۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
ادبیات فارسی در کار مفاهیم بلندی است که محور تمام آنها، «انسان» و «سرنوشت» اوست. پس میتوان با این فرض، در قرابت مفهومی ادبیات ایران و جهان نیز درنگ داشت و مشترکاتشان را در جهان و زندگی تکنولوژیزده مرور کرد: به اعتبار تلاشهای پیشگامان اقلیم اندیشه و ادب فارسی است که «مدنیت»، «حقوق شهروندی» و «بهداشت و امنیت روانی» همراه با تجربۀ «نو شدن» در گفتمانهای سیاسی، اجتماعی ایران معاصر تبدیل به موضعات روز شد و هر یک به نوعی، فصلی از فصول مدرنیت و مدنیت ایرانی را به خود اختصاص داد. به عبارتی، اگر ادبیات ایران در سنت و تجارب پیشینیان خود، راوی بینش و دیدگاههای تعلیمی و تربیتی بوده، در نواندیشیهای خود نیز، روایتگر تاریکخوانیهای سنت گذشتگان و پرسشگری مبتنی بر واقعیتهای جامعه گردیده است. بر این اساس، ادبیات ضمن پرداختن به کارکردهای دیرین خود، زاویهای بر انتقاد از وضع و فرهنگ عمومی امروزمان گشوده است. | ادبیات فارسی در کار مفاهیم بلندی است که محور تمام آنها، «انسان» و «سرنوشت» اوست. پس میتوان با این فرض، در قرابت مفهومی ادبیات ایران و جهان نیز درنگ داشت و مشترکاتشان را در جهان و زندگی تکنولوژیزده مرور کرد: به اعتبار تلاشهای پیشگامان اقلیم اندیشه و ادب فارسی است که «مدنیت»، «حقوق شهروندی» و «بهداشت و امنیت روانی» همراه با تجربۀ «نو شدن» در گفتمانهای سیاسی، اجتماعی ایران معاصر تبدیل به موضعات روز شد و هر یک به نوعی، فصلی از فصول مدرنیت و مدنیت ایرانی را به خود اختصاص داد. به عبارتی، اگر ادبیات ایران در سنت و تجارب پیشینیان خود، راوی بینش و دیدگاههای تعلیمی و تربیتی بوده، در نواندیشیهای خود نیز، روایتگر تاریکخوانیهای سنت گذشتگان و پرسشگری مبتنی بر واقعیتهای جامعه گردیده است. بر این اساس، ادبیات ضمن پرداختن به کارکردهای دیرین خود، زاویهای بر انتقاد از وضع و فرهنگ عمومی امروزمان گشوده است. | ||
مهمترین ویژگی ادبیات معاصر و گونههای متنوعش به متحول شدن هندسۀ ادبیات فارسی باز میگردد، آنجا که ضمیرهای قراردادی «من»، «تو» و ... از صورت انفعالی، تمثیلی، رویازده و قرارداری خود، به پوست انداختن در واقعیتهای اجتماعی رسید و زن و مرد و کودک کوچه و بازار، پا به پای سردرگریبانیهایشان، چشم بر زندگی گشودند. «من ایرانی» از پوستۀ برهوتی ماضی بیرون زد و راوی سنگلاخهای دوزخی واقعیتهای زندگی معاصر شد. در این مسیر ادبیات صبعۀ انتقادی ـ تعلیمی خود را بدل به رسانهای فراگیر کرد. مفهوم عمیق نقد و نقدپذیری و گسترش یافتن در علوم انسانی مرهون تلاش اهل اندیشه و قلم در حوزۀ فرهنگ و ادبیات است با این وجود، اهالی خانوادۀ ادبیات در ایران آنگونه که شایسته است نتوانستند این قابلیت حیاتی را در سایر حوزۀ گفتمانهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کارآمد سازند. | مهمترین ویژگی ادبیات معاصر و گونههای متنوعش به متحول شدن هندسۀ ادبیات فارسی باز میگردد، آنجا که ضمیرهای قراردادی «من»، «تو» و... از صورت انفعالی، تمثیلی، رویازده و قرارداری خود، به پوست انداختن در واقعیتهای اجتماعی رسید و زن و مرد و کودک