۱۴۶٬۱۸۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''خلاصة الإكسير في نسب سيدنا الغوث الرفاعي الكبير'''، نوشته علی بن الحسن بن احمد، ابوالحسن واسطی (درگذشته 733ق) شافعیمذهب است که به نسب عارف شهیر، سید احمد رفاعی (500 یا 512–578ق)، «مؤسس طریقت رفاعیه» میپردازد. | '''خلاصة الإكسير في نسب سيدنا الغوث الرفاعي الكبير'''، نوشته [[واسطی، علی بن حسن|علی بن الحسن بن احمد، ابوالحسن واسطی]] (درگذشته 733ق) شافعیمذهب است که به نسب عارف شهیر، [[رفاعی، احمد بن علی|سید احمد رفاعی]] (500 یا 512–578ق)، «مؤسس طریقت رفاعیه» میپردازد. | ||
واسطی کتاب دیگری نیز در انساب احمد رفاعی با عنوان «الشجرة الرفاعية الحسينية النبوية» دارد که به نام «روح الإكسير في نسب الغوث سيدنا الرفاعي الكبير» شهرت یافته است. او در هر دو کتاب، نسب احمد رفاعی را از نیاکان او برمیشمرد (عمود) و برخی شاخ و برگهای تبارش (فروع) را کوتاه بیان مینماید. همچنین واسطی، نام فرزندان او را با توضیح مختصری درباره آنان تا زمانه خودش گزارش میکند<ref>ر.ک: احمد عبدالغنی، عارف، الساده عبدالله بن حسین، ص6-5؛ متن کتاب، ص2</ref>. | [[واسطی، علی بن حسن|واسطی]] کتاب دیگری نیز در انساب احمد رفاعی با عنوان «الشجرة الرفاعية الحسينية النبوية» دارد که به نام «روح الإكسير في نسب الغوث سيدنا الرفاعي الكبير» شهرت یافته است. او در هر دو کتاب، نسب احمد رفاعی را از نیاکان او برمیشمرد (عمود) و برخی شاخ و برگهای تبارش (فروع) را کوتاه بیان مینماید. همچنین واسطی، نام فرزندان او را با توضیح مختصری درباره آنان تا زمانه خودش گزارش میکند<ref>ر.ک: احمد عبدالغنی، عارف، الساده عبدالله بن حسین، ص6-5؛ متن کتاب، ص2</ref>. | ||
واسطی، نسب رفاعی را از پیامبر(ص) آغاز کرده است. او از پدران حضرت و سپس، از فاطمه(س) نام میبرد و از پیوند او با علی(ع) یاد میکند. وی در ادامه، برخی منقبتهای امیر مؤمنان(ع) و نام همسران و فرزندانش را برمیشمرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص6-3</ref>. واسطی چون به امام حسین(ع) میرسد، او را «واسطة العقد» میخواند<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. سپس، تا امام کاظم(ع) ادامه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص14-9</ref> و از فرزندان او به عمود نسب احمد با عنوان «امام ابراهیم المرتضی» ملقّب به «مُجاب» میرسد. ابراهیم کسی است که بر سرزمین یمن دست یافت و در بغداد با زهر در سال 207ق، کشته شد<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>. واسطی انساب بعدی رفاعی را چنین برمیشمرد: موسی الثانی (ابوسُبحه)؛ احمد اکبر؛ ابوعبدالله الحسین (رضی)؛ ابوالقاسم محمد؛ مهدی مکّی (ابورفاعه)؛ رفاعه الحسن المکّی؛ علی ابوالفضائل مغربی اِشبیلی؛ احمد علی المرتضی، علی حازم؛ ثابت؛ یحیی مغربی؛ علی ابوالحسن رفاعی، سید احمد بن سید ابوالحسین علی رفاعی<ref>ر.ک: همان، ص16-15</ref>. واسطی به «سید ابوالقاسم محمد» که میرسد، خوابی را از او نقل میکند که امیر مؤمنان(ع) او را به آمدن نوهاش «رفاعه» مژده داده است<ref>ر.ک: همان، ص18-17</ref>. | [[واسطی، علی بن حسن|واسطی]]، نسب رفاعی را از پیامبر(ص) آغاز کرده است. او از پدران حضرت و سپس، از فاطمه(س) نام میبرد و از پیوند او با علی(ع) یاد میکند. وی در ادامه، برخی منقبتهای [[امام علی علیهالسلام|امیر مؤمنان(ع)]] و نام همسران و فرزندانش را برمیشمرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص6-3</ref>. [[واسطی، علی بن حسن|واسطی]] چون به [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] میرسد، او را «واسطة العقد» میخواند<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. سپس، تا امام کاظم(ع) ادامه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص14-9</ref> و از فرزندان او به عمود نسب احمد با عنوان «امام ابراهیم