۱۱۱٬۸۱۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'نهجالبلاغه منظوم (ابهام زدایی)' به 'نهجالبلاغه منظوم (ابهامزدایی)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شریفالرضی، محمد بن حسین' به 'شریف رضی، محمد بن حسین') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
جلد اول کتاب، شامل پيشگفتار مؤلف که خود داراى مباحث «خطاب به [[امام على(ع)|حضرت اميرالمؤمنين عليهالسّلام]]»، «وصف نهجالبلاغه» و «([[ | جلد اول کتاب، شامل پيشگفتار مؤلف که خود داراى مباحث «خطاب به [[امام على(ع)|حضرت اميرالمؤمنين عليهالسّلام]]»، «وصف نهجالبلاغه» و «([[شریف رضی، محمد بن حسین|سيّد شريف]] (ابوالحسن رضىّ) اعلىاللّهمقامهالشّريف)» مىباشد. | ||
مقدمه کتاب، به وصف کتاب شريف نهجالبلاغه پرداخته و اين که چرايى تألیف اين اثر نيز از زبان مؤلف آن بيان شده است. | مقدمه کتاب، به وصف کتاب شريف نهجالبلاغه پرداخته و اين که چرايى تألیف اين اثر نيز از زبان مؤلف آن بيان شده است. | ||
متن شرح بر اساس کتاب نهجالبلاغه مىباشد که با مقدمه [[ | متن شرح بر اساس کتاب نهجالبلاغه مىباشد که با مقدمه [[شریف رضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] شروع مىشود و در ادامه به خطبههاى کتاب نهجالبلاغه در اين جلد پرداخته شده است. | ||
جلد دوم کتاب تا خطبه صد و چهار نهجالبلاغه را پوشش مىدهد. شيوه بيان مطالب کتاب؛ همانند: «و قال عليهالسّلام فى الخوارج: لا تقتلوا الخوارج بعدى فليس من طلب الحقّ فاخطأه، کمن طلب الباطل فادرکه؛ يعنى معاويه و اصحابه. | جلد دوم کتاب تا خطبه صد و چهار نهجالبلاغه را پوشش مىدهد. شيوه بيان مطالب کتاب؛ همانند: «و قال عليهالسّلام فى الخوارج: لا تقتلوا الخوارج بعدى فليس من طلب الحقّ فاخطأه، کمن طلب الباطل فادرکه؛ يعنى معاويه و اصحابه. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
و نيز [[امام على(ع)|حضرت عليهالسّلام]] اين سخن را درباره خوارج فرمايد: پس از من خوارج را نکشيد، زيرا آن که طالب حق است و خطا مىکند، مانند کسى که طالب باطل است و آن را در مىيابد، نيست. [[ | و نيز [[امام على(ع)|حضرت عليهالسّلام]] اين سخن را درباره خوارج فرمايد: پس از من خوارج را نکشيد، زيرا آن که طالب حق است و خطا مىکند، مانند کسى که طالب باطل است و آن را در مىيابد، نيست. [[شریف رضی، محمد بن حسین|سيّد رضى]] عليهالرّحمه گويد: مقصود حضرت از طالب باطل معاويه و ياران او هستند (که بدون حقّ خلافت را براى خود مىخواستند، به خلاف خوارج که مطيع و فرمان بردار خليفه وقت بودند، منتهى باشتباه افتاده بودند). نظم | ||
{{شعر}}{{ب|'' چو بگذشتم از اين دار فنا من''|2=''خوارج را نگيرد كس سر از تن''}}{{ب|'' چرا زيرا نباشد طالب حقّ''|2=''كه اندر اشتباهى گشت ملحق''}}{{ب|'' براى جستن حق دست و پا كرد''|2=''ولى در راه تشخيصش خطا كرد''}}{{ب|''چو آن شخصى كه از حق كنده او دل''|2=''شدهاندر پى ادراك باطل''}}{{ب|''معاويّه است كشتن را سزاوار''|2=''كه دل از حق بگردانيد يك بار''}}{{ب|''اساس ملك و دين را او بهم زد''|2='' به راه باطل او آسان قدم زد''}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|'' چو بگذشتم از اين دار فنا من''|2=''خوارج را نگيرد كس سر از تن''}}{{ب|'' چرا زيرا نباشد طالب حقّ''|2=''كه اندر اشتباهى گشت ملحق''}}{{ب|'' براى جستن حق دست و پا كرد''|2=''ولى در راه تشخيصش خطا كرد''}}{{ب|''چو آن شخصى كه از حق كنده او دل''|2=''شدهاندر پى ادراك باطل''}}{{ب|''معاويّه است كشتن را سزاوار''|2=''كه دل از حق بگردانيد يك بار''}}{{ب|''اساس ملك و دين را او بهم زد''|2='' به راه باطل او آسان قدم زد''}}{{پایان شعر}} | ||