کوچه و بازار، پا به پای سردرگریبانیهایشان، چشم بر زندگی گشودند. «من ایرانی» از پوستۀ برهوتی ماضی بیرون زد و راوی سنگلاخهای دوزخی واقعیتهای زندگی معاصر شد. در این مسیر ادبیات صبعۀ انتقادی ـ تعلیمی خود را بدل به رسانهای فراگیر کرد. مفهوم عمیق نقد و نقدپذیری و گسترش یافتن در علوم انسانی مرهون تلاش اهل اندیشه و قلم در حوزۀ فرهنگ و ادبیات است با این وجود، اهالی خانوادۀ ادبیات در ایران آنگونه که شایسته است نتوانستند این قابلیت حیاتی را در سایر حوزۀ گفتمانهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کارآمد سازند. | ||
این مجموعه چند ویژگی دارد: 1. نویسنده در نوشتن آنها قائل به کوتاهنویسی بوده است. کوتاهنویسی نویسنده را از درازنفسی در امان میدارد. روزنامهنگاری اجتماعی در ایران میتواند با اتکاء به کوتاهنویسی، گامی مؤثر در جهت گفتمان با مخاطبان خود بردارد. این ویژگی اکنون یکی از مشخصههای اصلی نوشتن در فضاهای مجازی و وبنگاری است. بیتردید فضای مجازی یکی از قابلیتهای انکارناشدنیاش برای شهروندان ایرانی، عبور از رسانههای همگانی خنثی و میلی است. | این مجموعه چند ویژگی دارد: 1. نویسنده در نوشتن آنها قائل به کوتاهنویسی بوده است. کوتاهنویسی نویسنده را از درازنفسی در امان میدارد. روزنامهنگاری اجتماعی در ایران میتواند با اتکاء به کوتاهنویسی، گامی مؤثر در جهت گفتمان با مخاطبان خود بردارد. این ویژگی اکنون یکی از مشخصههای اصلی نوشتن در فضاهای مجازی و وبنگاری است. بیتردید فضای مجازی یکی از قابلیتهای انکارناشدنیاش برای شهروندان ایرانی، عبور از رسانههای همگانی خنثی و میلی است. | ||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
3. نوشتن متنهایی با موضوعات اجتماعی، فرصتی دوباره برای بازخوانی متون کلاسیک ادبی برای نویسنده بود. در این فرصت به این نکته رسید که موضوع حقوق شهروندی در ادبیات کلاسیک ایران، جایگاهی رفیع و البته، محو و مبهوتمانده در غبار فراموشی دارد که متأسفانه همین خصیصه، یعنی غبارنشینی دانش و بینش قدیم ما، تمایل به ترجمهگرایی و مصرف متون ترجمهای را بیشتر ساخته است. به گونهای که خصوص مفاهیم شهروندی، تصور و تمایل عموم بر مصرف دانش و اندیشههای وارداتی ترجمهای است حال آن که در ادبیات فارسی، پرداختن به موضوعات حقوق عمومی سابقهای طولانی دارد و ضرورت دارد با رفتار حرفهای، تلاش کنیم آنچه را که خود داریم بازخوانی نماییم. | 3. نوشتن متنهایی با موضوعات اجتماعی، فرصتی دوباره برای بازخوانی متون کلاسیک ادبی برای نویسنده بود. در این فرصت به این نکته رسید که موضوع حقوق شهروندی در ادبیات کلاسیک ایران، جایگاهی رفیع و البته، محو و مبهوتمانده در غبار فراموشی دارد که متأسفانه همین خصیصه، یعنی غبارنشینی دانش و بینش قدیم ما، تمایل به ترجمهگرایی و مصرف متون ترجمهای را بیشتر ساخته است. به گونهای که خصوص مفاهیم شهروندی، تصور و تمایل عموم بر مصرف دانش و اندیشههای وارداتی ترجمهای است حال آن که در ادبیات فارسی، پرداختن به موضوعات حقوق عمومی سابقهای طولانی دارد و ضرورت دارد با رفتار حرفهای، تلاش کنیم آنچه را که خود داریم بازخوانی نماییم. | ||
