فرهنگ‌نامه تصوف و عرفان: مباحث، اعلام، اصطلاحات و تعبیرات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''فرهنگ‌نامه تصوف و عرفان: مباحث، اعلام، اصطلاحات و تعبیرات''' تألیف محمد استعلامی، دکتر استعلامی که یک‌تنه کار این فرهنگ‌نامه و دانش‌نامه را انجام داده، در بخشی از مقدمۀ سوم کتاب آورده است: «اگر از من بپرسید که در این کتاب چه می‌خواهم بکنم؟ پاسخ من این است: همان کاری که در چهل‌ ـ پنجاه سال گذشته کرده‌ام و کوشیده‌ام که درست خواندن و دست فهمیدن تذکرة الاولیاء و مثنوی و دیوان حافظ و قصاید خاقانی را برای جویندگانی که مقدمات را درست آموخته باشند، ممکن و آسان کنم.
'''فرهنگ‌نامه تصوف و عرفان: مباحث، اعلام، اصطلاحات و تعبیرات''' تألیف [[استعلامی، محمد|محمد استعلامی]]، دکتر [[استعلامی، محمد|استعلامی]] که یک‌تنه کار این فرهنگ‌نامه و دانش‌نامه را انجام داده، در بخشی از مقدمۀ سوم کتاب آورده است: «اگر از من بپرسید که در این کتاب چه می‌خواهم بکنم؟ پاسخ من این است: همان کاری که در چهل‌ ـ پنجاه سال گذشته کرده‌ام و کوشیده‌ام که درست خواندن و دست فهمیدن [[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]] و [[مثنوی معنوی|مثنوی]] و [[دیوان حافظ بر اساس نه نسخه کامل کهن مورخ به سال‌های 813 تا 827 هجری قمری (چاپ دوم)|دیوان حافظ]] و قصاید خاقانی را برای جویندگانی که مقدمات را درست آموخته باشند، ممکن و آسان کنم.
==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
بیش از هزار سال تصوف و عرفان و ادب صوفیانۀ ایران، دریایی از دانستنی‌ها و خواندنی‌هاست و بر امواج آن دریا هم کف‌های روایات بی‌پایه و دعوی و دروغ و فریب کم نیست و داوری دربارۀ همۀ آن جزئیات و رسیدن به درستی و نادرستی یک سخن یا یک روایت، گاه دست و پای جویندۀ واقعیت را چنان می‌بندد که زبان و قلم از رفتن باز می‌ماند. این کتاب مرجعی تقریباً کامل است که دربارۀ تصوف و عرفان و ادب صوفیانۀ ایران، کوشش کرده پاسخ درست پرسش‌ها را داشته باشد. گسترۀ این دریای ادب صوفیانه هم به اندازه‌ای است که مؤلف یک کتاب مرجع، در هر پایه‌ای از دانش و تجربه، نمی‌تواند همۀ آثار شعر و نثر صوفیانه و بازنویسی‌ها و تقلیدهای همۀ آنها را خوانده و به داوری نهایی رسیده باشد.
بیش از هزار سال تصوف و عرفان و ادب صوفیانۀ ایران، دریایی از دانستنی‌ها و خواندنی‌هاست و بر امواج آن دریا هم کف‌های روایات بی‌پایه و دعوی و دروغ و فریب کم نیست و داوری دربارۀ همۀ آن جزئیات و رسیدن به درستی و نادرستی یک سخن یا یک روایت، گاه دست و پای جویندۀ واقعیت را چنان می‌بندد که زبان و قلم از رفتن باز می‌ماند. این کتاب مرجعی تقریباً کامل است که دربارۀ تصوف و عرفان و ادب صوفیانۀ ایران، کوشش کرده پاسخ درست پرسش‌ها را داشته باشد. گسترۀ این دریای ادب صوفیانه هم به اندازه‌ای است که مؤلف یک کتاب مرجع، در هر پایه‌ای از دانش و تجربه، نمی‌تواند همۀ آثار شعر و نثر صوفیانه و بازنویسی‌ها و تقلیدهای همۀ آنها را خوانده و به داوری نهایی رسیده باشد.


