۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''تفسیر عتیق نیشابوری''' اثر ابوبکر عتیق | '''تفسیر عتیق نیشابوری''' اثر [[سورآبادی، عتیق بن محمد|ابوبکر عتیق نیشابوری]]، مشهور به [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]]، ویرایش متن از [[مدرس صادقی، جعفر|جعفر مدرس صادقی]]؛ تفسیر معروف به «[[تفسیر سورآبادی]]» که نسخههای متعددی از آن بر جای مانده است، سومین تفسیر جامع قرآن مجید به زبان فارسی است که بعد از «[[ترجمه تفسیر طبری|ترجمۀ تفسیر طبری]]» و «[[تاج التراجم في تفسير القرآن للأعاجم|تاج التراجم]]» [[اسفراینی، شهفور بن طاهر|اسفراینی]] نگاشته شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
تفسیر معروف به «تفسیر سورآبادی» که نسخههای متعددی از آن بر جای مانده است، سومین تفسیر جامع قرآن مجید به زبان فارسی است که بعد از | تفسیر معروف به «تفسیر سورآبادی» که نسخههای متعددی از آن بر جای مانده است، سومین تفسیر جامع قرآن مجید به زبان فارسی است که بعد از «[[ترجمه تفسیر طبری|ترجمۀ تفسیر طبری]]» و «[[تاج التراجم في تفسير القرآن للأعاجم|تاج التراجم]]» [[اسفراینی، شهفور بن طاهر|اسفراینی]] نگاشته شده است. صورتبندی این تفسیر، مطابق با صورتبندی اغلب تفسیرهای دیگر این دوره است: پس از ذکر مقدمات اول هر سوره که توضیحاتی است دربارۀ تعداد آیات و کلمات و محل نزول سوره و فضیلت آن سوره، ترجمۀ آیات شروع میشود و هرجا که تفسیری لازم بوده است، سلسلۀ آیات قطع شده و پس از تفسیر، بخشی از قصه و گاه تمامی قصۀ مربوط به آن قسمت آمده و آنگاه به ادامۀ ترجمۀ آیات برگشته است. در بیشتر موارد هم بعد از ترجمۀ آیات و قبل از شروع تفسیر، عباراتی با عنوان «سؤال» و «جواب» نقل شده تا مقدمهای باشد برای بخش تفسیری و قصهها. | ||
این تفسیر به گفتۀ خود نویسنده، متکی به روایت ابن عباس بوده است. عتیق نیشابوری در سرآغاز کتابش با نقل حکایتی از رفتن عبدالله عباس و پدرش عباس بن عبدالمطلب به حضور محمد مصطفی و دیدن عبدالله جبرئیل را در جوار محمد مصطفی، نشان میدهد که تفسیرش از چه سرچشمهای جوشیده است و بر چه بنیاد استواری بنا شده است. به گفتۀ او عبدالله بن عباس در این زمان کودکی بیش نبود و از قول او نقل میکند که «چون پیغمبر از این جهان برفت، من پانزده ساله بودم و هیچ آیت نبود در قرآن که من نه چند بار تفسیر آن بشنیده بودم و معانی آن معلوم کرده». میگوید «نکوترین تفسیر آن است که رسول کرد و از پیغامبر روایت بسیار کردهاند. لیکن معرفتر آن است که عبدالله عباس روایت کند، زیرا که او حریصتر بود بر تفسیر قرآن». | این تفسیر به گفتۀ خود نویسنده، متکی به روایت [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] بوده است. عتیق نیشابوری در سرآغاز کتابش با نقل حکایتی از رفتن عبدالله عباس و پدرش عباس بن عبدالمطلب به حضور محمد مصطفی و دیدن عبدالله جبرئیل را در جوار محمد مصطفی، نشان میدهد که تفسیرش از چه سرچشمهای جوشیده است و بر چه بنیاد استواری بنا شده است. به گفتۀ او عبدالله بن عباس در این زمان کودکی بیش نبود و از قول او نقل میکند که «چون پیغمبر از این جهان برفت، من پانزده ساله بودم و هیچ آیت نبود در قرآن که من نه چند بار تفسیر آن بشنیده بودم و معانی آن معلوم کرده». میگوید «نکوترین تفسیر آن است که رسول کرد و از پیغامبر روایت بسیار کردهاند. لیکن معرفتر آن است که عبدالله عباس روایت کند، زیرا که او حریصتر بود بر تفسیر قرآن». | ||
عتیق نیشابوری افزون بر ابن عباس، از راویان دیگری از جمله وهب ابن منبه، مقاتل، سدّی، کلبی، محمد هیصم، امام جعفر | [[سورآبادی، عتیق بن محمد|عتیق نیشابوری]] افزون بر [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، از راویان دیگری از جمله وهب ابن منبه، مقاتل، سدّی، کلبی، محمد هیصم، [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام جعفر صادق]]، ابراهیم مهاجر، ابن طبری و کعب الاحبار نقل قول میکند؛ اما در مواردی بدون ذکری از راوی، قصههایی را بلاواسطه از قول خود محمد مصطفی نقل میکند تا تأکید و ابرامی کرده باشد بر اعتبار و درستی قصه. | ||
قصهها گاهی از قول راویان و گاهی بدون ذکر راوی نقل میشود و گاهی راوی ماجرا یکی از آدمهای قصه است که دارد ماجرای خودش را تعریف میکند. با چرخش سریعی در کوران قصه، ناگهان از دیدگاه راوی بیرون از ماجرا به دیدگاه اول شخص یکی از آدمهای درگیر در ماجرا برمیگردیم تا به لایههای عمیقتری از قصه که از چشم راوی بیرون ماجرا پنهان میماند راه پیدا کنیم. | قصهها گاهی از قول راویان و گاهی بدون ذکر راوی نقل میشود و گاهی راوی ماجرا یکی از آدمهای قصه است که دارد ماجرای خودش را تعریف میکند. با چرخش سریعی در کوران قصه، ناگهان از دیدگاه راوی بیرون از ماجرا به دیدگاه اول شخص یکی از آدمهای درگیر در ماجرا برمیگردیم تا به لایههای عمیقتری از قصه که از چشم راوی بیرون ماجرا پنهان میماند راه پیدا کنیم. | ||