۱۱۱٬۸۹۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURنگاهی به سپهریJ1.jpg | عنوان =نگاهی به سپهری | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = شمیسا، سیروس (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =مروارید | مکان نشر =تهران | سال نشر =1399 | کد اتوماسیون =AU...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''نگاهی به سپهری''' تألیف سیروس | '''نگاهی به سپهری''' تألیف [[شمیسا، سیروس|سیروس شمیسا]]، در این کتاب اشعار [[سهراب سپهری]]، شاعر بزرگ دورۀ ما از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است؛ هم فلسفۀ نگاه تازه که کلید فهم اشعار اوست، توضیح داده شده و هم مختصات ادبی و معیارهای فصاحت و بلاغت شعر او به لحاظ صنایع ادبی و صور خیال و عروض و نقد ادبی جدید بررسی شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
سهراب سپهری از معدود شاعرانی است که دستگاه منسجم فکری خاص خود دارند و برای فهمیدن شعر ایشان باید با کلید آن ساختمان فکری آشنا بود. توضیح اینکه شاعر لزوماً نباید راوی یا مبدع یک جهانبینی خاص باشد؛ اما برخی از شاعران بزرگ در همۀ آثار خود طرز فکر و نگرشی خاص را مطرح کردهاند؛ مثلاً از قدما چنین فردی است و بدین ترتیب همۀ اجزاء آثار او به هم مربوط و متصل است و در کل، جهانبینی خاصی را با زبان و اصطلاحات خاصی توصیف میکند و نمیتوان با استعانت از افکار و اصطلاحات دیگران، آثار او را تبیین و تشریح کرد. | [[سهراب سپهری]] از معدود شاعرانی است که دستگاه منسجم فکری خاص خود دارند و برای فهمیدن شعر ایشان باید با کلید آن ساختمان فکری آشنا بود. توضیح اینکه شاعر لزوماً نباید راوی یا مبدع یک جهانبینی خاص باشد؛ اما برخی از شاعران بزرگ در همۀ آثار خود طرز فکر و نگرشی خاص را مطرح کردهاند؛ مثلاً از قدما چنین فردی است و بدین ترتیب همۀ اجزاء آثار او به هم مربوط و متصل است و در کل، جهانبینی خاصی را با زبان و اصطلاحات خاصی توصیف میکند و نمیتوان با استعانت از افکار و اصطلاحات دیگران، آثار او را تبیین و تشریح کرد. | ||
این کتاب در واقع نگاهی به برخی از جنبههای شعر سهراب سپهری است و قصد نویسنده، مطالعۀ جامع و کامل در باب همۀ زمینهها نبوده است. شعر او در میان خواص و عوام قبول تام و تمام یافته است. هنوز از کوچ مظلومانۀ او (اول اردیبهشت 1359) بیش از چند دهه نگذشته است؛ اما ذهن جامعه، اشعار او را مانند اشعار حافظ و سعدی پذیرفته، به خاطر سپرده و زنده نگاه داشته است. مطالعۀ نویسنده در زمینۀ شعر سهراب سپهری در این کتاب، منحصر در چهار کتاب آخر اوست: «صدای پای آب»، «مسافر»، «حجم سبز»، و «ما هیچ، ما نگاه». | این کتاب در واقع نگاهی به برخی از جنبههای شعر سهراب سپهری است و قصد نویسنده، مطالعۀ جامع و کامل در باب همۀ زمینهها نبوده است. شعر او در میان خواص و عوام قبول تام و تمام یافته است. هنوز از کوچ مظلومانۀ او (اول اردیبهشت 1359) بیش از چند دهه نگذشته است؛ اما ذهن جامعه، اشعار او را مانند اشعار [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] پذیرفته، به خاطر سپرده و زنده نگاه داشته است. مطالعۀ نویسنده در زمینۀ شعر سهراب سپهری در این کتاب، منحصر در چهار کتاب آخر اوست: «صدای پای آب»، «مسافر»، «حجم سبز»، و «ما هیچ، ما نگاه». | ||
در آثار اصلی سهراب | در آثار اصلی [[سهراب سپهری]]، یعنی صدای پای آب، مسافر، حجم سبز، مبنای عرفانی و دستگاه منسجم فکریای دیده میشود که به طور خلاصه چنین است: عارف (شناسا) که زندگی او سفر در جادۀ معرفت است، در لحظۀ حال زندگی میکند. ابن الوقت است و از ماضی و مستقبل بریده است. عارف وقت خود است و مترقب است تا نفحات را که همان واردات لحظههاست دریابد. مانند آبی جاری، در هر لحظۀ رود، تروتازه است. او در همۀ آنات، فقط یک نگاه تازه است و دیگر هیچ. جان او سرشار از دریافتهای ناب بدون شائبۀ گذشتههاست، خالی از پیشداوریها و دانش موروثی. | ||
در عرفان سپهری، طبیعت قائممقام خداست و جای او را میگیرد؛ بنابراین عرفان از آسمان به زمین میآید و شاعر به ستایش و تقدیس الهۀ زمین ـ مادر میپردازد که اتفاقاً قبل از خدای مذاهب، بزرگترین خدای اساطیری بینالنهرین و سپس آریائیان کوچیده به فلات ایران بود. در زیرساخت پنهان شعر فارسی ـ و بهویژه عرفان ایرانی ـ ستایش این الهه یا ایزدبانو را میتوان دید. اعتقاد به آرامش و صلح، خرسندبودن از داده و به آن رضادادن، تسلیم تقدیر بودن و آن را پذیرفتن، از رسم خوشایند زندگی لذت بردن، حال را دریافتن و از این دست مسائل که در اشعار سپهری دیده میشود و جزء عرفان اوست، سابقه در آراء کهنی چون فلسفۀ بودا و رواقیون یونان و روم و .... دارد و بنابراین طرح آن در این کتاب انجام نشده است. | در عرفان سپهری، طبیعت قائممقام خداست و جای او را میگیرد؛ بنابراین عرفان از آسمان به زمین میآید و شاعر به ستایش و تقدیس الهۀ زمین ـ مادر میپردازد که اتفاقاً قبل از خدای مذاهب، بزرگترین خدای اساطیری بینالنهرین و سپس آریائیان کوچیده به فلات ایران بود. در زیرساخت پنهان شعر فارسی ـ و بهویژه عرفان ایرانی ـ ستایش این الهه یا ایزدبانو را میتوان دید. اعتقاد به آرامش و صلح، خرسندبودن از داده و به آن رضادادن، تسلیم تقدیر بودن و آن را پذیرفتن، از رسم خوشایند زندگی لذت بردن، حال را دریافتن و از این دست مسائل که در اشعار سپهری دیده میشود و جزء عرفان اوست، سابقه در آراء کهنی چون فلسفۀ بودا و رواقیون یونان و روم و .... دارد و بنابراین طرح آن در این کتاب انجام نشده است. | ||
در این کتاب اشعار سهراب | در این کتاب اشعار [[سهراب سپهری]]، شاعر بزرگ دورۀ ما از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است؛ هم فلسفۀ نگاه تازه که کلید فهم اشعار اوست، توضیح داده شده و هم مختصات ادبی و معیارهای فصاحت و بلاغت شعر او به لحاظ صنایع ادبی و صور خیال و عروض و نقد ادبی جدید بررسی شده است. چند شعر معروف او هم جزء به جزء مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. با این همه این کتاب فقط نگاهی به عظمت یک سپهر درخشان ادبی است. در این ویراست، نویسنده به شیوۀ خود ـ اختصار و ایجاز ـ جملاتی به کتاب افزوده و حک و اصلاحاتی انجام داده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/4656 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |