۱۴۶٬۶۵۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURکلیدرJ1.jpg | عنوان =کلیدر | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = اولیائینیا، هلن (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =نگاه | مکان نشر =تهران | سال نشر =1397 | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCO...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ، ' به '، ') |
||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
ادبیات داستانی ما که عموماً فضای تاریخی عصر قاجار و پهلوی را میپوشاند، مملو است از مسائل و معضلات اجتماعی و مشکلاتی که شخصیتهای داستانها از آنها رنج میبردند. اما در | ادبیات داستانی ما که عموماً فضای تاریخی عصر قاجار و پهلوی را میپوشاند، مملو است از مسائل و معضلات اجتماعی و مشکلاتی که شخصیتهای داستانها از آنها رنج میبردند. اما در «کلیدر»، محمود دولتآبادی فراتر از صرفاً بیان این مشکلات اجتماعی میرود. خواننده پس از اتمام رمان احساس میکند تاریخ ایران و آسیبشناسی مشکلات اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده است: چگونه در طول تاریخ، برخی از این مشکلات اجتماعی چنان در فرهنگ این سرزمین ریشه دوانده و نهادینه شده است که بسیاری از خصائل و اخلاقیات و حتی وجدان ملی ما را تحت تأثیر قرار داده است. در نتیجه، خوانندۀ نوعی، که گاه با پرسشهایی روبرو میشود که ظاهراً پاسخ دقیق و مناسبی برای آنان نمییابد با داستانی روبرو میشود که الگو از رخدادهای واقعی تاریخی در خطهای از این مرز و بوم گرفته و با چنان جزئیات دقیق و تنوع شخصیتها، ارائه شده است که میتواند مستندی از سرگذشت این سرزمین و حتی معضلات امروزی آن باشد. | ||
دولتآبادی در ده جلدی که خواننده را مسحور و طلسم میکند، و به او اجازۀ قطع و زمین گذاشتن کتاب را نمیدهد، فقط تاریخ را ثبت نمیکند، که زبان پارسی را متحول میکند. توصیفهای او در راستای تجسم صحنهها و حتی شرایط اقلیمی ـ جغرافیایی، در وصف حالات جسمی و روحی ـ روانی و حتی فلسفی شخصیتهای بیشمار داستانش، پا از نثر فراتر نهاده و با شعر شانه میزند. در آثار معاصر داستانی دورۀ تاریخی خاصی برای حذر از برخورد با خط قرمزها، فضای داستانی را تشکیل میدهند تا نویسنده در آن قالب و بدان بهانه آنچه را در پی بیانش است، به تصویر کشد. اما در «کلیدر» نویسنده از فضای اجتماعی به عنوان بهانه بهره نمیگیرد، بلکه تاریخ برهۀ زمانی خاص را در بخش کوتاهی از عصر پهلوی اول و کل دورۀ پهلوی دوم به ثبت میرساند. ولی در ضمن، هنگام خواندن رمان، احساس نمیکنیم که رمانی سیاسی ـ اجتماعی میخوانیم، چون در طی آن نویسنده با استفاده از راوی دانای کل و در قالب رئالیسم صرف، به سبک نویسندگان بزرگ روسی به تفصیل، به ابعاد شخصیتی تمامی شخصیتهای اصلی و فرعی میپردازد که هر کدام نمایندۀ گونهای از شخصیت انسانی هستند. | دولتآبادی در ده جلدی که خواننده را مسحور و طلسم میکند، و به او اجازۀ قطع و زمین گذاشتن کتاب را نمیدهد، فقط تاریخ را ثبت نمیکند، که زبان پارسی را متحول میکند. توصیفهای او در راستای تجسم صحنهها و حتی شرایط اقلیمی ـ جغرافیایی، در وصف حالات جسمی و روحی ـ روانی و حتی فلسفی شخصیتهای بیشمار داستانش، پا از نثر فراتر نهاده و با شعر شانه میزند. در آثار معاصر داستانی دورۀ تاریخی خاصی برای حذر از برخورد با خط قرمزها، فضای داستانی را تشکیل میدهند تا نویسنده در آن قالب و بدان بهانه آنچه را در پی بیانش است، به تصویر کشد. اما در «کلیدر» نویسنده از فضای اجتماعی به عنوان بهانه بهره نمیگیرد، بلکه تاریخ برهۀ زمانی خاص را در بخش کوتاهی از عصر پهلوی اول و کل دورۀ پهلوی دوم به ثبت میرساند. ولی در ضمن، هنگام خواندن رمان، احساس نمیکنیم که رمانی سیاسی ـ اجتماعی میخوانیم، چون در طی آن نویسنده با استفاده از راوی دانای کل و در قالب رئالیسم صرف، به سبک نویسندگان بزرگ روسی به تفصیل، به ابعاد شخصیتی تمامی شخصیتهای اصلی و فرعی میپردازد که هر کدام نمایندۀ گونهای از شخصیت انسانی هستند. | ||