4. نویسنده در برخی از این نوشتارها سعی کرده اثری ادبی را پیرامون موضوع مورد بحث واکاوی کند و از این کار بسیار خرسند است؛ چراکه موفق شده آثار اندیشمندان و نویسندگانی چون [[لطفی، محمدحسن|محمدحسن لطفی]]، [[مصطفی ملکیان]]، [[مسعود توفان]]، [[سیمین دانشور]]، [[منصور اوجی]]، [[ابراهیم گلستان]]، [[یوسفی، غلامحسین|غلامحسین یوسفی]]، [[بهار، محمدتقی|محمدتقی بهار]]، نسیم شمال، [[فروزانفر، بدیعالزمان|بدیعالزمان فروزانفر]]، [[اعتصامی، پروین|پروین اعتصامی]]، [[عبید زاکانی، عبیدالله|عبید زاکانی]]، [[کسروی، احمد|احمد کسروی]]، [[غلامحسین ساعدی]] و ... را در قالب مضامین اساسی روز دنبال کند. علاقهمندان به مباحث فلسفی، ادبی میتوانند بیهیچ دلشورهای، آنچه را که میطلبند در گنجینههای ادبی فارسی پیدا کنند. خوبی این جستوجو برای دوستان جوان این است که با اصل اثر نوعی خویشاوندی حس خواهند کرد و البته، خویشاوندی بهتر از بیگانگی و سرسپردن به وهمیاتی است که در قالب ترجمه، نفس جرأت اندیشیدن را از ما گرفته است. از سویی برخی متفکران حوزۀ اخلاق با اشاره به ناکارآمدی جامعهشناسی و روانشناسی در ایران، بر ضرورت بازخوانی اندیشههای بومی تأکید دارند. بیشک بخشی از این اندیشهها، در متون ادبیات کلاسیک ما ایرانیان نهفته مانده؛ گنجینهای از دانش و علوم انسانی که جوانان هوشمند و دلنگران سرنوشت و فضیلتهای انسانی در این سرزمین میتوانند به شایستگی کاشف آن باشند.<ref>[https://literaturelib.com/books/3750 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | 4. نویسنده در برخی از این نوشتارها سعی کرده اثری ادبی را پیرامون موضوع مورد بحث واکاوی کند و از این کار بسیار خرسند است؛ چراکه موفق شده آثار اندیشمندان و نویسندگانی چون [[لطفی، محمدحسن|محمدحسن لطفی]]، [[مصطفی ملکیان]]، [[مسعود توفان]]، [[سیمین دانشور]]، [[منصور اوجی]]، [[ابراهیم گلستان]]، [[یوسفی، غلامحسین|غلامحسین یوسفی]]، [[بهار، محمدتقی|محمدتقی بهار]]، نسیم شمال، [[فروزانفر، بدیعالزمان|بدیعالزمان فروزانفر]]، [[اعتصامی، پروین|پروین اعتصامی]]، [[عبید زاکانی، عبیدالله|عبید زاکانی]]، [[کسروی، احمد|احمد کسروی]]، [[غلامحسین ساعدی]] و... را در قالب مضامین اساسی روز دنبال کند. علاقهمندان به مباحث فلسفی، ادبی میتوانند بیهیچ دلشورهای، آنچه را که میطلبند در گنجینههای ادبی فارسی پیدا کنند. خوبی این جستوجو برای دوستان جوان این است که با اصل اثر نوعی خویشاوندی حس خواهند کرد و البته، خویشاوندی بهتر از بیگانگی و سرسپردن به وهمیاتی است که در قالب ترجمه، نفس جرأت اندیشیدن را از ما گرفته است. از سویی برخی متفکران حوزۀ اخلاق با اشاره به ناکارآمدی جامعهشناسی و روانشناسی در ایران، بر ضرورت بازخوانی اندیشههای بومی تأکید دارند. بیشک بخشی از این اندیشهها، در متون ادبیات کلاسیک ما ایرانیان نهفته مانده؛ گنجینهای از دانش و علوم انسانی که جوانان هوشمند و دلنگران سرنوشت و فضیلتهای انسانی در این سرزمین میتوانند به شایستگی کاشف آن باشند.<ref>[https://literaturelib.com/books/3750 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||