۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'عصمت (ابهام زدایی)' به 'عصمت (ابهامزدایی)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' مى ' به ' مى') |
||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
در اين اثر علاوه بر مباحث متداول در نظريه عدالت صحابه، نگاه ديگرى به مسئله شده است كه اين كتاب را با تأليفات ديگر در اين مورد، متمايز مىسازد، به نظر اين نگاه و استدلال در ساير آثار نيست و يا اين گونه بحث نشده است اين نگاه جديد، همانا ترديد در معناى عدالت نزد اهل سنت است، بر طبق اسناد تاريخى و كلامى اهل سنت عدالت را در بعض صحابه تا حد عصمت بالا مىبرند كه قول و فعل ايشان مصون از هر خطايى است، در مقابل در مورد بعض صحابه به معناى ظاهرى عدالت بسنده مىكنند كه مصون از خطا نيستند و حجيت آنان يا همچون مجتهد و فتواى اوست و يا همچون راوى اخبار است. | در اين اثر علاوه بر مباحث متداول در نظريه عدالت صحابه، نگاه ديگرى به مسئله شده است كه اين كتاب را با تأليفات ديگر در اين مورد، متمايز مىسازد، به نظر اين نگاه و استدلال در ساير آثار نيست و يا اين گونه بحث نشده است اين نگاه جديد، همانا ترديد در معناى عدالت نزد اهل سنت است، بر طبق اسناد تاريخى و كلامى اهل سنت عدالت را در بعض صحابه تا حد عصمت بالا مىبرند كه قول و فعل ايشان مصون از هر خطايى است، در مقابل در مورد بعض صحابه به معناى ظاهرى عدالت بسنده مىكنند كه مصون از خطا نيستند و حجيت آنان يا همچون مجتهد و فتواى اوست و يا همچون راوى اخبار است. | ||
و اين ترديد و تشكيك در عدالت صحابه خود نقض نظريه عدالت صحابه است، و ابهامات و اشكالات زيادى را به اين نظريه متوجه | و اين ترديد و تشكيك در عدالت صحابه خود نقض نظريه عدالت صحابه است، و ابهامات و اشكالات زيادى را به اين نظريه متوجه مىسازد. | ||
== منشأ تاريخى نظريه عدالت صحابه== | == منشأ تاريخى نظريه عدالت صحابه== | ||
| خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
مؤلف ابتدا به تبيين محور بحث و تحرير محل بحث پرداخته است. محور بحث حول نظريه عدالت صحابه است كه مورد اختلاف بين شيعه و اهل سنت است، اهل سنت همه صحابه را عادل | مؤلف ابتدا به تبيين محور بحث و تحرير محل بحث پرداخته است. محور بحث حول نظريه عدالت صحابه است كه مورد اختلاف بين شيعه و اهل سنت است، اهل سنت همه صحابه را عادل مىدانند و شيعه با آن مخالف است. | ||
اين نظريه داراى دو ركن عدالت و صحابه است، كه بايد معناى هر يك روشن گردد تا بتوانيم به ابهامات و مشكلات آن برسيم. اين كه عدالت به چه معنا است؟ آيا مراد همان معناى ظاهرى عدالت است يا مراد عصمت صحابى از خطاست و يا مراد حجيت قول و فعل صحابه همچون مجتهد و يا همچون رواة حديث است؟ آثار مترتبه بر هر معنايى، اهميت بحث در مفهوم عدالت را روشن مىكند. | اين نظريه داراى دو ركن عدالت و صحابه است، كه بايد معناى هر يك روشن گردد تا بتوانيم به ابهامات و مشكلات آن برسيم. اين كه عدالت به چه معنا است؟ آيا مراد همان معناى ظاهرى عدالت است يا مراد عصمت صحابى از خطاست و يا مراد حجيت قول و فعل صحابه همچون مجتهد و يا همچون رواة حديث است؟ آثار مترتبه بر هر معنايى، اهميت بحث در مفهوم عدالت را روشن مىكند. | ||
| خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
از سوى ديگر حجيت و اعتبار و عدالت بعض ديگر از صحابه را تا حد يك مجتهد و يا در حد يك راوى حديث كه امكان خطا در آن هست، پايين مىآورند. | از سوى ديگر حجيت و اعتبار و عدالت بعض ديگر از صحابه را تا حد يك مجتهد و يا در حد يك راوى حديث كه امكان خطا در آن هست، پايين مىآورند. | ||
اين ترديدها از اهل سنت پذيرفته نيست، زيرا اگر حجيت قول و فعل صحابه به حد تفويض تشريع به آنها برسد، اين همان امامت منصوصه و معصومه است كه عهد الهى است، نيازمند دلايل صريح است. در مورد شيخين هيچ نصى در اين مورد نيست، و البته احاديثى كه در فضايل آنان | اين ترديدها از اهل سنت پذيرفته نيست، زيرا اگر حجيت قول و فعل صحابه به حد تفويض تشريع به آنها برسد، اين همان امامت منصوصه و معصومه است كه عهد الهى است، نيازمند دلايل صريح است. در مورد شيخين هيچ نصى در اين مورد نيست، و البته احاديثى كه در فضايل آنان مىآورند همه مخدوشاند، و مورد قبول خود صحابه نيست، چرا كه در جريان سقيفه به آنها استناد نشده است. و اگر حجيت قول و فعل صحابه را چون قول مجتهد يا راوى مىدانند كه امكان خطا و اشتباه است، چرا در مورد شيخين نمىپذيرند. به عبارت ديگر حجيت صحابه يا از باب امامت منصوصه از خدا و رسول است، كه در اين صورت با تباين و اختلاف بين ايشان ممكن نيست، هر دو منصوص به امامت باشند. يا از باب قول مجتهد است كه در اينجا هم با اختلاف و تقابل ايشان بايد به اعلم و افضل رجوع شود، و يا از باب حجيت روايات راوى است، در اين صورت لازم است صفت عدالت و وثاقت بر ايشان ثابت گردد. | ||
دلايل عدالت صحابه؛ مؤلف در اين جا به دلايل عقلى و نقلى و تاريخى مىپردازد، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] دليل عقلى عدالت همه صحابه را انتقال دين به واسطه آنان مىداند كه اگر همه آنان عادل نبودند، شريعت منتقل نمىشد و باقى نمىماند!! و اين در حالى است كه خود او حديث ثقلين را روايت كرده كه به فرموده پيامبر(ص) با تمسك به كتاب خدا و عترت پيامبر امت از گمراهى و تباهى نجات مىيابند، نه با عادل شمردن همه صحابه و توجيه فتنهها و كبائر ايشان. در نقل و نقد دلايل نقلى و تاريخى هم به اين نتيجه مىرسيم كه عدالت همه صحابه به هيچ وجه قابل اثبات نيست، بلكه دلايل عقلى و نقلى و تاريخى قطعى انحراف و فسق و كفر برخى از صحابه را اثبات مىكند. | دلايل عدالت صحابه؛ مؤلف در اين جا به دلايل عقلى و نقلى و تاريخى مىپردازد، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] دليل عقلى عدالت همه صحابه را انتقال دين به واسطه آنان مىداند كه اگر همه آنان عادل نبودند، شريعت منتقل نمىشد و باقى نمىماند!! و اين در حالى است كه خود او حديث ثقلين را روايت كرده كه به فرموده پيامبر(ص) با تمسك به كتاب خدا و عترت پيامبر امت از گمراهى و تباهى نجات مىيابند، نه با عادل شمردن همه صحابه و توجيه فتنهها و كبائر ايشان. در نقل و نقد دلايل نقلى و تاريخى هم به اين نتيجه مىرسيم كه عدالت همه صحابه به هيچ وجه قابل اثبات نيست، بلكه دلايل عقلى و نقلى و تاريخى قطعى انحراف و فسق و كفر برخى از صحابه را اثبات مىكند. | ||