۱۲۲٬۱۹۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'وحید بهبهانی، محمدباقر' به 'بهبهانی، محمدباقر بن محمداکمل') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
[[نوری، حسین بن محمدتقی|محدّث نورى]] در الفیض القدسى مینویسد: «یکى از اساتید بزرگ ما بیک واسطه از علّامه بحر العلوم نقل میکرد که وى آرزو داشت تمام تصنیفات او را در نامه عمل مجلسى بنویسند، و در عوض یکى از کتب فارسى مجلسى که ترجمه متون اخبار، و مانند قرآن مجید، در تمام اقطار شایع است در نامه عمل او نوشته شود!» سپس محدّث عالیقدر مزبور میگوید: «چرا علّامه بحرالعلوم این آرزو را نداشته باشد، با اینکه روزى و ساعتى از اوقات شبانه روزى مخصوصاًً در ایام متبرّکه و اماکن مشرّفه نمیگذرد مگر اینکه هزاران نفر از عبّاد و صلحا و زهّاد چنگ بریسمان تألیفات وى زده و متوسّل به تصنیفات او میگردند؛ یکى از روى کتاب او دعا میخواند، و دیگرى با نوشتههاى وى مناجات میکند، سومى زیارت مینماید، و چهارمى ناله و گریه سر میدهد...». | [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدّث نورى]] در الفیض القدسى مینویسد: «یکى از اساتید بزرگ ما بیک واسطه از علّامه بحر العلوم نقل میکرد که وى آرزو داشت تمام تصنیفات او را در نامه عمل مجلسى بنویسند، و در عوض یکى از کتب فارسى مجلسى که ترجمه متون اخبار، و مانند قرآن مجید، در تمام اقطار شایع است در نامه عمل او نوشته شود!» سپس محدّث عالیقدر مزبور میگوید: «چرا علّامه بحرالعلوم این آرزو را نداشته باشد، با اینکه روزى و ساعتى از اوقات شبانه روزى مخصوصاًً در ایام متبرّکه و اماکن مشرّفه نمیگذرد مگر اینکه هزاران نفر از عبّاد و صلحا و زهّاد چنگ بریسمان تألیفات وى زده و متوسّل به تصنیفات او میگردند؛ یکى از روى کتاب او دعا میخواند، و دیگرى با نوشتههاى وى مناجات میکند، سومى زیارت مینماید، و چهارمى ناله و گریه سر میدهد...». | ||
همچنین [[آقااحمد کرمانشاهی]] - نواده [[ | همچنین [[آقااحمد کرمانشاهی]] - نواده [[بهبهانی، محمدباقر بن محمداکمل|وحید بهبهانى]] - در تاریخ "[[مرآت الأحوال جهان نما]]" که سفرنامه اوست، در ضمن شرح حال دائى (اعلای) خود علّامه مجلسى مینویسد: | ||
«مصنفات آن عالى درجات بحدى مقبول طباع شده و به درجه اشتهار رسیده که از بلاد کفر و اسلام جایى نخواهد بود که از آنها خالى باشد». | «مصنفات آن عالى درجات بحدى مقبول طباع شده و به درجه اشتهار رسیده که از بلاد کفر و اسلام جایى نخواهد بود که از آنها خالى باشد». | ||