دکتر استعلامی که یک‌تنه کار این فرهنگ‌نامه و دانش‌نامه را انجام داده، در بخشی از مقدمۀ سوم کتاب آورده است: «اگر از من بپرسید که در این کتاب چه می‌خواهم بکنم؟ پاسخ من این است: همان کاری که در چهل‌ ـ پنجاه سال گذشته کرده‌ام و کوشیده‌ام که درست خواندن و دست فهمیدن تذکرة الاولیاء و مثنوی و دیوان حافظ و قصاید خاقانی را برای جویندگانی که مقدمات را درست آموخته باشند، ممکن و آسان کنم. در این کتاب، معنای یک اصطلاح یا تعبیر صوفیانه، شرح یکی از مباحث تصوف و عرفان، شناخت صوفیان و عارفان نامدار، و نقد آثار برجستۀ ادب صوفیانه، تا آنجا که ممکن باشد ـ به زبان ساده و قابل فهم برای همه خواهد آمد، اما نه اینکه تأکید بر سادگی و روشنی کلام، به دور از سندیت و استواری باشد. در زیر هر مقاله، اشاره به مآخذ مورد استفاده یا مربوط به موضوع آن، گواه سندیت مفاد مقاله است و به مراجعان امکان می‌دهد که دانستنی‌های بیشتری دربارۀ موضوع هر مقاله را در آن مآخذ پیدا کنند. مواردی هم هست که زیرنویس اشاره به مأخذی است که مفاد عبارات نقل شده از آن جای حرف دارد، در متن مقاله نقد شده و با دلایل روشن تأیید نپذیرفته است».
دکتر [[استعلامی، محمد|استعلامی]] که یک‌تنه کار این فرهنگ‌نامه و دانش‌نامه را انجام داده، در بخشی از مقدمۀ سوم کتاب آورده است: «اگر از من بپرسید که در این کتاب چه می‌خواهم بکنم؟ پاسخ من این است: همان کاری که در چهل‌ ـ پنجاه سال گذشته کرده‌ام و کوشیده‌ام که درست خواندن و دست فهمیدن [[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]] و [[مثنوی معنوی|مثنوی]] و [[دیوان حافظ بر اساس نه نسخه کامل کهن مورخ به سال‌های 813 تا 827 هجری قمری (چاپ دوم)|دیوان حافظ]] و قصاید خاقانی را برای جویندگانی که مقدمات را درست آموخته باشند، ممکن و آسان کنم. در این کتاب، معنای یک اصطلاح یا تعبیر صوفیانه، شرح یکی از مباحث تصوف و عرفان، شناخت صوفیان و عارفان نامدار، و نقد آثار برجستۀ ادب صوفیانه، تا آنجا که ممکن باشد ـ به زبان ساده و قابل فهم برای همه خواهد آمد، اما نه اینکه تأکید بر سادگی و روشنی کلام، به دور از سندیت و استواری باشد. در زیر هر مقاله، اشاره به مآخذ مورد استفاده یا مربوط به موضوع آن، گواه سندیت مفاد مقاله است و به مراجعان امکان می‌دهد که دانستنی‌های بیشتری دربارۀ موضوع هر مقاله را در آن مآخذ پیدا کنند. مواردی هم هست که زیرنویس اشاره به مأخذی است که مفاد عبارات نقل شده از آن جای حرف دارد، در متن مقاله نقد شده و با دلایل روشن تأیید نپذیرفته است».


وجه مشخصه این فرهنگ‌نامه ـ که در حد یک دانشنامه و دائرة‌المعارف نیز قابل توصیف است ـ این امر است که ضمن شرح اصطلاحات، مقالات جامع و بسیطی در حوزه عرفان و تصوف را می‌توان در میان بیش از 3500 مدخل آن پیدا کرد و خواند و با آراء و نظرات عرفای بزرگی چون ابوسعید ابی‌الخیر، بایزید بسطامی و ... آشنا شد و نقد و بررسی جامعی را نیز به نظاره نشست و لذت برد.
وجه مشخصه این فرهنگ‌نامه ـ که در حد یک دانشنامه و دائرة‌المعارف نیز قابل توصیف است ـ این امر است که ضمن شرح اصطلاحات، مقالات جامع و بسیطی در حوزه عرفان و تصوف را می‌توان در میان بیش از 3500 مدخل آن پیدا کرد و خواند و با آراء و نظرات عرفای بزرگی چون ابوسعید ابی‌الخیر، بایزید بسطامی و ... آشنا شد و نقد و بررسی جامعی را نیز به نظاره نشست و لذت برد.
