پرش به محتوا

شهید اول، محمد بن مکی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' مى ' به ' مى‌'
جز (جایگزینی متن - ' مى ' به ' مى‌')
 
خط ۹۹: خط ۹۹:
«به جانم قسم! هيچ‌گاه جنايتى را مرتكب نشده‌ام و كسى كه ظلم و جنايتى را مرتكب نشده است، چرا عذرخواهى كند. شما نبايد به گفتار سخن‌چينان كه از دروغ و دشمنى[كه به دروغ و از سر دشمنى] گفته شده است، گوش دهيد... خدا را، خدا را گواه مى‌گيرم كه من از اين اتهامات به دور هستم. عقيده خالص من، دوستى و محبت پيامبر(ص) و عشق ورزيدن به كسانى است كه پيامبر(ص) را دوست دارند و دوست‌دار صحابه... پيامبر(ص) مى‌باشم».
«به جانم قسم! هيچ‌گاه جنايتى را مرتكب نشده‌ام و كسى كه ظلم و جنايتى را مرتكب نشده است، چرا عذرخواهى كند. شما نبايد به گفتار سخن‌چينان كه از دروغ و دشمنى[كه به دروغ و از سر دشمنى] گفته شده است، گوش دهيد... خدا را، خدا را گواه مى‌گيرم كه من از اين اتهامات به دور هستم. عقيده خالص من، دوستى و محبت پيامبر(ص) و عشق ورزيدن به كسانى است كه پيامبر(ص) را دوست دارند و دوست‌دار صحابه... پيامبر(ص) مى‌باشم».


سرانجام، محاكمه اين فقيه باايمان با حضور شاه و ابن جماعة قاضى القضاة دمشق و ديگر قضات دربارى برگزار شد و سخنان شهيد در جلسه محاكمه هم اثرى نبخشيد و حكم از پيش تعيين شده قاضى چنين اعلام شد: «من ريختن خون او را واجب مى دانم!».
سرانجام، محاكمه اين فقيه باايمان با حضور شاه و ابن جماعة قاضى القضاة دمشق و ديگر قضات دربارى برگزار شد و سخنان شهيد در جلسه محاكمه هم اثرى نبخشيد و حكم از پيش تعيين شده قاضى چنين اعلام شد: «من ريختن خون او را واجب مى‌دانم!».


اين شهيد سرافراز، سرانجام در روز پنج‌شنبه، نهم جمادى‌الاول سال 786ق، در سن 52 سالگى، پس از محاكمه و صدور حكم قتل وى توسط قضات دربارى، در قلعه دمشقِ شام، به شهادت رسيد. پس از شهادت، بدن مقدسش را به دار زدند، سپس سنگ‌سار كردند و آن‌گاه جسم بى‌جانش را سوزاندند تا آثارى از او باقى نماند؛ به همين خاطر است كه مرقدى براى اين فقيه بزرگ نمى‌شناسیم تا بر سر مزارش عاشقانه تبرک جوييم.
اين شهيد سرافراز، سرانجام در روز پنج‌شنبه، نهم جمادى‌الاول سال 786ق، در سن 52 سالگى، پس از محاكمه و صدور حكم قتل وى توسط قضات دربارى، در قلعه دمشقِ شام، به شهادت رسيد. پس از شهادت، بدن مقدسش را به دار زدند، سپس سنگ‌سار كردند و آن‌گاه جسم بى‌جانش را سوزاندند تا آثارى از او باقى نماند؛ به همين خاطر است كه مرقدى براى اين فقيه بزرگ نمى‌شناسیم تا بر سر مزارش عاشقانه تبرک جوييم.