۱۲۰٬۳۷۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''بوطیقا در انحنا: ژانرهای جدید شعر''' تألیف [[آزرم، محمد|محمد آزرم]]، آنچه بوطیقا بررسی میکند، ویژگیهای شعر است؛ بر این اسا بوطیقا توجه خود را به خصوصیت مجردی معطوف میدارد که «شعریت» نامیده میشود و با انحنای عظیمی که این ویژگیها در ژانرهای جدید شعر یافتهاند، بوطیقا هم در انحناست. در این کتاب مباحثی چون پیشینۀ شعر صوتی، شعر اجرایی، ویدئوشعر و .... بررسی و تحلیل شدهاند. | '''بوطیقا در انحنا: ژانرهای جدید شعر''' تألیف [[آزرم، محمد|محمد آزرم]]، آنچه بوطیقا بررسی میکند، ویژگیهای شعر است؛ بر این اسا بوطیقا توجه خود را به خصوصیت مجردی معطوف میدارد که «شعریت» نامیده میشود و با انحنای عظیمی که این ویژگیها در ژانرهای جدید شعر یافتهاند، بوطیقا هم در انحناست. در این کتاب مباحثی چون پیشینۀ شعر صوتی، شعر اجرایی، ویدئوشعر و.... بررسی و تحلیل شدهاند. | ||
==کزارش کتاب== | ==کزارش کتاب== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
پرسش از نقد شعر هم، پرسش از تفکری است که خودش شکل پرسش دارد، هم از خودش میپرسد هم از دیگری خودش، یعنی از شعر میپرسد. ارتباط نقد و شعر ارتباطی محدودشده نیست، ارتباط با متون دیگر را هم سلب نمیکند یا برایش استثنا قائل نمیشود. نقد و شعر جایی در یکدیگرند و همیشه ردی از یکی در دیگری هست. | پرسش از نقد شعر هم، پرسش از تفکری است که خودش شکل پرسش دارد، هم از خودش میپرسد هم از دیگری خودش، یعنی از شعر میپرسد. ارتباط نقد و شعر ارتباطی محدودشده نیست، ارتباط با متون دیگر را هم سلب نمیکند یا برایش استثنا قائل نمیشود. نقد و شعر جایی در یکدیگرند و همیشه ردی از یکی در دیگری هست. | ||
نقد شعر باید بتواند آن خطاب همیشگی شعر به دیگری غایب را به کنش آن دیگری در متن شعر تبدیل کند. نقد نباید بیرون از شعر بایستد و با مناسبات و قراردادهای بیرونی آن را بخواند، باید خود را درون شعر از ابتدا بخواند. باید مناسبات و قراردادهای متنی را با خود و حین کنش خواندن خود در متن شعر بسازد. هم پاسخی خطاب به شعر باشد و هم آن دائم به تأخیر بیندازد؛ لازمۀ چنین امری، آگاهی از نظریههای ادبی و ژانرهای شعر است که در این کتاب معرفی، بررسی و توضیح داده میشوند. گفتنی است کار بوطیقا بازگویی معنا نیست، شناخت قواعدی است که ناظر بر آفرینش شعر هستند و این قواعد را درون خود شعر میجوید. بنابراین بوطیقا آن رهیافت به شعر است که مجرد و درونی است. خود شعر، موضوع بوطیقا نیست؛ آنچه بوطیقا بررسی میکند، ویژگیهای شعر است؛ بر این اسا بوطیقا توجه خود را به خصوصیت مجردی معطوف میدارد که «شعریت» نامیده میشود و با انحنای عظیمی که این ویژگیها در ژانرهای جدید شعر یافتهاند، بوطیقا هم در انحناست. در این کتاب مباحثی چون پیشینۀ شعر صوتی، شعر اجرایی، ویدئوشعر و .... بررسی و تحلیل شدهاند. | نقد شعر باید بتواند آن خطاب همیشگی شعر به دیگری غایب را به کنش آن دیگری در متن شعر تبدیل کند. نقد نباید بیرون از شعر بایستد و با مناسبات و قراردادهای بیرونی آن را بخواند، باید خود را درون شعر از ابتدا بخواند. باید مناسبات و قراردادهای متنی را با خود و حین کنش خواندن خود در متن شعر بسازد. هم پاسخی خطاب به شعر باشد و هم آن دائم به تأخیر بیندازد؛ لازمۀ چنین امری، آگاهی از نظریههای ادبی و ژانرهای شعر است که در این کتاب معرفی، بررسی و توضیح داده میشوند. گفتنی است کار بوطیقا بازگویی معنا نیست، شناخت قواعدی است که ناظر بر آفرینش شعر هستند و این قواعد را درون خود شعر میجوید. بنابراین بوطیقا آن رهیافت به شعر است که مجرد و درونی است. خود شعر، موضوع بوطیقا نیست؛ آنچه بوطیقا بررسی میکند، ویژگیهای شعر است؛ بر این اسا بوطیقا توجه خود را به خصوصیت مجردی معطوف میدارد که «شعریت» نامیده میشود و با انحنای عظیمی که این ویژگیها در ژانرهای جدید شعر یافتهاند، بوطیقا هم در انحناست. در این کتاب مباحثی چون پیشینۀ شعر صوتی، شعر اجرایی، ویدئوشعر و.... بررسی و تحلیل شدهاند. | ||
آنچه نویسنده در این کتاب «شعر متفاوط» نامیده و رویكردی پستآوانگارد دارد، هستی خود را بر تناقضها بنا میكند. در شعر متفاوط، فقط معنای شعر به تاخیر نمیافتد، وقتی این نام وارد بازی شعر شد، باید بتواند بنیانهای نوشتن/ ساختن شعر، موقعیت شعربودن و مفهوم ژانر را هم به وضعیت خود دچار كند. شعر متفاوط كه پیوسته هستی خود را به چالش میكشد و به تاخیر میاندازد، باید بنیادیتر از تعویق معناهای دستورزبانی عمل كند؛ درواقع باید توانایی به تاخیرانداختن همه مفاهیم، موقعیتهای زبانشناختی و تعریفهای زیباشناختی را هم داشته باشد.<ref> [https://literaturelib.com/books/5377 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | آنچه نویسنده در این کتاب «شعر متفاوط» نامیده و رویكردی پستآوانگارد دارد، هستی خود را بر تناقضها بنا میكند. در شعر متفاوط، فقط معنای شعر به تاخیر نمیافتد، وقتی این نام وارد بازی شعر شد، باید بتواند بنیانهای نوشتن/ ساختن شعر، موقعیت شعربودن و مفهوم ژانر را هم به وضعیت خود دچار كند. شعر متفاوط كه پیوسته هستی خود را به چالش میكشد و به تاخیر میاندازد، باید بنیادیتر از تعویق معناهای دستورزبانی عمل كند؛ درواقع باید توانایی به تاخیرانداختن همه مفاهیم، موقعیتهای زبانشناختی و تعریفهای زیباشناختی را هم داشته باشد.<ref> [https://literaturelib.com/books/5377 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> |