۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURپشت پرچین سخنهای درشتJ1.jpg | عنوان =پشت پرچین سخنهای درشت | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = سپهری، سهراب (نویسنده) شامخی، محمدحسن (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =نگاه معاص...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''پشت پرچین سخنهای درشت''' اثر محمدحسن | '''پشت پرچین سخنهای درشت''' اثر [[شامخی، محمدحسن|محمدحسن شامخی]]، در این کتاب دوجلدی، مجموعۀ «حجم سبز» و مجموعۀ «ما هیچ، ما نگاه» [[سپهری، سهراب|سهراب سپهری]] شرح و تحلیل شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
سهراب سپهری را باید در دو بخش بررسی و تحلیل کرد؛ از مقطع «صدای پای آب» به بعد و پیش از آن. سپهری متقدم خیلی قابل توجه نیست؛ اما سپهری صاحب سبک و عمیق و دارای جهانبینی منسجم با صور خیال و استعارات بدیع و دارای امضا و ساختار مستحکم در شعر، سپهری متأخر است، با ویژگیهایی که او را از معاصرانش متمایز میکند. | [[سپهری، سهراب|سهراب سپهری]] را باید در دو بخش بررسی و تحلیل کرد؛ از مقطع «صدای پای آب» به بعد و پیش از آن. سپهری متقدم خیلی قابل توجه نیست؛ اما [[سپهری، سهراب|سپهری]] صاحب سبک و عمیق و دارای جهانبینی منسجم با صور خیال و استعارات بدیع و دارای امضا و ساختار مستحکم در شعر، [[سپهری، سهراب|سپهری]] متأخر است، با ویژگیهایی که او را از معاصرانش متمایز میکند. | ||
معروف است که هنر مدرن، هنر غیرتودهای است، اما شعر سپهری شعر و نقاشی مدرن را به توده میبرد؛ بهویژه بخشی از اشعارش در بین معاصران بیشترین ارتباط را با مردم برقرار میکند. خود نیز مستقیم در شعر با مردمانش سخن میگوید و از روستاییترینشان میخواهد آب را گل نکنند و نزد شهریها هم گله میبرد که چرا عاشقانهتر به زمین نمینگرند. همچنین بهصراحت خود را در کنار توده به آشناییزدایی و زدودن غبار عادت توصیه میکند «زندگی چیزی نیست که سر طاقچه عادت از یاد من و تو برود». | معروف است که هنر مدرن، هنر غیرتودهای است، اما شعر [[سپهری، سهراب|سپهری]] شعر و نقاشی مدرن را به توده میبرد؛ بهویژه بخشی از اشعارش در بین معاصران بیشترین ارتباط را با مردم برقرار میکند. خود نیز مستقیم در شعر با مردمانش سخن میگوید و از روستاییترینشان میخواهد آب را گل نکنند و نزد شهریها هم گله میبرد که چرا عاشقانهتر به زمین نمینگرند. همچنین بهصراحت خود را در کنار توده به آشناییزدایی و زدودن غبار عادت توصیه میکند «زندگی چیزی نیست که سر طاقچه عادت از یاد من و تو برود». | ||
یکی از برجستگیهای شعر و هنر سپهری، آشناییزدایی است؛ او دو نوع آشناییزدایی دارد؛ یکی آشناییزدایی از مفاهیم و الفاظ در جریان گزارههای کلامی و خطها و قنشها و یکی هم تلاش در مسیر آشناییزدایی از مفاهیم در جریان زندگی مخاطبان که این یکی از بین شاعران معاصر در سهراب منحصر است. او از اجزای زندگی روزمرۀ آدمها و سادهترین آدمها و از نگاه به دمدستیترین اجزا آشناییزدایی میکند. دیگر ویژگی، تلطیف همۀ اجزای هستی در شعر اوست؛ گویی هستی جز لطافت یکنواخت چیزی نیست. | یکی از برجستگیهای شعر و هنر [[سپهری، سهراب|سپهری]]، آشناییزدایی است؛ او دو نوع آشناییزدایی دارد؛ یکی آشناییزدایی از مفاهیم و الفاظ در جریان گزارههای کلامی و خطها و قنشها و یکی هم تلاش در مسیر آشناییزدایی از مفاهیم در جریان زندگی مخاطبان که این یکی از بین شاعران معاصر در سهراب منحصر است. او از اجزای زندگی روزمرۀ آدمها و سادهترین آدمها و از نگاه به دمدستیترین اجزا آشناییزدایی میکند. دیگر ویژگی، تلطیف همۀ اجزای هستی در شعر اوست؛ گویی هستی جز لطافت یکنواخت چیزی نیست. | ||
