۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابو القاسم قشيرى' به 'ابو القاسم قشيرى ') |
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
عطار، در اين اثر نمىخواسته است شرح حال(بيوگرافى) بنويسد. هيچيك از تذكرههاى عرفانى به شيوه بيوگرافى نيست و عارفان، هيچگاه بيوگرافىنويس نبودهاند، زيرا بيوگرافىنويسى كه در سه يا چهار سده اخير در غرب پديد آمده، بر اصولى فلسفى استوار شده است. نويسنده بيوگرافى، مجموعهاى از عوامل اقتصادى، اجتماعى، سياسى و حتى روانى را برمىشمرَد و در باره شخصيت افراد به داورى مىپردازد، اما چيزى كه نزد او مهم است، ويژگى تاريخى آنان است. چنين چيزى در كتاب عطار ديده نمىشود؛ يعنى تذكرههاى او شرح حال زندگى تاريخى افراد نيست. | عطار، در اين اثر نمىخواسته است شرح حال(بيوگرافى) بنويسد. هيچيك از تذكرههاى عرفانى به شيوه بيوگرافى نيست و عارفان، هيچگاه بيوگرافىنويس نبودهاند، زيرا بيوگرافىنويسى كه در سه يا چهار سده اخير در غرب پديد آمده، بر اصولى فلسفى استوار شده است. نويسنده بيوگرافى، مجموعهاى از عوامل اقتصادى، اجتماعى، سياسى و حتى روانى را برمىشمرَد و در باره شخصيت افراد به داورى مىپردازد، اما چيزى كه نزد او مهم است، ويژگى تاريخى آنان است. چنين چيزى در كتاب عطار ديده نمىشود؛ يعنى تذكرههاى او شرح حال زندگى تاريخى افراد نيست. | ||
بيوگرافيست، بر زندگى زيستى و فيزيكى تأكيد مىكند. شرح زندگى فرد خاص از آغاز زندگى تا پايان آن در چنين شرح حالى مىآيد و حتى روىدادهاى اجتماعى و خانوادگى فرد كه عامل اصلى احوال و آراى وى به شمار مىروند، در آن گزارش مىشود. اين اعتقاد از سويى پىآمد انديشه اصالت تاريخ )Historicism( ؛ يعنى اصيل بودن عوامل تاريخى(عوامل اجتماعى و خانوادگى و اقتصادى و سياسى) است و از سوى ديگر، به رمانتيسيسم مدرن نسب مىبرَد كه در آن مجموعههاى پراكنده اطلاعات موجود در باره زندگى افراد گرد هم مىآيند و با برشمردن عوامل اجتماعى و روانى، علتها و انگيزههاى افكار و انديشههاى آنان تجزيه و تحليل مىشوند. خود اين گرايش تاريخى، بر گونهاى از Positivism فكرى استوار است؛ يعنى اصالت داشتن چيزهايى كه حصول و تحصل خارجى دارد و عقلپذير مىنمايند. بنا بر اين، تنها بر پايه آنها مىتوان چيزى را با ديگرى سنجيد و در باره درستى آن داورى كرد و ازاينرو، در باره متون عرفانى و تصوف و اقوال و احوال اوليا، به جايى راه نمىتوان برد، زيرا لطيفه تصوف در ساخت عالم معنا و معنويت رخ مىدهد. بارى، چيزهايى كه از اوليا ديده يا شنيده مىشود، ظاهرى دارند كه اصل(باطن) آنها در قلوب آنان مىگذرد و به زبان درنمىآيد. خود عطار، در اين باره مىگويد: «سخنان مشايخ طريقت، از اعيان است؛ نه از بيان و از علم لدنى است؛ نه از علم كسبى و از جوشيدن است؛ نه از كوشيدن». وى، از همين روى، در آثارش از بزرگان معاصر خويش، حتى تا نزديك به پنجاه سال پيش از خود، هيچ ياد نمىكند و به هيچ روى، به اوضاع سياسى و اجتماعى سخت