پرش به محتوا

دیوان بدر شروانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''دیوان بدر شروانی''' تألیف بدر بن شمس‌الدین شروانی (789ـ854ق)، تحقیق و تصحیح دکتر فاطمه مجیدی، بدر بن شمس‌الدین شروانی (789ـ854 ق) از سرایندگان پارسی‌گوی نامور قفقاز در نیمۀ دوم سدۀ هشتم و نیمۀ اول سدۀ نهم قمری است که بنا به قول دولتشاه سمرقندی در «تذکرة الشعراء»: «مرد خوشگوی و نادره‌جوی» بوده که سال‌ها سرآمد طایفۀ شعرا در شروان بوده است.
'''دیوان بدر شروانی''' تألیف [[شروانی، بدر|بدر بن شمس‌الدین شروانی]] (789ـ854ق)، تحقیق و تصحیح دکتر فاطمه مجیدی، [[شروانی، بدر|بدر بن شمس‌الدین شروانی]] (789ـ854 ق) از سرایندگان پارسی‌گوی نامور قفقاز در نیمۀ دوم سدۀ هشتم و نیمۀ اول سدۀ نهم قمری است که بنا به قول دولتشاه سمرقندی در «تذکرة الشعراء»: «مرد خوشگوی و نادره‌جوی» بوده که سال‌ها سرآمد طایفۀ شعرا در شروان بوده است.


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
بدر بن شمس‌الدین شروانی (789ـ854 ق) از سرایندگان پارسی‌گوی نامور قفقاز در نیمۀ دوم سدۀ هشتم و نیمۀ اول سدۀ نهم قمری است که بنا به قول دولتشاه سمرقندی در «تذکرة الشعراء»: «مرد خوشگوی و نادره‌جوی» بوده که سال‌ها سرآمد طایفۀ شعرا در شروان بوده است.
[[شروانی، بدر|بدر بن شمس‌الدین شروانی]] (789ـ854 ق) از سرایندگان پارسی‌گوی نامور قفقاز در نیمۀ دوم سدۀ هشتم و نیمۀ اول سدۀ نهم قمری است که بنا به قول دولتشاه سمرقندی در «تذکرة الشعراء»: «مرد خوشگوی و نادره‌جوی» بوده که سال‌ها سرآمد طایفۀ شعرا در شروان بوده است.


شاعر خود را در جای‌جای اشعارش بدر می‌نامد و در «تذکرۀ دولتشاه» نیز به همین نام خوانده شده است؛ اما در ماده تاریخی که به مناسبت وفات وی از شاعری ناشناس در پایان دیوان ثبت شده، نام وی بدرالدین ذکر شده است. نام کامل شاعر و نام پدر وی در عنوان قطعۀ زیر که شاعری با نام امیر محمد بن خلیفه برای وی سروده، چنین آمده است: «لامیر محمد بن خلیفه فی حق خواجه بدر بن حاجی شمس‌الدین شروانی». این شعر در بخش قطعات دیوان ذکر شده است. وی تخلص خود را تقریباً در تمام اشعارش آورده است و همه جا خود را «بدر» می‌نامد و تصاویر گوناگونی را متناسب با این تخلص می‌سازد.
شاعر خود را در جای‌جای اشعارش بدر می‌نامد و در «تذکرۀ دولتشاه» نیز به همین نام خوانده شده است؛ اما در ماده تاریخی که به مناسبت وفات وی از شاعری ناشناس در پایان دیوان ثبت شده، نام وی بدرالدین ذکر شده است. نام کامل شاعر و نام پدر وی در عنوان قطعۀ زیر که شاعری با نام امیر محمد بن خلیفه برای وی سروده، چنین آمده است: «لامیر محمد بن خلیفه فی حق خواجه بدر بن حاجی شمس‌الدین شروانی». این شعر در بخش قطعات دیوان ذکر شده است. وی تخلص خود را تقریباً در تمام اشعارش آورده است و همه جا خود را «بدر» می‌نامد و تصاویر گوناگونی را متناسب با این تخلص می‌سازد.


