۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابن قتيبه' به 'ابن قتيبه ') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
#مصحح در مقدمهاش -كه در تاريخ 15 آذر 1340ش، نوشته، تأكيد كرده است: «... دانشمند بزرگوارى از اهل تفليس به نام حبيش بن ابراهيم كه در زبان فارسى و عربى چيرگى و استادى داشته است در زمان خود در صدد برآمده كه نقاب عربيت را از چهره يكى از كتبى كه مربوط به وجوه معانى لغات قرآن است بگشايد و فهم آن را بر فارسىزبانان آسان سازد. او از اين ميان، «وجوه القرآن» مقاتل بن سليمان را برگزيده و به ترجمه اكتفا نكرده، بلكه آن را با توجه به كتب تفاسير و لغات قرآن كه ديگران تأليف كردهاند، كامل ساخته و آن را به همان نام وجوه قرآن ناميده است...» <ref>مقدمه كتاب، ص سه - چهار</ref>. | #مصحح در مقدمهاش -كه در تاريخ 15 آذر 1340ش، نوشته، تأكيد كرده است: «... دانشمند بزرگوارى از اهل تفليس به نام حبيش بن ابراهيم كه در زبان فارسى و عربى چيرگى و استادى داشته است در زمان خود در صدد برآمده كه نقاب عربيت را از چهره يكى از كتبى كه مربوط به وجوه معانى لغات قرآن است بگشايد و فهم آن را بر فارسىزبانان آسان سازد. او از اين ميان، «وجوه القرآن» مقاتل بن سليمان را برگزيده و به ترجمه اكتفا نكرده، بلكه آن را با توجه به كتب تفاسير و لغات قرآن كه ديگران تأليف كردهاند، كامل ساخته و آن را به همان نام وجوه قرآن ناميده است...» <ref>مقدمه كتاب، ص سه - چهار</ref>. | ||
#نويسنده كتاب، در مقدمهاش كه زمان و مكان و مشخصات نگارش آن را معين نكرده، يادآور شده است: «بعد از تأليف كتاب «بيان التصريف»، به كتاب «وجوه القرآن» نگاه كردم كه مقاتل بن سليمان به زبان عربى نوشته بود و آن را با كتاب تفسير ابوالحسين ثعلبى مقايسه كردم و دريافتم كه وجوه القرآن، لغات كمترى را معنا كرده و در مواردى كه معنا كرده نيز وجوه كمترى از تفسير ابوالحسين ثعلبى آورده و همچنين مقاتل كتابش را به روش چندان منظمى ننوشته تا بهزودى بتوان مطلوب را يافت؛ پس افزون بر آن به تفسير سورآبادى و تفسير نقاش و تفسير شاپور و تفسير واضح و كتاب مشكل القرآن ابن قتيبه و كتاب غريب القرآن عزيرى مراجعه كردم و كوشيدم كتابى كامل و مفيد فراهم سازم و مطالب را بر اساس الفبا تنظيم كردم...» <ref>همان، ص1-2</ref>. | #نويسنده كتاب، در مقدمهاش كه زمان و مكان و مشخصات نگارش آن را معين نكرده، يادآور شده است: «بعد از تأليف كتاب «بيان التصريف»، به كتاب «وجوه القرآن» نگاه كردم كه مقاتل بن سليمان به زبان عربى نوشته بود و آن را با كتاب تفسير ابوالحسين ثعلبى مقايسه كردم و دريافتم كه وجوه القرآن، لغات كمترى را معنا كرده و در مواردى كه معنا كرده نيز وجوه كمترى از تفسير ابوالحسين ثعلبى آورده و همچنين مقاتل كتابش را به روش چندان منظمى ننوشته تا بهزودى بتوان مطلوب را يافت؛ پس افزون بر آن به تفسير سورآبادى و تفسير نقاش و تفسير شاپور و تفسير واضح و كتاب مشكل القرآن [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] و كتاب غريب القرآن عزيرى مراجعه كردم و كوشيدم كتابى كامل و مفيد فراهم سازم و مطالب را بر اساس الفبا تنظيم كردم...» <ref>همان، ص1-2</ref>. | ||
#نويسنده، يادآور شده است: اُذُن در قرآن بر دو وجه باشد: وجه نخستين، اُذُن به معنى گوش است؛ مانند ''' «وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُن...» ''' <ref>مائده: 45</ref>؛ وجه دوم، اُذُن به معنى مردى است كه هرچه بشنود قبول كند؛ مانند ''' «وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِي وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ...» ''' <ref>توبه: 61</ref> و <ref>متن كتاب، ص13</ref>. | #نويسنده، يادآور شده است: اُذُن در قرآن بر دو وجه باشد: وجه نخستين، اُذُن به معنى گوش است؛ مانند ''' «وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُن...» ''' <ref>مائده: 45</ref>؛ وجه دوم، اُذُن به معنى مردى است كه هرچه بشنود قبول كند؛ مانند ''' «وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِي وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ...» ''' <ref>توبه: 61</ref> و <ref>متن كتاب، ص13</ref>. | ||
#نويسنده تأكيد كرده است كه «ذكر» در قرآن هفده وجه و معنا دارد: 1. وحى... 2. توريه... 3. قرآن... 4. لوح محفوظ... 5. طاعت... 6. نماز آدينه... 7. پنج نماز... 8. بزرگوارى... 9. آگاهى... 10. ياد كردن به زبان... 11. ياد كردن به دل... 12. نگاهداشتن... 13. پند دادن... 14. انديشه كردن... 15. پيدا كردن... 16. توحيد... 17. پيغامبر... <ref>ر.ك: همان، ص103-107</ref>. | #نويسنده تأكيد كرده است كه «ذكر» در قرآن هفده وجه و معنا دارد: 1. وحى... 2. توريه... 3. قرآن... 4. لوح محفوظ... 5. طاعت... 6. نماز آدينه... 7. پنج نماز... 8. بزرگوارى... 9. آگاهى... 10. ياد كردن به زبان... 11. ياد كردن به دل... 12. نگاهداشتن... 13. پند دادن... 14. انديشه كردن... 15. پيدا كردن... 16. توحيد... 17. پيغامبر... <ref>ر.ك: همان، ص103-107</ref>. |
ویرایش