنده بر آن است تا با تاریخ‌واره‌سازی متون یادنگاشت نظیر تذکره‌ها (به‌ویژه مربوط به قرون هجده و نوزده) به یکپارچگی در عین چندپارچگی (به عنوان یکی از نمایه‌های پادنهاد در این کتاب) ممالک فارسی‌خو و فارسی‌گو که گستره‌ای بس فراتر از ایران امروزی (بخش‌هایی از آسیای مرکزی، غربی و جنوبی) را شکل می‌داد، صحه بگذارد.
نویسنده در این کتاب به مدد شواهد نوشتاری (از قبیل تذکره‌ها) در پژوهشی غالباً کیفی و معرفت‌شناختی (از جنس تحلیل محتوا، روایت و نیز مقابلۀ قیاسی متون هم‌عصر و غیر هم‌عصر)، تاریخ‌نگاری مرسوم متکی بر ملی‌گرایی و مرزبندی‌های کشوری را به نقد می‌کشد و با محوریت قراردادن مفهوم ادب پارسی، مفهومی تازه از جهان فارسی‌خو (مشتمل بر جماعت‌ها و خودها) به عنوان بدیلی برای مفهوم متجدد ملی‌گرایی (که شاید در جهان به‌هم‌تنیدۀ امروز معنایی ابتر یافته) ارائه می‌کند. از این‌رو نویسنده بر آن است تا با تاریخ‌واره‌سازی متون یادنگاشت نظیر تذکره‌ها (به‌ویژه مربوط به قرون هجده و نوزده) به یکپارچگی در عین چندپارچگی (به عنوان یکی از نمایه‌های پادنهاد در این کتاب) ممالک فارسی‌خو و فارسی‌گو که گستره‌ای بس فراتر از ایران امروزی (بخش‌هایی از آسیای مرکزی، غربی و جنوبی) را شکل می‌داد، صحه بگذارد.


درواقع نویسنده با گواه‌های متنی که ارائه می‌دهد، خواننده را به این باور می‌رساند که مرزهای جغرافرهنگی مهم‌تر از جغراسیاسی است. او فارسی را یک زبان واسط ـ آنچه امروزه وظیفۀ انگلیسی است ـ معرفی می‌کند که ممالک ایرانی، شبه‌قارۀ هند، آسیای صغیر و .... را از معبر امپراتوری‌ها و پادشاهی‌ها نظیر تیموری، گورکانی، عباسی و صفوی به هم می‌دوزد و مفهوم اصل و نسب را از خاستگاه منحصر و محصور توارثی و زادبومی آن خارج می‌کند و خواننده را با خویشاوندی‌های منصبی، تعلیمی، سیاحتی، زیارتی، عقیدتی و انواع تعلق‌ها و بستگی‌های دیگر آشنا می‌کند.
درواقع نویسنده با گواه‌های متنی که ارائه می‌دهد، خواننده را به این باور می‌رساند که مرزهای جغرافرهنگی مهم‌تر از جغراسیاسی است. او فارسی را یک زبان واسط ـ آنچه امروزه وظیفۀ انگلیسی است ـ معرفی می‌کند که ممالک ایرانی، شبه‌قارۀ هند، آسیای صغیر و.... را از معبر امپراتوری‌ها و پادشاهی‌ها نظیر تیموری، گورکانی، عباسی و صفوی به هم می‌دوزد و مفهوم اصل و نسب را از خاستگاه منحصر و محصور توارثی و زادبومی آن خارج می‌کند و خواننده را با خویشاوندی‌های منصبی، تعلیمی، سیاحتی، زیارتی، عقیدتی و انواع تعلق‌ها و بستگی‌های دیگر آشنا می‌کند.


کتاب به یمن شواهدی که از پراکنش فارسی‌گویان و فارسی‌سرایان در خطه‌های نزدیک و دور ارائه می‌دهد، قوم‌ها و خودهای مستقل اما وابسته را گویی در نقشۀ گیتی بازترسیم می‌کند. در جای‌جای کتاب سخن از جابجایی‌ها، مهاجرت‌ها، کوچ‌ها و سکونت‌هاست. پس قومیت و ملیت نهادی پوینده و حتی نامکانمند به خود می‌گیرد و مفصل‌بندی و پیکربندی‌های جغرافیایی و دودمانی جدیدی اقتضا می‌کند. نسبت فراتر از نسب عمل می‌کند و مفاهیمی چون وطن، موطن و بودگاه به امری سیار و سیال بدل می‌شوند. جان‌مایۀ این اثر، خویشاوندی زبان‌محور است که در ادب فارسی و از طریق تعلیم و تربیت و متون یادنگار در جان مردم می‌رست و مبنای نسبت آنها با خطه و خاستگاه‌شان می‌شد. فارسی در هیئت زبان قدرت و فضیلت در آسیا و ادب مترتب بر آن مایۀ انسجام و اتحاد بود.
کتاب به یمن شواهدی که از پراکنش فارسی‌گویان و فارسی‌سرایان در خطه‌های نزدیک و دور ارائه می‌دهد، قوم‌ها و خودهای مستقل اما وابسته را گویی در نقشۀ گیتی بازترسیم می‌کند. در جای‌جای کتاب سخن از جابجایی‌ها، مهاجرت‌ها، کوچ‌ها و سکونت‌هاست. پس قومیت و ملیت نهادی پوینده و حتی نامکانمند به خود می‌گیرد و مفصل‌بندی و پیکربندی‌های جغرافیایی و دودمانی جدیدی اقتضا می‌کند. نسبت فراتر از نسب عمل می‌کند و مفاهیمی چون وطن، موطن و بودگاه به امری سیار و سیال بدل می‌شوند. جان‌مایۀ این اثر، خویشاوندی زبان‌محور است که در ادب فارسی و از طریق تعلیم و تربیت و متون یادنگار در جان مردم می‌رست و مبنای نسبت آنها با خطه و خاستگاه‌شان می‌شد. فارسی در هیئت زبان قدرت و فضیلت در آسیا و ادب مترتب بر آن مایۀ انسجام و اتحاد بود.