زادگاه بدر شماخی است که یکی از روستاهای شروان است و در چند جا به زادگاه خویش اشاره کرده است. وی در اشعار بسیاری زادگاه خود را شروان می‌داند. بدر در اشعارش به زندگی شخصی خود اشاراتی دارد که از این اشاره‌ها چند نکته در مورد زندگی وی دریافت می‌شود: 1. وی فردی مریض احوال بوده است. وی به بیماری رماتیسم و درد پا مبتلا بوده است، دچار درد چشم بوده است. در قصیدۀ 35 و قصیدۀ 62 به این بیماری اشاره کرده است. 2. خانۀ وی به دست ترکمانان به آتش کشیده شده است. 3. چند بار به دست راهزنان ترکمن اسیر می‌شود.  اوضاع مالی بدر همیشه بر یک منوال نبوده و گاهی در فقر و گاهی در عیش و کامرانی به سر می‌برده است. در چند شعر به داشتن غلام و کنیز و اسب‌های راهوار و روانداز حریر برای خود اشاره می‌کند.
زادگاه [[شروانی، بدر|بدر]] شماخی است که یکی از روستاهای شروان است و در چند جا به زادگاه خویش اشاره کرده است. وی در اشعار بسیاری زادگاه خود را شروان می‌داند. بدر در اشعارش به زندگی شخصی خود اشاراتی دارد که از این اشاره‌ها چند نکته در مورد زندگی وی دریافت می‌شود: 1. وی فردی مریض احوال بوده است. وی به بیماری رماتیسم و درد پا مبتلا بوده است، دچار درد چشم بوده است. در قصیدۀ 35 و قصیدۀ 62 به این بیماری اشاره کرده است. 2. خانۀ وی به دست ترکمانان به آتش کشیده شده است. 3. چند بار به دست راهزنان ترکمن اسیر می‌شود.  اوضاع مالی بدر همیشه بر یک منوال نبوده و گاهی در فقر و گاهی در عیش و کامرانی به سر می‌برده است. در چند شعر به داشتن غلام و کنیز و اسب‌های راهوار و روانداز حریر برای خود اشاره می‌کند.


بدر برخلاف شاعر هم‌شهری خود خاقانی یا شاعر محبوبش انوری در علوم زمان تبحری نداشته است. در دیوان وی جز چند مورد که اشاره‌ای به مسائل نجومی می‌کند از علوم دیگر خبری نیست. در چند جا هم نام خط‌های مختلف و اصطلاحات خوشنویسی را ذکر کرده که نشان از آگاهی وی نسبت به این هنر دارد. عربی‌دانی و تسلط او به قرآن نیز در حد بعضی اشارات بسیار ساده به آیات و احادیث رایج است و در مجموع شعر وی حکیمانه و عالمانه نیست. پیشنۀ اصلی بدر شاعری بوده و در کنار آن به نانوایی و بافندگی نیز می‌پداخته است.
[[شروانی، بدر|بدر]] برخلاف شاعر هم‌شهری خود خاقانی یا شاعر محبوبش انوری در علوم زمان تبحری نداشته است. در دیوان وی جز چند مورد که اشاره‌ای به مسائل نجومی می‌کند از علوم دیگر خبری نیست. در چند جا هم نام خط‌های مختلف و اصطلاحات خوشنویسی را ذکر کرده که نشان از آگاهی وی نسبت به این هنر دارد. عربی‌دانی و تسلط او به قرآن نیز در حد بعضی اشارات بسیار ساده به آیات و احادیث رایج است و در مجموع شعر وی حکیمانه و عالمانه نیست. پیشنۀ اصلی بدر شاعری بوده و در کنار آن به نانوایی و بافندگی نیز می‌پداخته است.


