۱۲۰٬۰۲۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' مى ' به ' مى') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==حيات علمى== | ==حيات علمى== | ||
زندگى علمى علامه سيد جلالالدين آشتيانى را | زندگى علمى علامه سيد جلالالدين آشتيانى را مىتوان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع میشود و به تهران، نجف و قم ختم میشود. این دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش این دوره از گنجايش این مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همین دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع این دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل میشود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مىرسد به این دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى میزبان هشتمین قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا میگذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مىنویسد: «الآن در حوزه قم زمینه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد این طور نيست. مرحوم آقاى میلانى را به جهت این كه شاگرد مرحوم آقا [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] فيلسوف بوده، با این كه [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. این مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچهاى دارد و آن بر میگردد به زمان آقا میرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد [[نایینی، محمدحسین|میرزا حسین نائينى]] بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسینقلى همدانى و بهارى و كشمیرى را انتخاب مىكند. او پيش [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] شواهد الربوبيه مىخواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه این مراحل به دليل فاقد توانايى فهم این متون از عرفان و فلسفه سرخورده میشود و به جان فلسفه مىافتد.» در جايى ديگر میفرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عدهاى هم منع میکنند و میگویند فلسفه نروید كفر است و یک مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه میکنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مىدهم تا معلوم شود این جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزهاى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و یک تنه در مقابل این افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مىخورند كه: ما نمى گذاریم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] اهانت مىكند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پستهاى مادى دنيوى رسيده بود، زمینه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مىكند؛ در گزارش كار خود این كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مىكند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مىكندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علمیه امام جعفر صادق به تدريس میپردازد. این نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] مبنى بر این كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ. | ||
==تألیف== | ==تألیف== | ||
استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و این دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ یک از تأليفات مدعیان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ایران پراكندهاند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد | استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و این دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ یک از تأليفات مدعیان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ایران پراكندهاند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مىرسيدند. همین تأليفها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن این حكيم الهى دوران غريبى این اوراق دوباره فرارسيد تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در این باره میفرمايد «اگر كسى مىتوانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود» و در جاى ديگر به گونهاى صريح تر میفرمايد | ||
«با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى امامیه تا این اواخر اطراف خود را روشن مینمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمیباشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزهاى ديده شود بايد چيزى شبيه كاریکاتور تلقى شود.» این مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترمیم این دردها حدود پنجاه سال شبها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمههاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبهاى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. {{شعر}}{{ب|''هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند''|2=''و آن كه این كار ندانست در انكار بماند''}}{{پایان شعر}} | «با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى امامیه تا این اواخر اطراف خود را روشن مینمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمیباشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزهاى ديده شود بايد چيزى شبيه كاریکاتور تلقى شود.» این مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترمیم این دردها حدود پنجاه سال شبها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمههاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبهاى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. {{شعر}}{{ب|''هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند''|2=''و آن كه این كار ندانست در انكار بماند''}}{{پایان شعر}} | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى برای طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان این راه است و بيشتر این آثار حاصل و نتيجه همین دوران تحصيل است. خود استاد در این باره میفرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى کتابهایى را كه قرائت مینمودم | بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى برای طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان این راه است و بيشتر این آثار حاصل و نتيجه همین دوران تحصيل است. خود استاد در این باره میفرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى کتابهایى را كه قرائت مینمودم مىنوشتم. به همین مناسبت طى ده سال از ايام تحصيل را كه به دروس عاليه اشتغال داشتم، مطالب زياد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و كلام تهيه نمودم. کتابهایى را كه در ايام اشتغال به تدريس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علمیه امام صادق(ع) چاپ و منتشر كردم و يا آماده برای انتشار دارم، محصول و نتيجه زحمات طاقت فرساى آن ايام پر فيض طلبگى است، ايامى كه با عشق بى حدّ و نهایت و خلوص ايمان و عقيدت برای كسب فيض به محضر اساتيد عالى مقام، كه بعضى از آنها در قيد حيات و برخى چهره در نقاب خاک كشيدهاند، حاضر میشدم. كسانى كه از فلسفه و تصوف اطلاع [[الکافی|كافى]] دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتابهاى فلاسفه و عرفا رسيدهاند مىدانند كه تحرير و تأليف این قبيل از کتابها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سيدنا الاُستاذ تمامى عمر با بركت خود را صرفِ تحقيق و پژوهش در آثار، افكار و احوال حكيمان و فيلسوفان بزرگ اسلامینمود و حال آن كه خود از برجستگان این جماعت بود. او تمام عمر خویش را وقف احياى آثار و تصنيفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هيچ شرايطى حاضر نشد كه بخشى از وقت خود را صرف تشكيل خانواده و ازدواج كند. با این كه آن حالت تجرد به ویژه در دوران اخير كه سن آن جناب به بالاى هفتاد رسيده بود روزگار سختى را بر ايشان تحمیل كرده بود و لطافت روحى خاص استاد نيز دشوارى این دوران را صد چندان كرده بود. علامه آشتيانى شارح بزرگ و بى بديل حكمت و عرفان در بين نحلههاى موجود مكتب صدرايى را كامل تر از بقيه مكتبهاى فلسفى مىدانست. اگر روزگارى همه آن نظريات عمیق و دقيق و اصولى كه در فلسفه و عرفان تبيين و تأسيس كرده در یک کتاب تدوین شود خود نمايانگر عُمق انديشه و مكتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مكتب و استقلالِ فكر و انديشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمايان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مكتب فلسفى مشاء، اشراق، حكمت متعاليه و شرح و نقد عرفان نظرى كه همه نشان دهنده تسلط كامل او بر مبانى همه مكاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت كرد كه در پى كشف و وصول به حقيقتى است كه نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتيانى آثارى بس ارزشمند از خود به يادگار گذاشت كه بزرگ ترين دليل بر این مدعاست و مىتوان آثار مكتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسيم كرد: | ||
- تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى | - تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى | ||
- مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (رسالهها و کتابها). | - مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (رسالهها و کتابها). | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
- مجموعه مقالات | - مجموعه مقالات | ||
- نامهها | - نامهها | ||
- پایان نامهها نزدیک به دویست اثر نوشتارى، اعم از تصنيف، تأليف، تصحيح و تحقيق و تعليق در قالب کتاب، رساله، مقدمه، مقاله، پيشگفتار، مصاحبه و نامه از علامه آشتيانى به يادگار مانده است. البته بيشتر این آثار را تصحيحات، تأليفات و مقدماتى تشكيل میدهند كه آن استاد عظيم الشأن بر حسب وظيفه و در پى احياى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشتهاند. از این تعداد حدود 180 عنوان چاپ و منتشر شده است. نزدیک به بيست عنوان از این آثار يا دست نوشته است يا در دست مؤسسات و اشخاص است كه سرنوشت آنها خيلى معلوم نيست. در این جا ياد كرد این مطلب هم ضرورى به نظر | - پایان نامهها نزدیک به دویست اثر نوشتارى، اعم از تصنيف، تأليف، تصحيح و تحقيق و تعليق در قالب کتاب، رساله، مقدمه، مقاله، پيشگفتار، مصاحبه و نامه از علامه آشتيانى به يادگار مانده است. البته بيشتر این آثار را تصحيحات، تأليفات و مقدماتى تشكيل میدهند كه آن استاد عظيم الشأن بر حسب وظيفه و در پى احياى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشتهاند. از این تعداد حدود 180 عنوان چاپ و منتشر شده است. نزدیک به بيست عنوان از این آثار يا دست نوشته است يا در دست مؤسسات و اشخاص است كه سرنوشت آنها خيلى معلوم نيست. در این جا ياد كرد این مطلب هم ضرورى به نظر مىرسد كه در محافل و نشستها و مجالسى كه حرف از آمار آثار استاد به میان مىآيد پنجاه اثر تأليفى را برای ايشان میشمارند كه قطعاً این آمار اشتباه است، برای مثال اثر عظيم منتخبات آثار حكماى الهى، كه شامل 25 رساله كوچك و بزرگ از نویسندگان مختلف است یک اثر شمرده شده كه با توجه به تعدد نویسندگان و گونه گون بودن موضوع رسالهها یک اثر محسوب نمیشود و به يقين این گونه آماردهى خطاست و ما در این فهرست هر یک از رسالهها را یک عنوان شمرديم و درست هم همین است و با محاسبه مقالهها و نامههاى چاپ شده در این رساله، حدود دویست عنوان را تشكيل مىدهد. | ||
الف) تصنيفات مستقل عرفانى و فلسفى | الف) تصنيفات مستقل عرفانى و فلسفى | ||
#تفسير سوره توحيد؛ عنوان رسالهاى است در تفسير عرفانى و فلسفى و بيان اسرار سوره توحيد، به زبان فارسی. | #تفسير سوره توحيد؛ عنوان رسالهاى است در تفسير عرفانى و فلسفى و بيان اسرار سوره توحيد، به زبان فارسی. |