۱۴۶٬۲۱۱
ویرایش
جز (ویرایش Mhosseini@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که Hbaghizadeh@noornet.net انجام داده بود واگ...) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
==جایگاه علمی و اجتماعی== | ==جایگاه علمی و اجتماعی== | ||
سیالکوتی نزد جهانگیر شاه از احترام برخوردار بود و در دوره شاهجهان که به ترویج علوم اسلامی اهتمام داشت، جایگاه والاتری یافت. او بنا بر قولی، پس از تأسیس شاهجهانآباد در منطقه دهلی، بهعنوان پایتخت جدید هند، در آن شهر اقامت و تدریس کرد. حکایت کردهاند که شاهجهان به شیوهای از تکریم که در دربار گورکانی سابقه داشت، دو بار به او معادل وزنش سکه رایج نقره هدیه داد و چند روستا به او بخشید. سیالکوتی با ثروت شخصیاش در سیالکوت مدرسهای بنا کرد که محل تدریس خودش بود و چندین بنای عمومی دیگر هم ساخت که آثار برخی از آنها تا عصر حاضر به اسم «مولوی صاحب» باقی بوده است. | سیالکوتی نزد جهانگیر شاه از احترام برخوردار بود و در دوره شاهجهان که به ترویج علوم اسلامی اهتمام داشت، جایگاه والاتری یافت. او بنا بر قولی، پس از تأسیس شاهجهانآباد در منطقه دهلی، بهعنوان پایتخت جدید هند، در آن شهر اقامت و تدریس کرد. حکایت کردهاند که شاهجهان به شیوهای از تکریم که در دربار گورکانی سابقه داشت، دو بار به او معادل وزنش سکه رایج نقره هدیه داد و چند روستا به او بخشید. سیالکوتی با ثروت شخصیاش در سیالکوت مدرسهای بنا کرد که محل تدریس خودش بود و چندین بنای عمومی دیگر هم ساخت که آثار برخی از آنها تا عصر حاضر به اسم «مولوی صاحب» باقی بوده است. | ||
او در علوم رسمی و فقاهت مقامی کموبیش یگانه داشت؛ طرف مشورت شاهجهان بود و در مسائل حکومتی گاهی به فتوای او رجوع میشد؛ از جمله حکم او به جایز نبودن تبدیل معبدی به مسجد، مورد استناد | او در علوم رسمی و فقاهت مقامی کموبیش یگانه داشت؛ طرف مشورت شاهجهان بود و در مسائل حکومتی گاهی به فتوای او رجوع میشد؛ از جمله حکم او به جایز نبودن تبدیل معبدی به مسجد، مورد استناد [[داراشکوه بابری، شاهزاده هند|داراشکوه]]، ولیعهد شاهجهان قرار گرفت. درباره احتمال مناسبات علمی او با [[داراشکوه بابری، شاهزاده هند|داراشکوه]] نیز میتوان به قرائنی از جمله شاگردی برهمن لاهوری نزد او توجه کرد. | ||
مناسبات سیالکوتی با اهل تصوف هم بر نفوذ او میافزود. در دورانی که طریقت شیخ احمد سرهندی (متوفی 1034ق) رواج گستردهای یافته بود، سیالکوتی با شیخ احمد که زمانی همچون او نزد ملا کمالالدین کشمیری درس خوانده بود، مناسباتی احترامآمیز داشت. بنا بر قول مشهوری، نخستین بار سیالکوتی به شیخ احمد، به سبب کوششهای او در تجدید منزلت اسلام در شبهقاره، لقب معروف «مجدد الف ثانی» (مجدد هزاره دوم) داد و او نیز سیالکوتی را آفتاب پنجاب خواند. گرایش سیالکوتی به تصوف از ترجمه فارسی منسوب به او از کتاب «غنية الطالبين» (الغنية لطالبي طريق الحق) شیخ عبدالقادر گیلانی (متوفی 561ق) نیز آشکار است. نسخه موجود این ترجمه با مقدمهای آغاز میشود به قلم «عبدالله خلف مولوی عبدالحکیم سیالکوتی» در شرح ماجرای اقدام به این ترجمه. اما در پیوستن او به طریقت احمد سرهندی که در گزارشهای مقاماتنویسان آمده است، میتوان تردید کرد. بدرالدین سرهندی از سیالکوتی نقل کرده است که وی بر اثر خوابی، مجذوب شیخ احمد شد و خود را اویسیِ او خواند تا آنگاه که به حضور او رسید. | مناسبات سیالکوتی با اهل تصوف هم بر نفوذ او میافزود. در دورانی که طریقت شیخ احمد سرهندی (متوفی 1034ق) رواج گستردهای یافته بود، سیالکوتی با شیخ احمد که زمانی همچون او نزد ملا کمالالدین کشمیری درس خوانده بود، مناسباتی احترامآمیز داشت. بنا بر قول مشهوری، نخستین بار سیالکوتی به شیخ احمد، به سبب کوششهای او در تجدید منزلت اسلام در شبهقاره، لقب معروف «مجدد الف ثانی» (مجدد هزاره دوم) داد و او نیز سیالکوتی را آفتاب پنجاب خواند. گرایش سیالکوتی به تصوف از ترجمه فارسی منسوب به او از کتاب «غنية الطالبين» (الغنية لطالبي طريق الحق) شیخ عبدالقادر گیلانی (متوفی 561ق) نیز آشکار است. نسخه موجود این ترجمه با مقدمهای آغاز میشود به قلم «عبدالله خلف مولوی عبدالحکیم سیالکوتی» در شرح ماجرای اقدام به این ترجمه. اما در پیوستن او به طریقت احمد سرهندی که در گزارشهای مقاماتنویسان آمده است، میتوان تردید کرد. بدرالدین سرهندی از سیالکوتی نقل کرده است که وی بر اثر خوابی، مجذوب شیخ احمد شد و خود را اویسیِ او خواند تا آنگاه که به حضور او رسید. | ||