در ستایش عشق؛ گفتگوی نیکولا تخیونگ با آلن بدیو: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURدر ستایش عشقJ1.jpg | عنوان =در ستایش عشق | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = بدیو، آلن (نویسنده) آقاابراهیمی، نیلوفر (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏BD ۴۳۶/ب۲د۴ | موضوع =مصا‌حبه‌ ها‌ با‌دیو، آلن‌، ۱۹۳۷...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''در ستایش عشق؛ گفتگوی نیکولا تخیونگ با آلن بدیو''' تألیف آلن بدیو، ترجمه نیلوفر آقاابراهیمی، آلن بدیو در این کتاب که حاصل گفتگوی او با نیکولاس تخیونگ است، به‌صراحت نظریات و آرای خود را در باب عشق مطرح می‌کند.
'''در ستایش عشق؛ گفتگوی نیکولا تخیونگ با آلن بدیو''' تألیف [[بدیو، آلن|آلن بدیو]]، ترجمه [[آقاابراهیمی، نیلوفر|نیلوفر آقاابراهیمی]]، [[بدیو، آلن|آلن بدیو]] در این کتاب که حاصل گفتگوی او با نیکولاس تخیونگ است، به‌صراحت نظریات و آرای خود را در باب عشق مطرح می‌کند.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
آلن بدیو به همراه «اسلاوی ژیژک» و «جورجو آگامبن» از مهم‌ترین منتقدان جریان پست‌مدرنیسم محسوب می‌شود. در دیدگاه بدیو مفاهیمی مانند حقیقت، سوژه و هستی از دیدگاه ریاضیات تحلیل و بررسی می‌شود. همچنین دیدگاه‌های سیاسی این نظریه‌پرداز به چپ رادیکال گرایش دارد. آلن بدیو در این کتاب که حاصل گفتگوی او با نیکولاس تخیونگ است، به‌صراحت نظریات و آرای خود را در باب عشق مطرح می‌کند. او در کتاب با شور و حرارت هرچه تمام‌تر به دفاع از عشق پرداخته و برای اثبات دیدگاه خود از آرای کسانی چون «کیرکی‌گور»، «دوبرا»، «لاکان» و«دوبووار» کمک گرفته است.
[[بدیو، آلن|آلن بدیو]] به همراه «اسلاوی ژیژک» و «جورجو آگامبن» از مهم‌ترین منتقدان جریان پست‌مدرنیسم محسوب می‌شود. در دیدگاه [[بدیو، آلن|بدیو]] مفاهیمی مانند حقیقت، سوژه و هستی از دیدگاه ریاضیات تحلیل و بررسی می‌شود. همچنین دیدگاه‌های سیاسی این نظریه‌پرداز به چپ رادیکال گرایش دارد. [[بدیو، آلن|آلن بدیو]] در این کتاب که حاصل گفتگوی او با نیکولاس تخیونگ است، به‌صراحت نظریات و آرای خود را در باب عشق مطرح می‌کند. او در کتاب با شور و حرارت هرچه تمام‌تر به دفاع از عشق پرداخته و برای اثبات دیدگاه خود از آرای کسانی چون «کیرکی‌گور»، «دوبرا»، «لاکان» و«دوبووار» کمک گرفته است.


در مقدمۀ این کتاب می‌خوانیم: «زمانی که نیکولاس تخیونگ از من دعوت کرد در سلسله گفتگوهای «تأتر اندیشه‌ها» که او در جشنوارۀ آوینون برگزار می‌کرد، گفتگویی با او داشته باشم، بی‌درنگ پذیرفتم. چنان به نظر می‌رسید که گویی این گفتگو نوشیدنی گوارایی با طعم تأتر، انبوه مردم، گفتگو، عشق و فلسفه باشد. افزون بر این، این برنامه قرار بود 14 جولای (2008) برگزار شود و اندیشۀ تجلیل از عشق ـ این انرژی جهانی، توطئه‌گر و جنسی که از مرزها و پایگاه‌های اجتماعی تخطی می‌کند ـ در زمانی که به طور معمول به ارتش، ملت و حکومت اختصاص یافته است، من را هیجان‌زده کرده بود. اکنون اجازه دهید اندکی با خودستایی سخن بگویم: نیکولا پرسش‌ها را پرسید و من نقش ابهام‌آمیز فیلسوف عشق را اجرا کردم. اجرای ما در کنار یکدیگر به‌خوبی انجام شد و این یک موفقیت بود. هیچ تردیدی وجود ندارد که این گفتگو با استقبال روبرو شد. متنی که پیش رو دارید، شرح دقیق آنچه که آن روز گفته شد است. متن حاضر آهنگ خودجوش، شفافیت و انرژی آن گفتگو را حفظ کرده، اما کامل‌تر و دقیق‌تر است. بر این باورم که این گفتگو، از ابتدا تا انتها، همان چیزی است که می‌گوید هست: ستایش عشق، ترنمی بر زبان فیلسوفی که همچون افلاطون، فکر می‌کند «هر آن‌کس که عشق را نقطۀ آغاز نداند، هرگز ماهیت فلسفه را نخواهد فهمید».
