پرش به محتوا

اندیشۀ مونتنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURاندیشۀ مونتنیJ1.jpg | عنوان =اندیشۀ مونتنی | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = برک، پیتر (نویسنده) سعادت، اسماعیل (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =فرهنگ جاوید | مکان نشر =تهران | سال...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''اندیشۀ مونتنی''' تألیف پیتر بِرک، ترجمه اسماعیل سعادت؛ دربارۀ اینکه مونتنی در کدام جبهه موضع می‌گیرد اتفاق نظری وجود ندارد. گروهی او را لیبرال و عده‌ای محافظه‌کار دانسته‌اند. اما می‌توان گفت او سخت پای‌بند شکّاکیّت و مذهب اصالت عمل (پراگماتیسم) بود.
'''اندیشۀ مونتنی''' تألیف [[برک، پیتر|پیتر بِرک]]، ترجمه [[سعادت، اسماعیل|اسماعیل سعادت]]؛ دربارۀ اینکه مونتنی در کدام جبهه موضع می‌گیرد اتفاق نظری وجود ندارد. گروهی او را لیبرال و عده‌ای محافظه‌کار دانسته‌اند. اما می‌توان گفت او سخت پای‌بند شکّاکیّت و مذهب اصالت عمل (پراگماتیسم) بود.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
دربارۀ اینکه مونتنی در کدام جبهه موضع می‌گیرد اتفاق نظری وجود ندارد. گروهی او را لیبرال و عده‌ای محافظه‌کار دانسته‌اند. اما می‌توان گفت او سخت پای‌بند شکّاکیّت و مذهب اصالت عمل (پراگماتیسم) بود. اثر بزرگ او مقالات تأثیری ژرف بر بسیاری از اندیشمندان بعد از خود گذاشت چنان‌که بعضی از صاحب‌نظران معاصر بر پیشدستی او بر فروید پای فشرده‌اند و برخی او را در تحلیل احساسات آدم مانند مارسل پروست دانسته‌اند؛ حتی کلودلوی ـ استروس، انسان‌شناس فرانسوی با دادن عنوان «اندیشۀ وحشی» به کتاب خود نشان داد تا چه پایه تحت تأثیر مقاله «آدمخواران» مونتنی است. باری، اثر بزرگ مونتنی یعنی مقالات به‌رغم صدها تقلیدی که برانگیخته همچنان در نوع خود یگانه و بی‌همتاست، زیرا از درون او جوشیده است و می‌دانست چه می‌خواهد بگوید و آن را چگونه باید بگوید: «من به آسانی می‌توانم سقراط را به‌جای اسکندر تصور کنم، ولی نمی‌توانم اسکندر را به‌جای سقراط تصور کنم. اگر کسی از اسکندر بپرسد چه می‌تواند بکند، پاسخ خواهد داد: «می‌توانم جهان را تسخیر کنم». سقراط به همین سؤال پاسخ خواهد داد: «می‌توانم زندگی انسانی‌ام را بر طبق شرایط طبیعی بگذرانم»؛ دانشی بسیار جامع‌تر، بسیار دشوارتر و بسیار مشروع‌تر».
دربارۀ اینکه مونتنی در کدام جبهه موضع می‌گیرد اتفاق نظری وجود ندارد. گروهی او را لیبرال و عده‌ای محافظه‌کار دانسته‌اند. اما می‌توان گفت او سخت پای‌بند شکّاکیّت و مذهب اصالت عمل (پراگماتیسم) بود. اثر بزرگ او مقالات تأثیری ژرف بر بسیاری از اندیشمندان بعد از خود گذاشت چنان‌که بعضی از صاحب‌نظران معاصر بر پیشدستی او بر فروید پای فشرده‌اند و برخی او را در تحلیل احساسات آدم مانند [[مارسل پروست]] دانسته‌اند؛ حتی کلودلوی ـ استروس، انسان‌شناس فرانسوی با دادن عنوان «اندیشۀ وحشی» به کتاب خود نشان داد تا چه پایه تحت تأثیر مقاله «آدمخواران» مونتنی است. باری، اثر بزرگ مونتنی یعنی مقالات به‌رغم صدها تقلیدی که برانگیخته همچنان در نوع خود یگانه و بی‌همتاست، زیرا از درون او جوشیده است و می‌دانست چه می‌خواهد بگوید و آن را چگونه باید بگوید: «من به آسانی می‌توانم سقراط را به‌جای اسکندر تصور کنم، ولی نمی‌توانم اسکندر را به‌جای سقراط تصور کنم. اگر کسی از اسکندر بپرسد چه می‌تواند بکند، پاسخ خواهد داد: «می‌توانم جهان را تسخیر کنم». سقراط به همین سؤال پاسخ خواهد داد: «می‌توانم زندگی انسانی‌ام را بر طبق شرایط طبیعی بگذرانم»؛ دانشی بسیار جامع‌تر، بسیار دشوارتر و بسیار مشروع‌تر».


