تخمیس غزلیات حافظ: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[کاظمی اردبیلی، علی ]] (نویسنده)
[[کاظمی اردبیلی، علی]] (نویسنده)
[[کاظمی اردبیلی، اعظم]] (محقق)
[[کاظمی اردبیلی، اعظم]] (محقق)
[[خسروی، محمدعلی]] (مقدمه‌نویس)
[[خسروی، محمدعلی]] (مقدمه‌نویس)
|زبان  
|زبان  
| زبان =
| زبان =
| کد کنگره =
| کد کنگره =‬PIR ۵۴۳۵/ک۲ت۳‬‏
| موضوع =
| موضوع =حافظ، شمس‌الدين، محمد بن محمد، - ‎۷۹۲ق. -- تخميس,شعر فارسی -- قرن ‎۸ق
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر =اطلاعات  
| ناشر =اطلاعات  
خط ۱۷: خط ۱۷:
| سال نشر =1398  
| سال نشر =1398  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE......AUTOMATIONCODE
| چاپ =
| چاپ =
| شابک =9ـ124ـ435ـ600ـ978
| شابک =9ـ124ـ435ـ600ـ978
خط ۲۷: خط ۲۷:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''تخمیس غزلیات حافظ'''  تألیف علی کاظمی اردبیلی به کوشش اعظم کاظمی اردبیلی با مقدمۀ محمدعلی خسروی، آیت‌الله کاظمی با برخورداری از سه عنصر طبع روان، بینش آزاد و پشتوانۀ غنی علوم حوزوی توانسته در این میدان وارد شود و سربلند بیرون بیاید؛ به‌گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد این مخمسات افزون بر معرفت‌افزایی و مضمون‌پردازی‌های نو، خود به منزلۀ شرحی بر دیوان حافظ و به تعبیری «شرح عشق» است؛ عشقی که موجب روشنایی دل، آزادگی و دوام و جاودانگی است.
'''تخمیس غزلیات حافظ'''  تألیف [[کاظمی اردبیلی، علی|علی کاظمی اردبیلی]] به کوشش [[کاظمی اردبیلی، اعظم|اعظم کاظمی اردبیلی]] با مقدمۀ [[خسروی، محمدعلی|محمدعلی خسروی]]، [[کاظمی اردبیلی، علی|آیت‌الله کاظمی]] با برخورداری از سه عنصر طبع روان، بینش آزاد و پشتوانۀ غنی علوم حوزوی توانسته در این میدان وارد شود و سربلند بیرون بیاید؛ به‌گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد این مخمسات افزون بر معرفت‌افزایی و مضمون‌پردازی‌های نو، خود به منزلۀ شرحی بر [[دیوان حافظ بر اساس نه نسخه کامل کهن مورخ به سال‌های 813 تا 827 هجری قمری (چاپ دوم)|دیوان حافظ]] و به تعبیری «شرح عشق» است؛ عشقی که موجب روشنایی دل، آزادگی و دوام و جاودانگی است.


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
شعر از شگفتی‌های زبان و حافظ از شگفتی‌های عرصۀ شعر است. با وجود پژوهش‌های گسترده و شروح متعدد، هنور راز گیرایی و اسرار دیوانش مکشوف نشده و گویندۀ آن همچنان «لسان الغیب» باقی مانده است.
شعر از شگفتی‌های زبان و [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] از شگفتی‌های عرصۀ شعر است. با وجود پژوهش‌های گسترده و شروح متعدد، هنور راز گیرایی و اسرار دیوانش مکشوف نشده و گویندۀ آن همچنان «لسان الغیب» باقی مانده است.