المرتضی» ملقّب به «مُجاب» میرسد. ابراهیم کسی است که بر سرزمین یمن دست یافت و در بغداد با زهر در سال 207ق، کشته شد<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>. [[واسطی، علی بن حسن|واسطی]] انساب بعدی [[رفاعی، احمد بن علی|رفاعی]] را چنین برمیشمرد: موسی الثانی (ابوسُبحه)؛ احمد اکبر؛ ابوعبدالله الحسین (رضی)؛ ابوالقاسم محمد؛ مهدی مکّی (ابورفاعه)؛ رفاعه الحسن المکّی؛ علی ابوالفضائل مغربی اِشبیلی؛ احمد علی المرتضی، علی حازم؛ ثابت؛ یحیی مغربی؛ علی ابوالحسن رفاعی، سید احمد بن سید ابوالحسین علی رفاعی<ref>ر.ک: همان، ص16-15</ref>. واسطی به «سید ابوالقاسم محمد» که میرسد، خوابی را از او نقل میکند که [[امام علی علیهالسلام|امیر مؤمنان(ع)]] او را به آمدن نوهاش «رفاعه» مژده داده است<ref>ر.ک: همان، ص18-17</ref>. | ||
واسطی برخی از نکتههای برجسته زندگی عمودها و یا فروع تبار احمد رفاعی را گزارش میکند که نمونهای از آن «یحیی» است؛ او عَقِبی از ثابت (عمود) است. یحیی بن ثابت در ماجرای «بساسیری» و یورش او به بغداد و خلع «القائمبالله» از خلافت و سپس درخواست خلیفه از «طغرلبیک» برای سرکوبش، جایگاه بلندی نزد القائمبالله مییابد و نقابت بصره به او واگذار میشود<ref>ر.ک: همان، ص26-21</ref>. واسطی در ادامه، گزارشی از زندگی و سیره احمد رفاعی و بلندی مرتبه ولایت او و ستایشهایی که از وی شده است، ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص68-32</ref>. | [[واسطی، علی بن حسن|واسطی]] برخی از نکتههای برجسته زندگی عمودها و یا فروع تبار احمد رفاعی را گزارش میکند که نمونهای از آن «یحیی» است؛ او عَقِبی از ثابت (عمود) است. یحیی بن ثابت در ماجرای «بساسیری» و یورش او به بغداد و خلع «القائمبالله» از خلافت و سپس درخواست خلیفه از «طغرلبیک» برای سرکوبش، جایگاه بلندی نزد القائمبالله مییابد و نقابت بصره به او واگذار میشود<ref>ر.ک: همان، ص26-21</ref>. واسطی در ادامه، گزارشی از زندگی و سیره احمد رفاعی و بلندی مرتبه ولایت او و ستایشهایی که از وی شده است، ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص68-32</ref>. | ||
واسطی از برخی از عارفان بزرگ، که پس از احمد | [[واسطی، علی بن حسن|واسطی]] از برخی از عارفان بزرگ، که پس از [[رفاعی، احمد بن علی|احمد رفاعی]] درگذشتهاند، نام میبرد که عبارتند از: ممهّدالدوله علی بن عثمان، عبدالرحیم بن عثمان، ابراهیم بن علی، شمسالدین محمد بن عبدالله، عبدالرحمن بن عبدالرحیم، قطبالدین علی بن عبدالرحیم، ابوالعباس احمد بن علی، سیفالدین علی بن نجمالدین، محییالدین ابراهیم بن نجمالدین، احمد صیاد، شمسالدین احمد بن محمد، عبدالله بن احمد<ref>ر.ک: همان، ص71-69</ref>. | ||
واسطی نام کسانی از خاندان رفاعی را که خرقه پوشیدهاند، آورده است<ref>ر.ک: همان، ص76-73</ref>. او در پایان کتاب، «فایده»ای را از قول احمد غزالی (فقیه) میآورد؛ یکی از جانشینان احمد رفاعی به نام «عبدالملک بن حماد» به او میگوید که احمد رفاعی به یارانش خواندن متنی را اجازه داده است که پیامبر(ص) آن را در عالَم معنی برای او خوانده است و کسی که همواره آن را بخواند، خوار نمیشود و برای او گشایش در زندگی و نیکی حال را بههمراه میآورد<ref>ر.ک: همان، ص83-76</ref>. | [[واسطی، علی بن حسن|واسطی]] نام کسانی از خاندان رفاعی را که خرقه پوشیدهاند، آورده است<ref>ر.ک: همان، ص76-73</ref>. او در پایان کتاب، «فایده»ای را از قول احمد غزالی (فقیه) میآورد؛ یکی از جانشینان احمد رفاعی به نام «عبدالملک بن حماد» به او میگوید که [[رفاعی، احمد بن علی|احمد رفاعی]] به یارانش خواندن متنی را اجازه داده است که پیامبر(ص) آن را در عالَم معنی برای او خوانده است و کسی که همواره آن را بخواند، خوار نمیشود و برای او گشایش در زندگی و نیکی حال را بههمراه میآورد<ref>ر.ک: همان، ص83-76</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||