مونتنی متفکری صاحب نظام فکری نبود. اندیشه‌های خود را عمداً به شیوه‌ای نامنظم عرضه می‌کرد. به‌همین سبب خطرهایی جدی در انتظار کسی است که بکوشد تا گزارش منظمی از تفکر او به دست دهد. چنین گزارشی طبیعتاً صورت نقل‌قول‌هایی به خود می‌گیرد همراه با تفسیری که آنها را روشن کند. این نقل‌قول‌ها نیز باید از سیاق کلام اصلی آنها گرفته شده باشد. اثر مونتنی را بدین شیوه بررسی کردن فوق‌العاده خطرناک است، زیرا او بیش از حد معمول بر سیاق کلام تکیه می‌کرد. دوست داشت که مبهم و استهزاآمیز بنویسد. دوست داشت که از نویسندگان دیگر نقل‌قول کند، ولی نقل‌قول‌ها را در سیاق کلام تازه‌ای جای می‌داد تا معنای دیگری به آنها بدهد. یکی از لذات خواندن اثر مونتنی این است که همواره معانی ممکن تازه‌ای در نوشته‌های او می‌یابیم و دشواری این است که دریابیم که آیا معنای معین همان معنایی است که مراد نویسنده بوده است یا نه. از این بابت راه مصون از خطایی وجود ندارد و هر حکم قطعیی دربارۀ عقاید او را باید با تردید تلقی کرد. در هر حال اگر مونتنی را در محیط اجتماعی و فرهنگی‌اش جای ندهیم به‌هیچ وجه ممکن نیست که سخن او را دریابیم.
مونتنی متفکری صاحب نظام فکری نبود. اندیشه‌های خود را عمداً به شیوه‌ای نامنظم عرضه می‌کرد. به‌همین سبب خطرهایی جدی در انتظار کسی است که بکوشد تا گزارش منظمی از تفکر او به دست دهد. چنین گزارشی طبیعتاً صورت نقل‌قول‌هایی به خود می‌گیرد همراه با تفسیری که آنها را روشن کند. این نقل‌قول‌ها نیز باید از سیاق کلام اصلی آنها گرفته شده باشد. اثر مونتنی را بدین شیوه بررسی کردن فوق‌العاده خطرناک است، زیرا او بیش از حد معمول بر سیاق کلام تکیه می‌کرد. دوست داشت که مبهم و استهزاآمیز بنویسد. دوست داشت که از نویسندگان دیگر نقل‌قول کند، ولی نقل‌قول‌ها را در سیاق کلام تازه‌ای جای می‌داد تا معنای دیگری به آنها بدهد. یکی از لذات خواندن اثر مونتنی این است که همواره معانی ممکن تازه‌ای در نوشته‌های او می‌یابیم و دشواری این است که دریابیم که آیا معنای معین همان معنایی است که مراد نویسنده بوده است یا نه. از این بابت راه مصون از خطایی وجود ندارد و هر حکم قطعیی دربارۀ عقاید او را باید با تردید تلقی کرد. در هر حال اگر مونتنی را در محیط اجتماعی و فرهنگی‌اش جای ندهیم به‌هیچ وجه ممکن نیست که سخن او را دریابیم.
خط ۴۳: خط ۴۳:


مذهب مونتنی را نمی‌توان به آسانی مشخص کرد. موضوع سیاسی او را نیز نمی‌توان به‌روشنی در مقولات امروزی جای داد. بعضی نویسندگان او را «لیبرال» خوانده‌اند و بعضی دیگر با این رأی مخالفت کرده و او را محافظه‌کار دانسته‌اند. این هر دو تعبیر مبتنی بر مفارقۀ زمانی، یعنی وضع امور در غیر زمان آنها است. کلمۀ «لیبرال» معمولاً راجع به مجموعه‌ای از نگرش‌ها یعنی تأکید بردموکراسی، تساهل، حقوق اقلیت‌ها، آزادی گفتار و مانند آنها است. نگرش‌هایی که پسند مونتنی نیست. دفاع مشهور او از جادوگران، نه بر دلایل آزادی‌خواهانه، بلکه بر دلایل شکاکانه و بر این معنی مبتنی است که اجراز هویت جادوگر ظنّی بیش نیست. او از آزادی عبادت برای کالونی‌های زمان خود دفاع نمی‌کرد و با این نظریۀ پروتستان‌ها که به‌موجب آن مسیحی وشیفه دارد که از فرمان‌های غیرعادلانۀ حاکم سر بپیچد مخالف بود. او نیز مانند سقراط و سکستوس امپیریکوس از موافقت‌ ظاهری با آداب و رسوم کشور خود دفاع می‌کرد.<ref>[https://literaturelib.com/books/3633 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
مذهب مونتنی را نمی‌توان به آسانی مشخص کرد. موضوع سیاسی او را نیز نمی‌توان به‌روشنی در مقولات امروزی جای داد. بعضی نویسندگان او را «لیبرال» خوانده‌اند و بعضی دیگر با این رأی مخالفت کرده و او را محافظه‌کار دانسته‌اند. این هر دو تعبیر مبتنی بر مفارقۀ زمانی، یعنی وضع امور در غیر زمان آنها است. کلمۀ «لیبرال» معمولاً راجع به مجموعه‌ای از نگرش‌ها یعنی تأکید بردموکراسی، تساهل، حقوق اقلیت‌ها، آزادی گفتار و مانند آنها است. نگرش‌هایی که پسند مونتنی نیست. دفاع مشهور او از جادوگران، نه بر دلایل آزادی‌خواهانه، بلکه بر دلایل شکاکانه و بر این معنی مبتنی است که اجراز هویت جادوگر ظنّی بیش نیست. او از آزادی عبادت برای کالونی‌های زمان خود دفاع نمی‌کرد و با این نظریۀ پروتستان‌ها که به‌موجب آن مسیحی وشیفه دارد که از فرمان‌های غیرعادلانۀ حاکم سر بپیچد مخالف بود. او نیز مانند سقراط و سکستوس امپیریکوس از موافقت‌ ظاهری با آداب و رسوم کشور خود دفاع می‌کرد.<ref>[https://literaturelib.com/books/3633 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references />