شعر حافظ نمونۀ یک شعر حیات‌بخش است که روح زندگی در آن جاری است. این همان احیاگری شعر است که دل‌های مرده را زنده و وجدان‌های خوابیده را بیدار و شور زندگی را در جامعه می‌دمد. جریان زندگی و حیات در دیوان حافظ موج می‌زند. خوانندۀ اشعار حافظ نه‌تنها رنگین‌کمان کلمات و جزرومد اصوات و پیچش خیال‌انگیز مضامین را مشاهده می‌کند، بلکه حتی وزش و فرح‌بخش نسیم بهشتی را از لابلای ابیات احساس می‌نماید.
شعر [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] نمونۀ یک شعر حیات‌بخش است که روح زندگی در آن جاری است. این همان احیاگری شعر است که دل‌های مرده را زنده و وجدان‌های خوابیده را بیدار و شور زندگی را در جامعه می‌دمد. جریان زندگی و حیات در دیوان حافظ موج می‌زند. خوانندۀ اشعار حافظ نه‌تنها رنگین‌کمان کلمات و جزرومد اصوات و پیچش خیال‌انگیز مضامین را مشاهده می‌کند، بلکه حتی وزش و فرح‌بخش نسیم بهشتی را از لابلای ابیات احساس می‌نماید.


حافظ معتقد است کسی چون او از رخ اندیشه نقاب برنگرفته است: «کس چون حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب/ تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند». حال باید دید این کدامین اندیشه است که حافظ توانسته آن را با زبان رازآلود شعر به معرض تماشای دیگران بگذارد. این اندیشه قطعاً باید اندیشه‌ای فوق مادی باشد که در محدودۀ زمان و مکان نگنجد؛ چنان‌که کلامش مرزهای زمان و مکان را درنوردیده، از جغرافیای شیراز و ایران درگذشته و نیز از قرن هشتم هجری عبور کرده و بیش از ششصد سال است همچنان گرم و عرصه‌پیمایی در عالم اندیشه و خیال است.
[[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] معتقد است کسی چون او از رخ اندیشه نقاب برنگرفته است: «کس چون [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] نگشود از رخ اندیشه نقاب/ تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند». حال باید دید این کدامین اندیشه است که [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] توانسته آن را با زبان رازآلود شعر به معرض تماشای دیگران بگذارد. این اندیشه قطعاً باید اندیشه‌ای فوق مادی باشد که در محدودۀ زمان و مکان نگنجد؛ چنان‌که کلامش مرزهای زمان و مکان را درنوردیده، از جغرافیای شیراز و ایران درگذشته و نیز از قرن هشتم هجری عبور کرده و بیش از ششصد سال است همچنان گرم و عرصه‌پیمایی در عالم اندیشه و خیال است.


مکتب حافظ مکتب تربیت با محوریت عشق است؛ عشق به مبدأ همۀ زیبایی‌ها. همان یگانه‌ای که مستجمع جمیع کمالات و مصدر جمال و جلال و به حکم «لله الاسماء الحسنی» منشأ تمام خوبی‌هاست. به همین دلیل عالمان برجسته و عارفان نامی از اشعار او برای هدایت مردم و تحکیم مبانی عقیدتی مدد گرفته و بهره‌ها برده‌‌اند.
مکتب حافظ مکتب تربیت با محوریت عشق است؛ عشق به مبدأ همۀ زیبایی‌ها. همان یگانه‌ای که مستجمع جمیع کمالات و مصدر جمال و جلال و به حکم «لله الاسماء الحسنی» منشأ تمام خوبی‌هاست. به همین دلیل عالمان برجسته و عارفان نامی از اشعار او برای هدایت مردم و تحکیم مبانی عقیدتی مدد گرفته و بهره‌ها برده‌‌اند.


