مختصر تفسیر الطبري: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''مختصر تفسير الطبري'''، اثر ابویحیی محمد بن صمادح تجیبی (متوفی 419ق)، کتابی است در تلخیص و اختصار تفسیر «جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)»، نوشته ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری (۲۲۴-۳۱۰ق)، که همراه با نص شریف قرآن به خط عثمان طه در حاشیه متن و کتاب «أسباب النزول» ابوالحسن علی بن احمد واحدی نیشابوری (متوفی 468ق)، منتشر شده است.
'''مختصر تفسير الطبري'''، اثر [[تجیبی، محمد بن صمادح|ابویحیی محمد بن صمادح تجیبی]] (متوفی 419ق)، کتابی است در تلخیص و اختصار تفسیر «[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)]]»، نوشته [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری]] (۲۲۴-۳۱۰ق)، که همراه با نص شریف قرآن به خط عثمان طه در حاشیه متن و کتاب «[[أسباب نزول القرآن|أسباب النزول]]» [[واحدی، علی بن احمد|ابوالحسن علی بن احمد واحدی نیشابوری]] (متوفی 468ق)، منتشر شده است.


«تفسیر طبری»، یکى از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین تفاسیر جهان اسلام است که قبلا، معرفی شده است<ref>[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)]]</ref>.
«[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|تفسیر طبری]]»، یکى از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین تفاسیر جهان اسلام است که قبلا، معرفی شده است<ref>[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)]]</ref>.


در مقدمه‌ای که محقق به ابتدای کتاب افزوده، ضمن تعریف لغوی و اصطلاحی تفسیر و بیان تفاوت آن با تأویل، انواع و تقسیمات تفسیر به اعتبارات مختلف، توضیح داده شده و به این موضوع اشاره شده است که تفسیر بنا بر اعتباری، به سه قسم: تفسیر به‌واسطه روایات (تفسیر به مأثور)، تفسیر به‌واسطه علم و نظر مفسر (تفسیر به رأی) و تفسیر به‌واسطه اشارات (تفسیر اشاری) تفسیم شده و اثر حاضر، از نوع نخست آن، یعنی تفسیر به مأثور قلمداد گردیده است <ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه ج</ref>.
در مقدمه‌ای که محقق به ابتدای کتاب افزوده، ضمن تعریف لغوی و اصطلاحی تفسیر و بیان تفاوت آن با تأویل، انواع و تقسیمات تفسیر به اعتبارات مختلف، توضیح داده شده و به این موضوع اشاره شده است که تفسیر بنا بر اعتباری، به سه قسم: تفسیر به‌واسطه روایات (تفسیر به مأثور)، تفسیر به‌واسطه علم و نظر مفسر (تفسیر به رأی) و تفسیر به‌واسطه اشارات (تفسیر اشاری) تفسیم شده و اثر حاضر، از نوع نخست آن، یعنی تفسیر به مأثور قلمداد گردیده است <ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه ج</ref>.


مؤلف در مقدمه خود، به این موضوع اشاره دارد که تمام آنچه در این کتاب ذکر نموده، از «جامع البيان» طبری است. روش تلخیص وی، بدین صورت است که از بیان اختلافات و ذکر روایات متعدد و متقاوتی که در «جامع البيان» آورده شده، خودداری نموده و به ذکر یک یا دو و یا نهایتا سه روایت، اکتفا کرده است. در میان این روایات نیز روایتی را برگزیده است که به فهم عمومی خوانندگان، نزدیک‌تر و برای آنها، آشناتر باشد. در مورد تفسیر و تبیین واژگان و عبارات نیز از روش فوق استفاده کرده و از توضیحات ضروری و لازم، فراتر نرفته و تا حد ممکن، از تطویل جملات و عبارات، خودداری کرده است<ref>ر.ک: همان، صحفه ط - ی</ref>.
مؤلف در مقدمه خود، به این موضوع اشاره دارد که تمام آنچه در این کتاب ذکر نموده، از «[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البيان]]» [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] است. روش تلخیص وی، بدین صورت است که از بیان اختلافات و ذکر روایات متعدد و متقاوتی که در «[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البيان]]» آورده شده، خودداری نموده و به ذکر یک یا دو و یا نهایتا سه روایت، اکتفا کرده است. در میان این روایات نیز روایتی را برگزیده است که به فهم عمومی خوانندگان، نزدیک‌تر و برای آنها، آشناتر باشد. در مورد تفسیر و تبیین واژگان و عبارات نیز از روش فوق استفاده کرده و از توضیحات ضروری و لازم، فراتر نرفته و تا حد ممکن، از تطویل جملات و عبارات، خودداری کرده است<ref>ر.ک: همان، صحفه ط - ی</ref>.


کتاب «أسباب النزول» نیشابوری، در ذیل صفحات، با فاصله یک خط افقی از مطالب تفسیری، ذکر شده است. در این کتاب، در مورد هر سوره یا آیه‌ای که سبب نزولی روایت شده ذکر گردیده است. نویسنده در جایی از کتاب خویش خاطرنشان کرده است که: «سخن درباره اسباب نزول کتاب، جز با روایت و شنیدن از کسانی که شاهد تنزیل بوده و بر اسباب واقف گردیده‌اند، روا نیست» <ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>.
کتاب «[[أسباب نزول القرآن|أسباب النزول]]» [[واحدی، علی بن احمد|نیشابوری]]، در ذیل صفحات، با فاصله یک خط افقی از مطالب تفسیری، ذکر شده است. در این کتاب، در مورد هر سوره یا آیه‌ای که سبب نزولی روایت شده ذکر گردیده است. نویسنده در جایی از کتاب خویش خاطرنشان کرده است که: «سخن درباره اسباب نزول کتاب، جز با روایت و شنیدن از کسانی که شاهد تنزیل بوده و بر اسباب واقف گردیده‌اند، روا نیست» <ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>.


==پانویس==
==پانویس==