در مقدمۀ این کتاب می‌خوانیم: «زمانی که نیکولاس تخیونگ از من دعوت کرد در سلسله گفتگوهای «تأتر اندیشه‌ها» که او در جشنوارۀ آوینون برگزار می‌کرد، گفتگویی با او داشته باشم، بی‌درنگ پذیرفتم. چنان به نظر می‌رسید که گویی این گفتگو نوشیدنی گوارایی با طعم تأتر، انبوه مردم، گفتگو، عشق و فلسفه باشد. افزون بر این، این برنامه قرار بود 14 جولای (2008) برگزار شود و اندیشۀ تجلیل از عشق ـ این انرژی جهانی، توطئه‌گر و جنسی که از مرزها و پایگاه‌های اجتماعی تخطی می‌کند ـ در زمانی که به طور معمول به ارتش، ملت و حکومت اختصاص یافته است، من را هیجان‌زده کرده بود. اکنون اجازه دهید اندکی با خودستایی سخن بگویم: نیکولا پرسش‌ها را پرسید و من نقش ابهام‌آمیز فیلسوف عشق را اجرا کردم. اجرای ما در کنار یکدیگر به‌خوبی انجام شد و این یک موفقیت بود. هیچ تردیدی وجود ندارد که این گفتگو با استقبال روبرو شد. متنی که پیش رو دارید، شرح دقیق آنچه که آن روز گفته شد است. متن حاضر آهنگ خودجوش، شفافیت و انرژی آن گفتگو را حفظ کرده، اما کامل‌تر و دقیق‌تر است. بر این باورم که این گفتگو، از ابتدا تا انتها، همان چیزی است که می‌گوید هست: ستایش عشق، ترنمی بر زبان فیلسوفی که همچون افلاطون، فکر می‌کند «هر آن‌کس که عشق را نقطۀ آغاز نداند، هرگز ماهیت فلسفه را نخواهد فهمید».


در این گفتگو بدیو دربارۀ رابطه میان فلاسفه و عشق می‌گوید: «رابطۀ میان فلاسفه و عشق به‌یقین بسیار پیچیده است. کتاب «فلاسفه و عشق» از سقراط تا «سیمون دوبوار» اثر اد لانسلین و مری لمینه این موضوع را به‌خوبی نشان می‌دهد. این کتاب این جذابیت را نیز دارد که شرح اندیشۀ فلاسفه و زندگی آنها را به شکلی ساده و جذاب بدون ذکر جزئیات درهم می‌آمیزد. از این منظر این کتاب تقریباً بی‌نظیر است. این کتاب نشان می‌دهد که فلسفه چگونه زمانی که به عشق می‌رسد، بین دو منتها درجۀ یک طیف در نوسان است. اگرچه دیدگاه‌های حدوسط نیز وجود دارند. از یک‌سو فلسفه‌ای «ضد عشق» وجود دارد که آرتور شوپنهاور برجسته‌ترین نمایندۀ آن است. او برای نوشتن اینکه هرگز زنان را برای تجربۀ کششی پرشور نسبت به عشق، و بنابراین ممکن ساختن جاودانگی نوع بشر که در واقع بی‌ارزش است! نمی‌بخشد، مشهور است. شوپنهاور منتها درجۀ طیف فلاسفه است. در سوی دیگر این طیف، فیلسوفانی را می‌بینید که عشق را به یکی از والاترین سطوح تجربۀ ذهنی تبدیل می‌کنند». (ص 13)
در این گفتگو [[بدیو، آلن|بدیو]] دربارۀ رابطه میان فلاسفه و عشق می‌گوید: «رابطۀ میان فلاسفه و عشق به‌یقین بسیار پیچیده است. کتاب «فلاسفه و عشق» از سقراط تا «سیمون دوبوار» اثر اد لانسلین و مری لمینه این موضوع را به‌خوبی نشان می‌دهد. این کتاب این جذابیت را نیز دارد که شرح اندیشۀ فلاسفه و زندگی آنها را به شکلی ساده و جذاب بدون ذکر جزئیات درهم می‌آمیزد. از این منظر این کتاب تقریباً بی‌نظیر است. این کتاب نشان می‌دهد که فلسفه چگونه زمانی که به عشق می‌رسد، بین دو