۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURطبیبان شاعرJ1.jpg | عنوان =طبیبان شاعر | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = سیاسی، محمد (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =میرماه | مکان نشر =تهران | سال نشر =1397 | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''طبیبان شاعر؛ از قرن چهارم تا عصر حاضر''' تألیف محمد | '''طبیبان شاعر؛ از قرن چهارم تا عصر حاضر''' تألیف [[سیاسی، محمد|محمد سیاسی]]، در ویراست دوم این کتاب برخی از اشعار حذف شده است و نام چند تن از پزشکان و گزیدهای از سرودههایشان به کتاب افزوده شده است. ویراست نخست این کتاب در سال 1390 در سه نوبت انتشار یافته بود و امروز ویراست دوم آن به چاپ رسیده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
تاریخ پزشکی از جمله کهنترین تاریخهاست. در اوستا واژه «پزشک» به کار رفته و در میان صفاتی که برای اهورا مزدا ذکر شده، به واژههایی چون «درمانبخش» و «چارهبخش» برمیخوریم. به پزشکی در زبان پهلوی، بجشکی گفته میشده است. در ایران باستان نیز همچون تمدنهای معاصر آن، طبابت عموماً با روحانیون و افراد مذهبی بود و طبیب بیشتر از میان طبقه روحانی انتخاب میگردید، البته اگر پس از اتمام تحصیل الهیات فردی میخواست فقط به اجرای احکام دین بپردازد، در سلک روحانیون در میآمد، وگرنه به درمان بیماران و معالجه آنان میپرداخت. این موضوع تا ظهور اسلام و پس از آن نیز در تاریخ پزشکی ایران دیده میشود زیرا حکما، عموماً اطبایی عالیقدر بودهاند و همواره طبابت و روحانیت با هم آمیخته بود. از آنجایی که در زمانهای قدیم دایرۀ علوم محدود بود، طب نیز رشتهای از حکمت محسوب میشد. حکمت در لغت به معنای دانایی و دانش و معرفت است و در اصطلاح فلسفی حکمت علمی است که در آن از حقایق اشیاء گفتگو میشود. موضوع حکمت، اشیاء موجود در خارج و ذهن است و فایده و غایت حکمت، وصول به کمالات است در دنیا و نیکبختی در آخرت. | تاریخ پزشکی از جمله کهنترین تاریخهاست. در اوستا واژه «پزشک» به کار رفته و در میان صفاتی که برای اهورا مزدا ذکر شده، به واژههایی چون «درمانبخش» و «چارهبخش» برمیخوریم. به پزشکی در زبان پهلوی، بجشکی گفته میشده است. در ایران باستان نیز همچون تمدنهای معاصر آن، طبابت عموماً با روحانیون و افراد مذهبی بود و طبیب بیشتر از میان طبقه روحانی انتخاب میگردید، البته اگر پس از اتمام تحصیل الهیات فردی میخواست فقط به اجرای احکام دین بپردازد، در سلک روحانیون در میآمد، وگرنه به درمان بیماران و معالجه آنان میپرداخت. این موضوع تا ظهور اسلام و پس از آن نیز در تاریخ پزشکی ایران دیده میشود زیرا حکما، عموماً اطبایی عالیقدر بودهاند و همواره طبابت و روحانیت با هم آمیخته بود. از آنجایی که در زمانهای قدیم دایرۀ علوم محدود بود، طب نیز رشتهای از حکمت محسوب میشد. حکمت در لغت به معنای دانایی و دانش و معرفت است و در اصطلاح فلسفی حکمت علمی است که در آن از حقایق اشیاء گفتگو میشود. موضوع حکمت، اشیاء موجود در خارج و ذهن است و فایده و غایت حکمت، وصول به کمالات است در دنیا و نیکبختی در آخرت. | ||
از میان شاعران تعدادی لقب حکیم داشتهاند مانند حکیم نظامی | از میان شاعران تعدادی لقب حکیم داشتهاند مانند [[نظامی، الیاس بن یوسف|حکیم نظامی گنجوی]]، [[فردوسی، ابوالقاسم|حکیم ابوالقاسم فردوسی]]، [[سنایی، مجدود بن آدم|حکیم سنایی غزنوی]] و غیره. بنابراین تصویر ذهنی که مردم از پزشک این زمان دارند با آنچه در سابق وجود داشته، کاملاً متفاوت است؛ زیرا در دوران گذشته «حکیم» جامع علوم بود و لذا صفات حکیم، فیسلوف، ادیب، فقیه، عالم ریاضی، موسیقیدان، منجم و طبیب، میتوانست همه در وجود یک نفر جمع شود. صرفنظر از نامهای آشنایی چون [[برزویه طبیب|برزویۀ طبیب]] و بزرگمهر حکیم دانشمند زمان ساسانیان، در تاریخ طب اسلامی با چهرههای عجیب و شگفتانگیز مردانی چون محمد زکریای رازی بزرگترین پزشک تاریخ طب اسلامی و کاشف الکل و پورسینا مواجه میشویم که او را نابغۀ شرق یا خورشید بیغروب لقب دادهاند. | ||
