۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR17699J1.jpg | عنوان = أصول الملامتیة و غلطات الصوفیة | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = سلمی، محمد بن حسین (نويسنده) محمود، عبد الفتاح احمد (محقق) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره = /س8الف6...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''أصول الملامتية و غلطات الصوفية'''، از آثار محدّث، مورخ، مفسّر و صوفى شهیر قرن چهارم و پنجم هجرى قمری، [[ابوعبدالرحمن محمد بن حسین بن موسى ازدى سلمى نیشابورى]] (325-412ق)، است که طریقت ملامتیگری و ویژگیهای آن را توضیح میدهد و برخی از سخنان و عقاید جنجالی و غلطانداز برخی از صوفیان را به بوته نقد میسپارد. پژوهشگر معاصر، [[عبدالفتاح احمد فاوی محمود]]، این کتاب را تصحیح و تحقیق کرده و مقدمه و تعلیقاتی بسیار ارزشمند بر آن افزوده و شخصیت و آثار [[ابوعبدالرحمن سلمی]] و بهخصوص ویژگیها و روش اثر حاضر را شناسانده است. | '''أصول الملامتية و غلطات الصوفية'''، از آثار محدّث، مورخ، مفسّر و صوفى شهیر قرن چهارم و پنجم هجرى قمری، [[سلمی، محمد بن حسین|ابوعبدالرحمن محمد بن حسین بن موسى ازدى سلمى نیشابورى]] (325-412ق)، است که طریقت ملامتیگری و ویژگیهای آن را توضیح میدهد و برخی از سخنان و عقاید جنجالی و غلطانداز برخی از صوفیان را به بوته نقد میسپارد. پژوهشگر معاصر، [[محمود، عبد الفتاح احمد|عبدالفتاح احمد فاوی محمود]]، این کتاب را تصحیح و تحقیق کرده و مقدمه و تعلیقاتی بسیار ارزشمند بر آن افزوده و شخصیت و آثار [[سلمی، محمد بن حسین|ابوعبدالرحمن سلمی]] و بهخصوص ویژگیها و روش اثر حاضر را شناسانده است. | ||
==هدف و روش== | ==هدف و روش== | ||
* [[عبدالفتاح احمد فاوی محمود]]، تأکید کرده است که من دانشور دیگری قبل از [[ابوعبدالرحمن سلمی]] را نمیشناسم که همه سخنان ملامتیان را در یک کتاب مستقلّ گرد آورده باشد و هرکسی که بعد از او از این طریقت سخنی گفته و مطلبی نوشته، از [[سلمی]] استفاده کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص138، پاورقی 3</ref>. | * [[محمود، عبد الفتاح احمد|عبدالفتاح احمد فاوی محمود]]، تأکید کرده است که من دانشور دیگری قبل از [[سلمی، محمد بن حسین|ابوعبدالرحمن سلمی]] را نمیشناسم که همه سخنان ملامتیان را در یک کتاب مستقلّ گرد آورده باشد و هرکسی که بعد از او از این طریقت سخنی گفته و مطلبی نوشته، از [[سلمی، محمد بن حسین|سلمی]] استفاده کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص138، پاورقی 3</ref>. | ||
==ساختار و محتوا== | ==ساختار و محتوا== | ||
| خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==انتقاد== | ==انتقاد== | ||
* [[ابوعبدالرحمن سلمی]]، ملامتیان را جانبدارانه معرفی کرده است؛ یعنی جنبه مثبت کار آنان را از زبان خودشان برجسته کرده<ref>از جمله ر.ک: متن کتاب، ص173- 174</ref>، ولی به جنبه منفی آن نپرداخته و نقد نکرده است. | * [[سلمی، محمد بن حسین|ابوعبدالرحمن سلمی]]، ملامتیان را جانبدارانه معرفی کرده است؛ یعنی جنبه مثبت کار آنان را از زبان خودشان برجسته کرده<ref>از جمله ر.ک: متن کتاب، ص173- 174</ref>، ولی به جنبه منفی آن نپرداخته و نقد نکرده است. | ||
==نمونه مباحث== | ==نمونه مباحث== | ||
* از برخی از ملامتیان پرسیده شد: طریقت ملامت چیست؟ گفت: «پرهیز از شهرت» در هر موردی (مانند لباس پوشیدن) که باعث تمایز از دیگران میشود و «پیوند و معاشرت با مردم بر اساس ظواهر احکام شرعی» و «جدایی از مردمان در باطن با مراقبت نیکو». پس ظاهرش با ظواهر مردم تفاوتی ندارد تا متمایز نشود، ولیکن باطنش با باطن آنان موافق نیست تا گرفتار عادتها و طبیعتها نگردد<ref>ر.ک: همان، ص145-146</ref>. | * از برخی از ملامتیان پرسیده شد: طریقت ملامت چیست؟ گفت: «پرهیز از شهرت» در هر موردی (مانند لباس پوشیدن) که باعث تمایز از دیگران میشود و «پیوند و معاشرت با مردم بر اساس ظواهر احکام شرعی» و «جدایی از مردمان در باطن با مراقبت نیکو». پس ظاهرش با ظواهر مردم تفاوتی ندارد تا متمایز نشود، ولیکن باطنش با باطن آنان موافق نیست تا گرفتار عادتها و طبیعتها نگردد<ref>ر.ک: همان، ص145-146</ref>. | ||
* [[ابوعبدالرحمن سلمی]]، «کسب» را برخلاف «توکل» پنداشته است که نقدش در معرفی اجمالی حاضر نگنجد<ref>ر.ک: همان، ص179</ref>. | * [[سلمی، محمد بن حسین|ابوعبدالرحمن سلمی]]، «کسب» را برخلاف «توکل» پنداشته است که نقدش در معرفی اجمالی حاضر نگنجد<ref>ر.ک: همان، ص179</ref>. | ||
* هیچ شخصی از پیشوایان و بزرگان این قوم و هیچکسی که به دین الهی اعتقاد دارد، معتقد به «حلول» نشده است و تنها برخی از شامیان چنین گفتهاند که در تصوف، سابقهای ندارند...<ref>ر.ک: همان، ص198</ref>. | * هیچ شخصی از پیشوایان و بزرگان این قوم و هیچکسی که به دین الهی اعتقاد دارد، معتقد به «حلول» نشده است و تنها برخی از شامیان چنین گفتهاند که در تصوف، سابقهای ندارند...<ref>ر.ک: همان، ص198</ref>. | ||