عیسا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می ش' به ' می‌ش'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ش' به ' می‌ش')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۹: خط ۹:
|زبان  
|زبان  
| زبان =
| زبان =
| کد کنگره =
| کد کنگره =‏BT ۳۰۱/گ۹ع۹ ۱۳۹۸
| موضوع =
| موضوع =عيسي مسيح Jesus Christ -- سرگذشتنامه,عيسي مسيح Jesus Christ -- تعاليم
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر =نگاه  
| ناشر =نگاه  
خط ۳۶: خط ۳۶:
این کتاب از حیث روش تحقیق، گسترۀ بحث و نگرش و چشم‌انداز کتابی کاملاً متفاوت است با کتاب‌هایی از نوع «زندگی عیسا». در واقع این پژوهش نخستین و تنها کتابی است که واژۀ «سرگذشت» یا «زندگی» را از عنوان خود حذف و فقط به عنوان «عیسا» بسنده کرده است؛ دلیل این کار را مؤلف اینگونه بیان می‌کند: «کتابی که در دست دارید، شرح زندگی عیسا نیست. تنها هدف کتاب این است که یک بررسی نقادانه از مسائلی به عمل آورد که تحقیقات تاریخی در مورد موجودیت، فعالیت، و تعالیم عیسا پیش روی ما نهاده‌اند. اگر تصور کنید نکات پراهمیت با شرح و تفصیل مبسوط مورد بررسی قرار گرفته‌اند، به راه خطا رفته‌اید. درک جامع و مانع از خصلت این مطلب را، به طور کلی، تنها معاینۀ دقیق فراهم تواند کرد. این کتاب یک بررسی علمی است بینابین عامه‌فهم و خاصه‌فهم. ارجاعات عدیده‌ای در پانوشت‌ها آمده است تا خوانندگانی که به موضوع علاقۀ بیشتری دارند بتوانند غور و تعمقی بیش از آنچه در این محدوده عرضه شده به عمل آورند».
این کتاب از حیث روش تحقیق، گسترۀ بحث و نگرش و چشم‌انداز کتابی کاملاً متفاوت است با کتاب‌هایی از نوع «زندگی عیسا». در واقع این پژوهش نخستین و تنها کتابی است که واژۀ «سرگذشت» یا «زندگی» را از عنوان خود حذف و فقط به عنوان «عیسا» بسنده کرده است؛ دلیل این کار را مؤلف اینگونه بیان می‌کند: «کتابی که در دست دارید، شرح زندگی عیسا نیست. تنها هدف کتاب این است که یک بررسی نقادانه از مسائلی به عمل آورد که تحقیقات تاریخی در مورد موجودیت، فعالیت، و تعالیم عیسا پیش روی ما نهاده‌اند. اگر تصور کنید نکات پراهمیت با شرح و تفصیل مبسوط مورد بررسی قرار گرفته‌اند، به راه خطا رفته‌اید. درک جامع و مانع از خصلت این مطلب را، به طور کلی، تنها معاینۀ دقیق فراهم تواند کرد. این کتاب یک بررسی علمی است بینابین عامه‌فهم و خاصه‌فهم. ارجاعات عدیده‌ای در پانوشت‌ها آمده است تا خوانندگانی که به موضوع علاقۀ بیشتری دارند بتوانند غور و تعمقی بیش از آنچه در این محدوده عرضه شده به عمل آورند».


