۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
|||
| (۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR10424J1.jpg | |||
| عنوان =مکاتیب (عبدالله قطب) | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[عبدالله قطب شیرازی]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 285/2 /ع2م7 | |||
| | | موضوع = | ||
تصوف - متون قدیمی تا قرن 14 | |||
|زبان | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
عبدالله قطب شیرازی، قرن 10ق. - نامههای عرفانی | |||
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 | عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 | ||
نثر فارسی - قرن 10ق. | نثر فارسی - قرن 10ق. | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | قائم آل محمد(عج) | ||
| مکان نشر =قم - ایران | |||
| سال نشر = 1384 ش | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10424AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =1 | |||
| شابک =964-8911-00-2 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10424 | |||
| کتابخوان همراه نور =10424 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''مكاتيب عبدالله قطب بن محيى'''، مجموعهى ارزشمندى از نامههاى اخلاقى و عرفانى [[عبدالله قطب شیرازی|شيخ عبدالله قطب بن محيى]]، به زبان فارسى است كه براى سالكان طريقت نوشته است و در جايگاه ادب فارسى، از اهميت ويژهاى برخوردار است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب، مشتمل بر 350 نامه است. در نامهها، از صنايع گوناگون لفظى و معنوى، همچون سجع و جناس و مراعات نظير و نيز از اشعار بزرگان ادب ايران، بسيار استفاده شده است. | كتاب، مشتمل بر 350 نامه است. در نامهها، از صنايع گوناگون لفظى و معنوى، همچون سجع و جناس و مراعات نظير و نيز از اشعار بزرگان ادب ايران، بسيار استفاده شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
قطب، در نامه شمارهى 349 همين كتاب، خبر مهاجرت جمعى از يارانش را به «اخوانآباد» كه در چهار فرسنگى شمال شرقى جهرم قرار دارد، به دشمنانش اعلام مىنمايد كه: «اى جماعت فساق! شما را مژده كه زود است كه اخوان به «اخوانآباد» مىروند و هفته هفته، بلكه ماه ماه، روى شما را نمىبينند، چرا كه چنين معلوم مىشود كه نماز جمعه، آنجا فرض نيست با آنكه اميد از آن بريده نيست كه آنجا چندان كسى بازديده شوند كه نماز جمعه توان گزارد، آنگاه شهر براى شما خالى مىشود. از آن پس، از شما كه به چنگ و چغانه و دف و ترانه، شراب مستانه خوريد و پردهى شريعت هرچند توانيد دريد. از چنگ ما رهيديد، اما از چنگ خداى عز و جل رهايى نداريد، مگر آنكه توبه كنيد و بازگرديد» و علت آن، اين است كه قطب، زمانى كه در جهرم به سر مىبرد، فعالیتهای تبليغى او و پيروانش، از همان ابتدا، واكنش بعضى را برانگيخت و فشارها و تضييقات در جهرم بر او و يارانش به حدى شدت يافت كه قطب ناگزير شد به شيراز مهاجرت نمايد، ولى متأسفانه آنجا هم اغتشاش و ناامنى بود و بالاخره ناامنىها و تنگناهاى موجود باعث شد تا قطب براى گريز از اين شرايط سخت، طراحى و ساخت شهركى در نزديكى جهرم به نام اخوانآباد را به مرحلهى عمل درآورد. طرح قطب و يارانش با همه موانع و مشكلات، با موفقيت به مرحلهى اجرا رسيده و ساكنان آن را افرادى متمكن و مؤمن به اعتقادات خود تشكيل مىدادند. | |||
قطب، در نامه شمارهى 349 همين كتاب، خبر مهاجرت جمعى از يارانش را | |||
پارهاى از نكات اخلاقى و عرفانى در نامههاى قطب: | پارهاى از نكات اخلاقى و عرفانى در نامههاى قطب: | ||
| خط ۸۵: | خط ۶۳: | ||
مقصود از نفى خواطر آن نيست كه خواطر بهكلى از بين برود تا حالتى مانند بىهوشى به انسان روى نمايد، بلكه مقصود آن است كه آنچه رفتنى است، برود و آنچه ماندنى است، بماند؛ | مقصود از نفى خواطر آن نيست كه خواطر بهكلى از بين برود تا حالتى مانند بىهوشى به انسان روى نمايد، بلكه مقصود آن است كه آنچه رفتنى است، برود و آنچه ماندنى است، بماند؛ | ||
اهل عالم سه طايفهاند: بعضى، اصلاً محبت دنيا ندارند، ايشان رستگارانند؛ بعضى، محبت دنيا دارند، اما اگر حق در مقابل بيايد تسليم مىشوند، اين طايفه را خداى عز و جل به محبت طايفه اول مىبخشد و بعضى، محبت دنيا دارند و در آن مصرند، اين | اهل عالم سه طايفهاند: بعضى، اصلاً محبت دنيا ندارند، ايشان رستگارانند؛ بعضى، محبت دنيا دارند، اما اگر حق در مقابل بيايد تسليم مىشوند، اين طايفه را خداى عز و جل به محبت طايفه اول مىبخشد و بعضى، محبت دنيا دارند و در آن مصرند، اين طايفههالكانند؛ | ||
مرد آن است كه چون مرگ وى فرامىرسد، از جا نرود و هر كس كه چنين باشد از كوه سختتر است، براى اينكه مرگ اثر تجلى الهى است كه طبيعت تاب آن را نمىآورد و هر كسى كه چنين باشد، لاجرم از كوه سختتر است؛ | مرد آن است كه چون مرگ وى فرامىرسد، از جا نرود و هر كس كه چنين باشد از كوه سختتر است، براى اينكه مرگ اثر تجلى الهى است كه طبيعت تاب آن را نمىآورد و هر كسى كه چنين باشد، لاجرم از كوه سختتر است؛ | ||
| خط ۹۱: | خط ۶۹: | ||
سالك همواره بايد به مراقبه و محاسبه بپردازد، چون اگر نفس به حال خود رها شود، حركاتِ نامنتظم از وى به وجود آيد، پس انسان بايد از طرفى مراقب خود باشد كه از راه حق به در نرود و از جانب ديگر مراقب حق باشد كه او را فراموش نكند؛ | سالك همواره بايد به مراقبه و محاسبه بپردازد، چون اگر نفس به حال خود رها شود، حركاتِ نامنتظم از وى به وجود آيد، پس انسان بايد از طرفى مراقب خود باشد كه از راه حق به در نرود و از جانب ديگر مراقب حق باشد كه او را فراموش نكند؛ | ||
اگر با وجود خداى عز و جل، كسى به ديگرى متوجه باشد و با وجود | اگر با وجود خداى عز و جل، كسى به ديگرى متوجه باشد و با وجود رسولالله(ص)، از كسى ديگر پيروى كند و با وجود اهلبيت، سيره ديگران را انتخاب كند، زهى بدبختى! زهى روسياهى! زهى حماقت! زهى شقاوت. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[منتخب مکاتيب قطب]] | |||
[[مکاتیب عبدالله قطب بن محیی]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:تصوف و عرفان]] | [[رده:تصوف و عرفان]] | ||
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]] | [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]] | ||
ویرایش