خط ۴۰: خط ۴۰:
در این فرهنگ‌نامه همۀ کتاب‌ها و مقالاتی که مآخذ این کار بوده‌اند فراهم شده‌اند، مدخل‌های مقالات اعلام و مباحث و اصطلاحات و تعبیرات از آنها بیرون کشیده شده و با ترتیب الفبایی کنار هم گذاشته شده‌اند و مآخذ هر مقاله زیر عنوان آن یادداشت شده است. کار سودمند دیگر این فرهنگ‌نامه هم این بوده است که هر جا مفاد یک مقاله با یک یا چند مقالۀ دیگر ربط دارد، آن دو یا چند مقاله به یکدیگر ربط داده شده‌اند.
در این فرهنگ‌نامه همۀ کتاب‌ها و مقالاتی که مآخذ این کار بوده‌اند فراهم شده‌اند، مدخل‌های مقالات اعلام و مباحث و اصطلاحات و تعبیرات از آنها بیرون کشیده شده و با ترتیب الفبایی کنار هم گذاشته شده‌اند و مآخذ هر مقاله زیر عنوان آن یادداشت شده است. کار سودمند دیگر این فرهنگ‌نامه هم این بوده است که هر جا مفاد یک مقاله با یک یا چند مقالۀ دیگر ربط دارد، آن دو یا چند مقاله به یکدیگر ربط داده شده‌اند.


در متون ادب صوفیانۀ فارسی، بزرگانی چون سنائی و خاقانی و عطار و مولانا و حافظ، تعبیرهای به کار برده‌اند که گاه فقط در دیوان سنائی یا خاقانی، یا فقط در منظومه‌های عطار یا فقط در مثنوی و دیوان شمس به کار رفته است و به احتمال شاهدی در متون دیگر ندارد و تعبیر یا اصطلاح عام تصوف و عرفان هم نیست؛ شماری از اینگونه تعبیرها اگر با آفرینش معنا و مضمون تازه همراه باشد، به صورت یک مدخل در این کتاب آمده، اما همۀ ترکیب‌های وصفی یا اضافی سخن سنائی و خاقانی و عطار و مولانا و حافظ نمی‌توانسته است مدخل یک مقالۀ این کتاب باشد؛ چراکه شماری از آن تعابیر و ترکیب‌ها در همان حال و هوای خاص یک حکایت یا یک مبحث هم، ممکن است صوفیانه تفسیر شود، یا فقط معنای سادۀ کلمات را بیان کند.
در متون ادب صوفیانۀ فارسی، بزرگانی چون [[سنایی، مجدود بن آدم|سنائی]] و [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]] و [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] و [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]]، تعبیرهای به کار برده‌اند که گاه فقط در دیوان سنائی یا خاقانی، یا فقط در منظومه‌های [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] یا فقط در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] و [[کلیات شمس تبریزی|دیوان شمس]] به کار رفته است و به احتمال شاهدی در متون دیگر ندارد و تعبیر یا اصطلاح عام تصوف و عرفان هم نیست؛ شماری از این گونه تعبیرها اگر با آفرینش معنا و مضمون تازه همراه باشد، به صورت یک مدخل در این کتاب آمده، اما همۀ ترکیب‌های وصفی یا اضافی سخن [[سنایی، مجدود بن آدم|سنائی]] و [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]] و [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] و [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] نمی‌توانسته است مدخل یک مقالۀ این کتاب باشد؛ چراکه شماری از آن تعابیر و ترکیب‌ها در همان حال و هوای خاص یک حکایت یا یک مبحث هم، ممکن است صوفیانه تفسیر شود، یا فقط معنای سادۀ کلمات را بیان کند.