منتها درجۀ یک طیف در نوسان است. اگرچه دیدگاه‌های حدوسط نیز وجود دارند. از یک‌سو فلسفه‌ای «ضد عشق» وجود دارد که آرتور شوپنهاور برجسته‌ترین نمایندۀ آن است. او برای نوشتن اینکه هرگز زنان را برای تجربۀ کششی پرشور نسبت به عشق، و بنابراین ممکن ساختن جاودانگی نوع بشر که در واقع بی‌ارزش است! نمی‌بخشد، مشهور است. شوپنهاور منتها درجۀ طیف فلاسفه است. در سوی دیگر این طیف، فیلسوفانی را می‌بینید که عشق را به یکی از والاترین سطوح تجربۀ ذهنی تبدیل می‌کنند». (ص 13)
 
در بخش «عشق و هنر» این کتاب، بدیو در پاسخ به سؤالی دربارۀ عشق در آثار بکت می‌گوید: «آنچه که ادبیات با مضمون عشق از تجربۀ پایداری عشق در طول زمان می‌گوید، بسیار اندک است. این موضوع چنان عجیب است که فهمیدنش چندان سخت نیست. به عنوان نمونه تأتر را در نظر بگیرید. اگر به تماشای نمایش‌هایی که مبارزه‌های سخت عاشقان جوان علیه استبداد جهان خانواده (مضمونی کلاسیک) را به تصویر می‌کشند بنشینید، می‌توانید به همۀ این نمایش‌ها عنوان فرعی «پیروزی عشق ماریوو» را بدهید. در این سبک، موضوع بسیاری از نمایشنامه‌ها این است که چگونه این جوانان که معمولاً پیشخدمت‌ها یا همداستانی دیگر به آنها کمک می‌کنند، والدین کهنسال را سر می‌دوانند و در نهایت آنچه را که می‌خواهند، یعنی ازدواج را به دست می‌آورند. این پیروزی عشق است و نه دوام آن. ..... آثار مهم و رمان‌های برجسته معمولاً با موضوع ناممکن بودن عشق، محک‌زده‌شدنش، تراژدی، تحلیل‌رفتگی، جدایی و پایانش نوشته می‌شوند. اما آنچه دربارۀ دوام خوش‌بینانۀ آن است، بسیار اندک است». (ص 57)<ref>[https://literaturelib.com/books/3419 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
 


در بخش «عشق و هنر» این کتاب، [[بدیو، آلن|بدیو]] در پاسخ به سؤالی دربارۀ عشق در آثار بکت می‌گوید: «آنچه که ادبیات با مضمون عشق از تجربۀ پایداری عشق در طول زمان می‌گوید، بسیار اندک است. این موضوع چنان عجیب است که فهمیدنش چندان سخت نیست. به عنوان نمونه تأتر را در نظر بگیرید. اگر به تماشای نمایش‌هایی که مبارزه‌های سخت عاشقان جوان علیه استبداد جهان خانواده (مضمونی کلاسیک) را به تصویر می‌کشند بنشینید، می‌توانید به همۀ این نمایش‌ها عنوان فرعی «پیروزی عشق ماریوو» را بدهید. در این سبک، موضوع بسیاری از نمایشنامه‌ها این است که چگونه این جوانان که معمولاً پیشخدمت‌ها یا همداستانی دیگر به آنها کمک می‌کنند، والدین کهنسال را سر می‌دوانند و در نهایت آنچه را که می‌خواهند، یعنی ازدواج را به دست می‌آورند. این پیروزی عشق است و نه دوام آن. ..... آثار مهم و رمان‌های برجسته معمولاً با موضوع ناممکن بودن عشق، محک‌زده‌شدنش، تراژدی، تحلیل‌رفتگی، جدایی و پایانش نوشته می‌شوند. اما آنچه دربارۀ دوام خوش‌بینانۀ آن است، بسیار اندک است». (ص 57)<ref>[https://literaturelib.com/books/3419 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references />