در همین راستا عالم پرهیزگار و ادیب دانشمند آیت‌الله شیخ علی کاظمی اردبیلی به اقدام سترگی دست یازیده و بیش از سیصد غزل حافظ را تضمین و تخمیس نموده است. این کار بزرگ از چنان عالم وارسته‌ای نمی‌تواند جز برای اعلای کلمۀ حق و نشر معارف الهی و تربیت نفوس مستعده و تلطیف ارواح خسته از هیاهوی مادیت معنای دیگری داشته باشد.
در همین راستا عالم پرهیزگار و ادیب دانشمند [[کاظمی اردبیلی، علی|آیت‌الله شیخ علی کاظمی اردبیلی]] به اقدام سترگی دست یازیده و بیش از سیصد غزل حافظ را تضمین و تخمیس نموده است. این کار بزرگ از چنان عالم وارسته‌ای نمی‌تواند جز برای اعلای کلمۀ حق و نشر معارف الهی و تربیت نفوس مستعده و تلطیف ارواح خسته از هیاهوی مادیت معنای دیگری داشته باشد.


«مخمس» یکی از اشکال مسمط است و وجه تسمیۀ مسمط و تسمیط آن است که گوهرهایی متناسب را در یک رشته به نظم کشیده باشند. در تخمیس باید یک بیت دو مصراعی تبدیل به پنج مصراع شود؛ به‌گونه‌ای که در سه مصراع جدید نه‌تنها در وزن و قافیه با بیت اصلی هم‌سطح باشند، که در صنایع معنوی و مفاهیم و معانی هم با آن هم‌خوانی داشته باشند. آیت‌الله کاظمی با برخورداری از سه عنصر طبع روان، بینش آزاد و پشتوانۀ غنی علوم حوزوی توانسته در این میدان وارد شود و سربلند بیرون بیاید؛ به‌گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد این مخمسات افزون بر معرفت‌افزایی و مضمون‌پردازی‌های نو، خود به منزلۀ شرحی بر دیوان حافظ و به تعبیری «شرح عشق» است؛ عشقی که موجب روشنایی دل، آزادگی و دوام و جاودانگی است.
«مخمس» یکی از اشکال مسمط است و وجه تسمیۀ مسمط و تسمیط آن است که گوهرهایی متناسب را در یک رشته به نظم کشیده باشند. در تخمیس باید یک بیت دو مصراعی تبدیل به پنج مصراع شود؛ به‌گونه‌ای که در سه مصراع جدید نه‌تنها در وزن و قافیه با بیت اصلی هم‌سطح باشند، که در صنایع معنوی و مفاهیم و معانی هم با آن هم‌خوانی داشته باشند. [[کاظمی اردبیلی، علی|آیت‌الله کاظمی]] با برخورداری از سه عنصر طبع روان، بینش آزاد و پشتوانۀ غنی علوم حوزوی توانسته در این میدان وارد شود و سربلند بیرون بیاید؛ به‌گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد این مخمسات افزون بر معرفت‌افزایی و مضمون‌پردازی‌های نو، خود به منزلۀ شرحی بر دیوان حافظ و به تعبیری «شرح عشق» است؛ عشقی که موجب روشنایی دل، آزادگی و دوام و جاودانگی است.


همچنین نگارنده به دیل شیفتگی زایدالوصف به حافظ و استغراق در اندیشه و شعر او، افزون بر تخمیس‌ها، استقبال‌هایی هم از غزلیات حافظ دارد که برای نمونه به این مورد اشاره می‌شود که در استقبال از غزل حافظ با این مطلع «ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است/ ببین که در طلبت حال مردمان چون است» چنین سروده است:
همچنین نگارنده به دیل شیفتگی زایدالوصف به حافظ و استغراق در اندیشه و شعر او، افزون بر تخمیس‌ها، استقبال‌هایی هم از غزلیات حافظ دارد که برای نمونه به این مورد اشاره می‌شود که در استقبال از غزل حافظ با این مطلع «ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است/ ببین که در طلبت حال مردمان چون است» چنین سروده است:
خط ۶۳: خط ۶۳:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:مقالات(بهمن) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات(بهمن) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1403]]
[[رده:فاقد اتوماسیون]]
[[رده:فاقد اتوماسیون]]