روزگار خويش؛ يعنى دوران حمله مغول به ايران نمىپردازد. | بيوگرافيست، بر زندگى زيستى و فيزيكى تأكيد مىكند. شرح زندگى فرد خاص از آغاز زندگى تا پايان آن در چنين شرح حالى مىآيد و حتى روىدادهاى اجتماعى و خانوادگى فرد كه عامل اصلى احوال و آراى وى به شمار مىروند، در آن گزارش مىشود. اين اعتقاد از سويى پىآمد انديشه اصالت تاريخ)Historicism( ؛ يعنى اصيل بودن عوامل تاريخى(عوامل اجتماعى و خانوادگى و اقتصادى و سياسى) است و از سوى ديگر، به رمانتيسيسم مدرن نسب مىبرَد كه در آن مجموعههاى پراكنده اطلاعات موجود در باره زندگى افراد گرد هم مىآيند و با برشمردن عوامل اجتماعى و روانى، علتها و انگيزههاى افكار و انديشههاى آنان تجزيه و تحليل مىشوند. خود اين گرايش تاريخى، بر گونهاى از Positivism فكرى استوار است؛ يعنى اصالت داشتن چيزهايى كه حصول و تحصل خارجى دارد و عقلپذير مىنمايند. بنا بر اين، تنها بر پايه آنها مىتوان چيزى را با ديگرى سنجيد و در باره درستى آن داورى كرد و ازاينرو، در باره متون عرفانى و تصوف و اقوال و احوال اوليا، به جايى راه نمىتوان برد، زيرا لطيفه تصوف در ساخت عالم معنا و معنويت رخ مىدهد. بارى، چيزهايى كه از اوليا ديده يا شنيده مىشود، ظاهرى دارند كه اصل(باطن) آنها در قلوب آنان مىگذرد و به زبان درنمىآيد. خود عطار، در اين باره مىگويد: «سخنان مشايخ طريقت، از اعيان است؛ نه از بيان و از علم لدنى است؛ نه از علم كسبى و از جوشيدن است؛ نه از كوشيدن». وى، از همين روى، در آثارش از بزرگان معاصر خويش، حتى تا نزديك به پنجاه سال پيش از خود، هيچ ياد نمىكند و به هيچ روى، به اوضاع سياسى و اجتماعى سخت روزگار خويش؛ يعنى دوران حمله مغول به ايران نمىپردازد. | ||
البته كسانى بر اينند كه دغدغه عطار از ديد صورى، اعتقادى نيست و ازاينرو، به رغم هجويرى، روشمندانه ديدگاههاى صوفيه را بررسى نمىكند و اختلافهاى لفظى و اصطلاحهاى عرفانى را نمىآورد يا به رغم انصارى، در باره برخى از مفاهيم اعتقادى(اسلامى / صوفيانه) چيزى نمىگويد، زيرا او بيشتر شاعر و سراينده دست كم چند مثنوى است و تنها اثر منثور او(همين كتاب)، پىآمد كوششهاى شاعرى او به شمار مىآيد. بر پايه اين ديدگاه، «تذكرة الاولياء» منبعى تاريخى نيست، بلكه بيشتر در زمينه پژوهش در باره تذكره اوليا به سبك ادبى(شعرى - روايى) به كار مىآيد. | البته كسانى بر اينند كه دغدغه عطار از ديد صورى، اعتقادى نيست و ازاينرو، به رغم هجويرى، روشمندانه ديدگاههاى صوفيه را بررسى نمىكند و اختلافهاى لفظى و اصطلاحهاى عرفانى را نمىآورد يا به رغم انصارى، در باره برخى از مفاهيم اعتقادى(اسلامى / صوفيانه) چيزى نمىگويد، زيرا او بيشتر شاعر و سراينده دست كم چند مثنوى است و تنها اثر منثور او(همين كتاب)، پىآمد كوششهاى شاعرى او به شمار مىآيد. بر پايه اين ديدگاه، «تذكرة الاولياء» منبعى تاريخى نيست، بلكه بيشتر در زمينه پژوهش در باره تذكره اوليا به سبك ادبى(شعرى - روايى) به كار مىآيد. |
ویرایش