طب قبل از اسلام آمیزهای از طب یونان و ایران و هند بوده، منتهی طب یونانی بیش از طب هندی بر آن اثر داشته، اما در دوران شاپور اول پادشاه بزرگ ساسانی و شاپور دوم و پس از آنها انوشیروان دادگر، دانشمندان یونانی به ایران آمدند؛ در واقع بسیاری از آنها بر اثر اختلاف مذهبی که در روم شرقی پیش آمد جلای وطن نموده و در ایران اقامت نمودند، پادشاهان ساسانی مقدم آنها را گرامی داشتند و از وجود آنان منتهای استفاده علمی را نمودند، نتیجهای که این پیشآمد برای کشور ما داشت، تأسیس دانشگاه بزرگ گندیشاپور بود. مکتب بزرگ گندی شاپور طبیبان زیادی را پرورش داد که نمونه بارز آن «بختیشوع» است. به علاوه ستارگان آسمان طب اسلامی نیز بیشتر ایرانی بودهاند که از آن جملهاند: رازی، پورسینا، ابن ربن طبری، اهوازی و جرجانی. | طب قبل از اسلام آمیزهای از طب یونان و ایران و هند بوده، منتهی طب یونانی بیش از طب هندی بر آن اثر داشته، اما در دوران شاپور اول پادشاه بزرگ ساسانی و شاپور دوم و پس از آنها انوشیروان دادگر، دانشمندان یونانی به ایران آمدند؛ در واقع بسیاری از آنها بر اثر اختلاف مذهبی که در روم شرقی پیش آمد جلای وطن نموده و در ایران اقامت نمودند، پادشاهان ساسانی مقدم آنها را گرامی داشتند و از وجود آنان منتهای استفاده علمی را نمودند، نتیجهای که این پیشآمد برای کشور ما داشت، تأسیس دانشگاه بزرگ گندیشاپور بود. مکتب بزرگ گندی شاپور طبیبان زیادی را پرورش داد که نمونه بارز آن «بختیشوع» است. به علاوه ستارگان آسمان طب اسلامی نیز بیشتر ایرانی بودهاند که از آن جملهاند: رازی، پورسینا، ابن ربن طبری، اهوازی و جرجانی. | ||
در تاریخ اسلام شمارۀ طبیبان شاعر به حدی است که کتب متعددی در شرح زندگانی آنان تألیف شده است. بسیاری از اطباء شعرا بلکه در طبقۀ عالیه شعرا قرار دارند. مانند «ابنزهر»، «ابندانیال» و «امیۀابن ابیصلت» و نیز طبیبان شاعر نامدار پارسی زبانی چون عطار | در تاریخ اسلام شمارۀ طبیبان شاعر به حدی است که کتب متعددی در شرح زندگانی آنان تألیف شده است. بسیاری از اطباء شعرا بلکه در طبقۀ عالیه شعرا قرار دارند. مانند «ابنزهر»، «ابندانیال» و «امیۀابن ابیصلت» و نیز طبیبان شاعر نامدار پارسی زبانی چون [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نیشابوری]]، پورسینا، حکیم شفایی اصفهانی، [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف اصفهانی]]، میرزا نصیر اصفهانی، حکیم رکنای کاشانی، امیدی تهرانی، سید محمد شعله اصفهانی، محمد سعید قمی و دهها و شاید صدها شاعر نامدار و گمنام دیگر. | ||
در ایران در عصر حاضر نیز طبیبان شاعر مشهوری داریم از قبیل دکتر نصرتالله | در ایران در عصر حاضر نیز طبیبان شاعر مشهوری داریم از قبیل دکتر [[نصرتالله کاسمی]]، دکتر [[مجدالدین میرفخرایی]]، دکتر علیاصغر حریری، دکتر قاسم رسا، دکتر حسین گلگلاب، دکتر عبدالله بهزادی، دکتر عبدالحسین جلالیان، دکتر محمدتقی میر، دکتر حبیبالله صناعتی، دکتر یحیی حدادی ابیانه، دکتر محمد طاهری، دکتر احمد جلیلی و صدها طبیب شاعر نامدار یا ناشناختۀ دیگر که تا آنجا که نویسنده در توان داشته است، به شرح زندگی و برگزیده اشعارشان در این کتاب پرداخته است. | ||
در ویراست دوم این کتاب برخی از اشعار حذف شده است و نام چند تن از پزشکان و گزیدهای از سرودههایشان به کتاب افزوده شده است. ویراست نخست این کتاب در سال 1390 در سه نوبت انتشار یافته بود و امروز ویراست دوم آن به چاپ رسیده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/3813 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | در ویراست دوم این کتاب برخی از اشعار حذف شده است و نام چند تن از پزشکان و گزیدهای از سرودههایشان به کتاب افزوده شده است. ویراست نخست این کتاب در سال 1390 در سه نوبت انتشار یافته بود و امروز ویراست دوم آن به چاپ رسیده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/3813 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||