پرش به محتوا

الفلك الدائر على المثل السائر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۷: خط ۳۷:
اثر [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] در واقع و نقد و جرح مفصلی بر کتاب «[[المثل السائر في أدب الكاتب و الشاعر|المثل السائر]]» [[ابن اثیر، نصرالله بن محمد|ابن اثیر]] است که در این کتاب ترجمه شده است. [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] در علم کلام بر مذهب معتزلیان و ادیبی ماهر در نظم و نثر عربی بود. در محرم سال ۶۵۶ که هلاکوخان مغول به بغداد حمله‌ور شد و به غارت و قتل و تخریب پرداخت، ابن ابی الحدید و برادرش جان به در بردند و در حمایت مؤیدالدین محمود بن علقمی درآمدند که سمت وزارت داشت. خواجه نصیرالدین طوسی که به مقام وزارت هلاکو رسید، از آنان حمایت و کتابخانۀ بغداد را به آن دو واگذار کرد.
اثر [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] در واقع و نقد و جرح مفصلی بر کتاب «[[المثل السائر في أدب الكاتب و الشاعر|المثل السائر]]» [[ابن اثیر، نصرالله بن محمد|ابن اثیر]] است که در این کتاب ترجمه شده است. [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] در علم کلام بر مذهب معتزلیان و ادیبی ماهر در نظم و نثر عربی بود. در محرم سال ۶۵۶ که هلاکوخان مغول به بغداد حمله‌ور شد و به غارت و قتل و تخریب پرداخت، ابن ابی الحدید و برادرش جان به در بردند و در حمایت مؤیدالدین محمود بن علقمی درآمدند که سمت وزارت داشت. خواجه نصیرالدین طوسی که به مقام وزارت هلاکو رسید، از آنان حمایت و کتابخانۀ بغداد را به آن دو واگذار کرد.


[[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] در مقدمۀ این کتاب، اثر ابن اثیر را به دو بخش محمود و پسندیده و مردود و ناپسند تقسیم می‌کند؛ بخش محمود مربوط به صناعت نویسندگی است که مگر در مواردی جزئی، از مهارت و برازندگی برخوردار است؛ اما بخش مردود اثر او، مربوط به بلند‌پروازی‌ها، جدال‌ها و احتجاجات و اعتراض بر دانشمندان و خودپسندی و خودشیفتگی افراطی اوست.
[[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] در مقدمۀ این کتاب، اثر [[ابن اثیر، نصرالله بن محمد|ابن اثیر]] را به دو بخش محمود و پسندیده و مردود و ناپسند تقسیم می‌کند؛ بخش محمود مربوط به صناعت نویسندگی است که مگر در مواردی جزئی، از مهارت و برازندگی برخوردار است؛ اما بخش مردود اثر او، مربوط به بلند‌پروازی‌ها، جدال‌ها و احتجاجات و اعتراض بر دانشمندان و خودپسندی و خودشیفتگی افراطی اوست.


[[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] نقدهای بسیاری بر دیدگاه‌های ابن اثیر در این کتاب وارد کرده است؛ برای مثال در بحث حقیقت و مجاز تردید کرده که چگونه ممکن است واژه‌ای در اصل به معنای حقیقی به کار رود و در جای دیگر به معنای مجازی؟ آنچه معنای اصلی و حقیقی واژه گمان می‌شود، ممکن است مجاز برای آن معنی بوده باشد. حقیقت در وضع اصلی لغت، چندان معنا ندارد؛ زیرا واژگان در میان اصناف مردم می‌گردد و هر گروه و صنفی از آن معنای خاصی دریافت می‌کند. کسانی که در آغاز لغتی را برای معنایی به کار برده‌اند، به مجاز یا حقیقت توجه نداشته‌اند و این نکته صحیح نمی‌نماید که واژه‌ای در اصل برای معنایی مشخص و ثابت وضع شده، سپس به معنای مجازی به کار رفته باشد. [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] در موضوع حقیقت و مجاز لغوی نظریات بدیعی ابراز داشته است؛ مانند اینکه هیچ واضع اولیه، به حقیقت و مجاز نظر نداشته است. هر واژه‌ای را که مجاز بدانیم، پیش از آن برای مجاز دیگری وضع شده است؛ بنابراین حقیقت معنی، همانی است که اکنون برای آن وضع می‌شود این نظریات [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] یادآور نظریات هالیدی، جرج لیکاف و ژاک دریدا فیلسوف فرانسوی است. اگر کسی نظریات او را بخواند و نداند که او عالم قرن هفتم هجری است، تصور می‌کند یکی از علمای جدید فن بلاغت یا قواعد زبان است.
[[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] نقدهای بسیاری بر دیدگاه‌های ابن اثیر در این کتاب وارد کرده است؛ برای مثال در بحث حقیقت و مجاز تردید کرده که چگونه ممکن است واژه‌ای در اصل به معنای حقیقی به کار رود و در جای دیگر به معنای مجازی؟ آنچه معنای اصلی و حقیقی واژه گمان می‌شود، ممکن است مجاز برای آن معنی بوده باشد. حقیقت در وضع اصلی لغت، چندان معنا ندارد؛ زیرا واژگان در میان اصناف مردم می‌گردد و هر گروه و صنفی از آن معنای خاصی دریافت می‌کند. کسانی که در آغاز لغتی را برای معنایی به کار برده‌اند، به مجاز یا حقیقت توجه نداشته‌اند و این نکته صحیح نمی‌نماید که واژه‌ای در اصل برای معنایی مشخص و ثابت وضع شده، سپس به معنای مجازی به کار رفته باشد. [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] در موضوع حقیقت و مجاز لغوی نظریات بدیعی ابراز داشته است؛ مانند اینکه هیچ واضع اولیه، به حقیقت و مجاز نظر نداشته است. هر واژه‌ای را که مجاز بدانیم، پیش از آن برای مجاز دیگری وضع شده است؛ بنابراین حقیقت معنی، همانی است که اکنون برای آن وضع می‌شود این نظریات [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابی الحدید]] یادآور نظریات هالیدی، جرج لیکاف و ژاک دریدا فیلسوف فرانسوی است. اگر کسی نظریات او را بخواند و نداند که او عالم قرن هفتم هجری است، تصور می‌کند یکی از علمای جدید فن بلاغت یا قواعد زبان است.