[[گنیبر، شارل|شارل گنیبر]] بیش از چهل سال از عمرش را صرف تحقیق و نگارش در جوانب مختلف تاریخ مسیحیت کرد. این کتاب حاصل این چهل سال تحقیق دور از تعصب بود که در سال 1933 انتشار یافت و ضمن دربرگرفتن دانش وسیع تاریخی، سادگی بیان را نیز به نقطۀ کمال رساند. تمام خصوصیات [[گنیبر، شارل|گنیبر]] ـ حفظ سادگی و روانی نثر، سرکشی وسواس‌آمیز به هر گوشه و کنار مطلب و احتراز از هر گونه علقه و دلبستگی شخصی ـ در این کتاب به بهترین و ساده‌ترین شکل و با بصیرتی تمام نمود یافته است: «ما در باب شخصیت عیسا هیچ نمی‌دانیم، از حقایق زندگی او تقریباً بی‌خبریم. از تعالیم او بسیار کم می‌دانیم و در باب رسالت او فقط می‌توانیم حدس بزنیم». این جمله در واقع خلاصۀ این کتاب است؛ روایتی کاملاً وارونه از سرگذشت شخصییتی شهر و نامی عالم‌گیر، آن هم در زمانه‌ای که بسیاری از مردمان که خود را از قید اعتقادات دیرینه رها کرده‌اند، همچنان بر این باورند که انجیل‌ها مجموعاً سندی است در شرح زندگی شخصیتی که حد اعلای جذابیت و مهربانی و خوبی و کمال بود. از انجیل‌ها عموماً طوری حرف می‌زنند که گویی مؤلفانش تا جایی که مقدور بوده کوشیده‌اند از عیسا تصویری در مقیاس جهانی، کاملاً نامرتبط با سنت مسیحی ارائه کنند؛ و گویا به رغم تمام کاستی‌ها یا تناقضات موجود در «جزئیات» روایت، در انجیل‌ها چیزی هست که بنیادین است و خود به خود عیان می شود. [[گنیبر، شارل|گنیبر]] با خلاصه کردن بی‌طرفانۀ چکیدۀ یک قرن و نیم پژوهش فشرده، کوشیده بنیان این تصور را براندازد. نویسنده کوشیده خوانندۀ فارغ از تعصب را قانع کند که ما از منابع موجود نمی‌توانیم چیز چندانی دریابیم؛ چراکه این منابع روزنۀ بسیار کوچکی به روی واقعیت شخصیتی ـ که مثل ما انسانی ساخته از گوشت و خون بوده ـ گشوده‌اند.
[[گنیبر، شارل|شارل گنیبر]] بیش از چهل سال از عمرش را صرف تحقیق و نگارش در جوانب مختلف تاریخ مسیحیت کرد. این کتاب حاصل این چهل سال تحقیق دور از تعصب بود که در سال 1933 انتشار یافت و ضمن دربرگرفتن دانش وسیع تاریخی، سادگی بیان را نیز به نقطۀ کمال رساند. تمام خصوصیات [[گنیبر، شارل|گنیبر]] ـ حفظ سادگی و روانی نثر، سرکشی وسواس‌آمیز به هر گوشه و کنار مطلب و احتراز از هر گونه علقه و دلبستگی شخصی ـ در این کتاب به بهترین و ساده‌ترین شکل و با بصیرتی تمام نمود یافته است: «ما در باب شخصیت عیسا هیچ نمی‌دانیم، از حقایق زندگی او تقریباً بی‌خبریم. از تعالیم او بسیار کم می‌دانیم و در باب رسالت او فقط می‌توانیم حدس بزنیم». این جمله در واقع خلاصۀ این کتاب است؛ روایتی کاملاً وارونه از سرگذشت شخصییتی شهر و نامی عالم‌گیر، آن هم در زمانه‌ای که بسیاری از مردمان که خود را از قید اعتقادات دیرینه رها کرده‌اند، همچنان بر این باورند که انجیل‌ها مجموعاً سندی است در شرح زندگی شخصیتی که حد اعلای جذابیت و مهربانی و خوبی و کمال بود. از انجیل‌ها عموماً طوری حرف می‌زنند که گویی مؤلفانش تا جایی که مقدور بوده کوشیده‌اند از عیسا تصویری در مقیاس جهانی، کاملاً نامرتبط با سنت مسیحی ارائه کنند؛ و گویا به رغم تمام کاستی‌ها یا تناقضات موجود در «جزئیات» روایت، در انجیل‌ها چیزی هست که بنیادین است و خود به خود عیان می‌شود. [[گنیبر، شارل|گنیبر]] با خلاصه کردن بی‌طرفانۀ چکیدۀ یک قرن و نیم پژوهش فشرده، کوشیده بنیان این تصور را براندازد. نویسنده کوشیده خوانندۀ فارغ از تعصب را قانع کند که ما از منابع موجود نمی‌توانیم چیز چندانی دریابیم؛ چراکه این منابع روزنۀ بسیار کوچکی به روی واقعیت شخصیتی ـ که مثل ما انسانی ساخته از گوشت و خون بوده ـ گشوده‌اند.


در سراسر تحلیل [[گنیبر، شارل|گنیبر]]، قانون «خونسردی مطلق» حکم‌فرماست. او مباحث خود را پی هم، با آرامش و متانت دنبال می‌کند و از این مبحث به سراغ مبحث بعدی می‌رود ـ از زایمان باکره به خانواده و تحصیلات عیسا؛ از رسالت او در مقام مسیح به پیام او برای یهود یا عالم، از نظر او دربارۀ خودش به نظر او دربارۀ رسالتش، از این مسئله که آیا او خود را مسیح می‌خواند به این مسئله که آیا او خود را پسر خدا می‌دانست، از مبحث خیانت یهودا به مبحث محاکمه و اعدام او توسط رومیان. اما شگفت‌انگیزترین بخش کتاب او، بخش سوم آن است که به مرگ و رستاخیز عیسا می‌پردازد. در پایان بررسی مفصل رستاخیز است که او چنین نتیجه‌گیری می‌کند: «اگر اعتقاد به رستاخیز پایه‌گذاری نمی‌شد و نظام نمی‌یافت، مسیحیتی هم به وجود نمی‌آمد. پس حق با ولهاوزن بوده است که گفت: اگر عیسا نمی‌مرد، هیچ نقشی از خود در تاریخ بر جا نمی‌نهاد: «تعالیم رسولان»، در واقع چیزی جز مرگ و رستاخیز عیسا نبوده است».
در سراسر تحلیل [[گنیبر، شارل|گنیبر]]، قانون «خونسردی مطلق» حکم‌فرماست. او مباحث خود را پی هم، با آرامش و متانت دنبال می‌کند و از این مبحث به سراغ مبحث بعدی می‌رود ـ از زایمان باکره به خانواده و تحصیلات عیسا؛ از رسالت او در مقام مسیح به پیام او برای یهود یا عالم، از نظر او دربارۀ خودش به نظر او دربارۀ رسالتش، از این مسئله که آیا او خود را مسیح می‌خواند به این مسئله که آیا او خود را پسر خدا می‌دانست، از مبحث خیانت یهودا به مبحث محاکمه و اعدام او توسط رومیان. اما شگفت‌انگیزترین بخش کتاب او، بخش سوم آن است که به مرگ و رستاخیز عیسا می‌پردازد. در پایان بررسی مفصل رستاخیز است که او چنین نتیجه‌گیری می‌کند: «اگر اعتقاد به رستاخیز پایه‌گذاری نمی‌شد و نظام نمی‌یافت، مسیحیتی هم به وجود نمی‌آمد. پس حق با ولهاوزن بوده است که گفت: اگر عیسا نمی‌مرد، هیچ نقشی از خود در تاریخ بر جا نمی‌نهاد: «تعالیم رسولان»، در واقع چیزی جز مرگ و رستاخیز عیسا نبوده است».
خط ۵۶: خط ۵۶:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]]
[[رده:الهیات نظری]]
[[رده:مقالات(بهمن) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات(بهمن) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 فروردین 1404]]
[[رده:فاقد اتوماسیون]]
[[رده:فاقد اتوماسیون]]