از فتوت‌نامه‌ها و رسائل جوانمردان و قلندرنامه‌ها تنها اصطلاحاتی در این کتاب آورده شده که آداب تربیت اصحاب فتوت و قلندریان را تعریف می‌کند. از نویسندگان اینگونه متون نیز فقط از کسانی می‌توان یاد کرد که آگاهی روشنی از زندگی و آثارشان در دست باشد یا در جوانمردی و قلندری مرتبۀ خاصی داشته باشند؛ اما دربارۀ جوانمرد/جوانمردی/ فتوت و عیار/ عیاری، و قلندر/ قلنمدری مقاله‌هایی به منظور شناخت یک مکتب و یک جریان اجتماعی در این فرهنگ‌نامه آمده است.
از فتوت‌نامه‌ها و رسائل جوانمردان و قلندرنامه‌ها تنها اصطلاحاتی در این کتاب آورده شده که آداب تربیت اصحاب فتوت و قلندریان را تعریف می‌کند. از نویسندگان اینگونه متون نیز فقط از کسانی می‌توان یاد کرد که آگاهی روشنی از زندگی و آثارشان در دست باشد یا در جوانمردی و قلندری مرتبۀ خاصی داشته باشند؛ اما دربارۀ جوانمرد/جوانمردی/ فتوت و عیار/ عیاری، و قلندر/ قلنمدری مقاله‌هایی به منظور شناخت یک مکتب و یک جریان اجتماعی در این فرهنگ‌نامه آمده است.
خط ۴۶: خط ۴۶:
نام نویسندگان و سرایندگان متون ادب صوفیانه و مؤلفان منابع ارشادی و آموزشی تصوف، هر یک عنوان یک مقالۀ خاص همراه با معرفی و تحلیل آثارشان است و در آن مقاله، سرگذشت و سوانح زندگی آنها با تأکید بر این واقعیت آمده که روایات تذکره‌ها و مناقب‌نامه‌ها را همیشه نباید گزارش واقعیت دانست و با آثار هر شاعر یا نویسنده و با منابع قابل استناد روزگار آنها باید سنجید، خاصه دربارۀ نامدارانی که گزارش کرامات آنها بر زبان مریدان، گاه چنان با خیال گوینده درآمیخته است که عقل و ایمان هر دو در پذیرفتن آن درمی‌مانند.
نام نویسندگان و سرایندگان متون ادب صوفیانه و مؤلفان منابع ارشادی و آموزشی تصوف، هر یک عنوان یک مقالۀ خاص همراه با معرفی و تحلیل آثارشان است و در آن مقاله، سرگذشت و سوانح زندگی آنها با تأکید بر این واقعیت آمده که روایات تذکره‌ها و مناقب‌نامه‌ها را همیشه نباید گزارش واقعیت دانست و با آثار هر شاعر یا نویسنده و با منابع قابل استناد روزگار آنها باید سنجید، خاصه دربارۀ نامدارانی که گزارش کرامات آنها بر زبان مریدان، گاه چنان با خیال گوینده درآمیخته است که عقل و ایمان هر دو در پذیرفتن آن درمی‌مانند.


سرگذشت و معرفی آثار هر صوفی یا هر شاعر و نویسنده زیر عنوانی آمده که به زبان مرجع‌شناسی اسم اشهر اوست و القاب و عنوان‌های دیگر، اگر باید در مدخل‌ها بیاید، به آن نام مشهورتر ارجاع شده است؛ برای نمونه شهرت ابویزید طیفور بن عیسی بسطامی در منابع تصوف و عرفان ایرانی بایزید بسطامی است و هرچه دربارۀ اوست، در مدخل بایزید بسطامی باید بیاید و ابویزید هم به بایزید ارجاع شود.<ref>[https://literaturelib.com/books/4126 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
سرگذشت و معرفی آثار هر صوفی یا هر شاعر و نویسنده زیر عنوانی آمده که به زبان مرجع‌شناسی اسم اشهر اوست و القاب و عنوان‌های دیگر، اگر باید در مدخل‌ها بیاید، به آن نام مشهورتر ارجاع شده است؛ برای نمونه شهرت [[بسطامی، علی بن طیفور|ابویزید طیفور بن عیسی بسطامی]] در منابع تصوف و عرفان ایرانی بایزید بسطامی است و هرچه دربارۀ اوست، در مدخل بایزید بسطامی باید بیاید و ابویزید هم به بایزید ارجاع شود.<ref>[https://literaturelib.com/books/4126 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>