در این کتاب دوجلدی، مجموعۀ «حجم سبز» و مجموعۀ «ما هیچ، ما نگاه» سهراب سپهری شرح و تحلیل شده است. | در این کتاب دوجلدی، مجموعۀ «حجم سبز» و مجموعۀ «ما هیچ، ما نگاه» [[سپهری، سهراب|سهراب سپهری]] شرح و تحلیل شده است. | ||
به دلیل آنکه سپهری نقطۀ اتصال شعر، نقاشی و عرفان است و تا حدودی با فلسفۀ هنر نیز آشنا بود، در شرح کارهای او باید با این چند مقوله آشنایی داشت؛ برای مثال در زمینۀ نقاشی هم فهمی عمیقی از جنبشهای نقاشی متعدد مدرن لازم است و هم فهم مینیاتور در سنتها شرقی یا در زمینۀ عرفان، آشنایی با مکاتب عرفان کهن شرق. سهراب سپهری از معدود هنرمندان صاحب سبک معاصر است که در شعر میکوشد پل رابط بین مدرنیته و سنت باشد؛ شاعری که نقطۀ تلاقی اینها در شعر فارسی است. اسطوره از دیگر مقولاتی است که او در جایجای شعرش از آنها بهره برده است. مخاطب در این شرح آشکارا به ضرورت این مطالب پی میبرد. | به دلیل آنکه سپهری نقطۀ اتصال شعر، نقاشی و عرفان است و تا حدودی با فلسفۀ هنر نیز آشنا بود، در شرح کارهای او باید با این چند مقوله آشنایی داشت؛ برای مثال در زمینۀ نقاشی هم فهمی عمیقی از جنبشهای نقاشی متعدد مدرن لازم است و هم فهم مینیاتور در سنتها شرقی یا در زمینۀ عرفان، آشنایی با مکاتب عرفان کهن شرق. [[سپهری، سهراب|سهراب سپهری]] از معدود هنرمندان صاحب سبک معاصر است که در شعر میکوشد پل رابط بین مدرنیته و سنت باشد؛ شاعری که نقطۀ تلاقی اینها در شعر فارسی است. اسطوره از دیگر مقولاتی است که او در جایجای شعرش از آنها بهره برده است. مخاطب در این شرح آشکارا به ضرورت این مطالب پی میبرد. | ||
نویسنده کوشیده است نگاه شاعر به سنت و هم مدرنیته با نگاه شخصی او و سمبولیسم خاص خودش نشان داده شود؛ برای مثال در شعر «اینجا پرنده بود» نشان داده میشود که سهراب چگونه با سمبلیسم خاص خود از سیمرغ سخن میگوید یا اگر مولانا نیستان دارد، سپهری هم نیزار خودش را البته با ویژگیهای گاهی مشترک دارد. | نویسنده کوشیده است نگاه شاعر به سنت و هم مدرنیته با نگاه شخصی او و سمبولیسم خاص خودش نشان داده شود؛ برای مثال در شعر «اینجا پرنده بود» نشان داده میشود که سهراب چگونه با سمبلیسم خاص خود از سیمرغ سخن میگوید یا اگر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] نیستان دارد، [[سپهری، سهراب|سپهری]] هم نیزار خودش را البته با ویژگیهای گاهی مشترک دارد. | ||
در شرح هیچ مصراعی گریز یا پرشی انجام نگرفته است؛ حتی گاه برای درک مصراع مشکل، نویسنده خود را بیرون از کتاب و نوشتار در فضای واقعی ترسیمشده توسط شعر در همان کاشان رها کرده و اتفاقات خوبی در دریافت مفاهیم حاصل آمده است. نکتۀ مهم این شرح را میتوان امعان نظر به نقاشیهای شاعر در بسط مفهوم اشعار دانست.<ref>[https://literaturelib.com/books/13304 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | در شرح هیچ مصراعی گریز یا پرشی انجام نگرفته است؛ حتی گاه برای درک مصراع مشکل، نویسنده خود را بیرون از کتاب و نوشتار در فضای واقعی ترسیمشده توسط شعر در همان کاشان رها کرده و اتفاقات خوبی در دریافت مفاهیم حاصل آمده است. نکتۀ مهم این شرح را میتوان امعان نظر به نقاشیهای شاعر در بسط مفهوم اشعار دانست.<ref>[https://literaturelib.com/books/13304 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||