در زمان تولد بدر، یعنی نیمۀ دوم قرن هشتم، چندین عامل باعث به وجود آمدن یک فضای تسامح و تساهل مذهبی شده بود: یکی اینکه این زمان، دورانی است که به‌خاطر عوامل اجتماعی و درگیری‌هایی که در پی حملۀ مغول و حوادث پس از آن در تمام قسمت‌های کشور رخ داده است، مردم سرخورده شده‌اند و به تصوف و خانقاه‌نشینی گرایشی شدید پیدا کرده‌اند. در واقع دوره‌ای که بدر در آن زندگی می‌کند یعنی اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم دوران گذار مذهبی از تسنن به تشیع است. شروانشاهان که متحدان تیمور بودند نیز همین آزادی و عدم تعصب تیموریان را سرلوحۀ سیاست‌های مذهبی خود قرار داده بودند و لذا در اشعار بدر هم با یک نوع تسامح و تساهل مذهبی رو‌به‌رو هستیم. وی در چند جا از چهار خلیفه با عنوان‌های محترمانه یاد می‌کند. وی در چند قصیده بزرگان مدهب شیعه را مدح کرده است و در این اشعار از ائمۀ شیعه به ویژه امام علی (ع)، امام حسین (ع)، امام حسن (ع) و حضرت مهدی (عج) به شایستگی یاد می‌کند و ممدوح را به ایشان تشبیه می‌کند. در شعر بدر گرایش به تصوف چنان که در میان شاعران قرن هشتم وجود داشت دیده نمی‌شود. بعضی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در اشعار بدر دیده می‌شود و این اصطلاحات بیشتر در غزلیات وی مشهود است. در قصاید وی که بیشتر جنبه‌های واقعی زندگی وی را نشان می‌دهد عرفان و تصوف بسیار کمرنگ است.
در زمان تولد [[شروانی، بدر|بدر]]، یعنی نیمۀ دوم قرن هشتم، چندین عامل باعث به وجود آمدن یک فضای تسامح و تساهل مذهبی شده بود: یکی اینکه این زمان، دورانی است که به‌خاطر عوامل اجتماعی و درگیری‌هایی که در پی حملۀ مغول و حوادث پس از آن در تمام قسمت‌های کشور رخ داده است، مردم سرخورده شده‌اند و به تصوف و خانقاه‌نشینی گرایشی شدید پیدا کرده‌اند. در واقع دوره‌ای که بدر در آن زندگی می‌کند یعنی اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم دوران گذار مذهبی از تسنن به تشیع است. شروانشاهان که متحدان تیمور بودند نیز همین آزادی و عدم تعصب تیموریان را سرلوحۀ سیاست‌های مذهبی خود قرار داده بودند و لذا در اشعار بدر هم با یک نوع تسامح و تساهل مذهبی رو‌به‌رو هستیم. وی در چند جا از چهار خلیفه با عنوان‌های محترمانه یاد می‌کند. وی در چند قصیده بزرگان مدهب شیعه را مدح کرده است و در این اشعار از ائمۀ شیعه به ویژه امام علی (ع)، امام حسین (ع)، امام حسن (ع) و حضرت مهدی (عج) به شایستگی یاد می‌کند و ممدوح را به ایشان تشبیه می‌کند. در شعر بدر گرایش به تصوف چنان که در میان شاعران قرن هشتم وجود داشت دیده نمی‌شود. بعضی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در اشعار بدر دیده می‌شود و این اصطلاحات بیشتر در غزلیات وی مشهود است. در قصاید وی که بیشتر جنبه‌های واقعی زندگی وی را نشان می‌دهد عرفان و تصوف بسیار کمرنگ است.


شعر بدر از نظر قالب به قصاید، قطعات، غزلیات، رباعی، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، مستزاد، مسمط، مسدس، مثمن، معشّر و مفردات تقسیم می‌شود. یکی از قالب‌های شعری که به گفتۀ بسیاری در دورۀ قبل از حملۀ مغول بیشتر اهمیت داشت و پس از آن رو به افول نهاد و جای خود را تا حدودی به غزل داد، قصیده است. این نکته در مورد بدر نیز صادق است و علت عدم توجه تذکره‌نویسان به وی در کنار شاعر هم‌عصر وی کاتبی، می‌تواند همین نکته باشد. حجم زیادی از اشعار بدر را قصاید وی دربر می‌گیرد و از این قصاید جز چند قصیده که در موضوع مرثیه سروده شده، بقیه در مدح است. بیشتر قصاید بدر ساده و روان و به دور از پیچیدگی‌های لفظی و معنوی است. ابیات دشوار و تصاویر پیچیده در شعر وی بسیار کم به چشم می‌خورد.
شعر بدر از نظر قالب به قصاید، قطعات، غزلیات، رباعی، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، مستزاد، مسمط، مسدس، مثمن، معشّر و مفردات تقسیم می‌شود. یکی از قالب‌های شعری که به گفتۀ بسیاری در دورۀ قبل از حملۀ مغول بیشتر اهمیت داشت و پس از آن رو به افول نهاد و جای خود را تا حدودی به غزل داد، قصیده است. این نکته در مورد بدر نیز صادق است و علت عدم توجه تذکره‌نویسان به وی در کنار شاعر هم‌عصر وی کاتبی، می‌تواند همین نکته باشد. حجم زیادی از اشعار بدر را قصاید وی دربر می‌گیرد و از این قصاید جز چند قصیده که در موضوع مرثیه سروده شده، بقیه در مدح است. بیشتر قصاید بدر ساده و روان و به دور از پیچیدگی‌های لفظی و معنوی است. ابیات دشوار و تصاویر پیچیده در شعر وی بسیار کم به چشم می‌خورد.