۱۱۸٬۶۸۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE21796AUTHORCODE | | کد مؤلف = AUTHORCODE21796AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
'''سید محمد بن یوسف حسینی دهلوی'''، مشهور به «گیسودراز» یا «خواجه بندهنواز» (721-825ق)، عالم حنفی ماتریدی و درویش صوفی اهل هند از طریقت چشتی، شاگرد و سپس جانشین صوفی [[نصیرالدین چراغ دهلوی]] و صاحب «[[شرح زبدة الحقایق المعروف به شرح تمهیدات]]». | '''سید محمد بن یوسف حسینی دهلوی'''، مشهور به «گیسودراز» یا «خواجه بندهنواز» (721-825ق)، عالم حنفی ماتریدی و درویش صوفی اهل هند از طریقت چشتی، شاگرد و سپس جانشین صوفی [[نصیرالدین چراغ دهلوی]] و صاحب «[[شرح زبدة الحقایق|شرح زبدة الحقایق المعروف به شرح تمهیدات]]». | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==تحصیلات و اساتید== | ==تحصیلات و اساتید== | ||
سید محمد، تحصیلات آغازینش را در اوضاع آرام دولتآباد که با حضور جمع فراوانی از عرفا در آنجا پدید آمده بود، کسب کرد. طی این مدت به یکی از یاران شیخ برهانالدین غریب در امر مقابله رساله قشیری یاری میرساند. سید همینکه به دهلی رسید طوق ارادت شیخ نصیرالدین را در گردن کرد و به آن سلسله از ریاضات معمول پرداخت که نومریدان جوان انجام میدادند. عشق و محبتش به نصیرالدین حد و مرزی نداشت. معروف است که «روزی او با چندی دیگر از مریدان، پالکی شیخ نصیرالدین محمود بودند؛ در وقت برداشتن، گیسوی سید به سبب درازیای که داشت در پای پالکی بند شد و او به سبب رعایت ادب و استغراق عشق و محبت، به برآوردن گیسو مقید نشد؛ هم بر آن وضعی که واقع شد، مسافت بعید قطع کرد. بعد از آنکه شیخ را بر این معنی اطلاع افتاد، خوشحال شد و بر صدق عقیدت و حسن منیعت او آفرینها کرد. | سید محمد، تحصیلات آغازینش را در اوضاع آرام دولتآباد که با حضور جمع فراوانی از عرفا در آنجا پدید آمده بود، کسب کرد. طی این مدت به یکی از یاران شیخ [[برهانالدین غریب]] در امر مقابله رساله قشیری یاری میرساند. سید همینکه به دهلی رسید طوق ارادت شیخ نصیرالدین را در گردن کرد و به آن سلسله از ریاضات معمول پرداخت که نومریدان جوان انجام میدادند. عشق و محبتش به نصیرالدین حد و مرزی نداشت. معروف است که «روزی او با چندی دیگر از مریدان، پالکی شیخ نصیرالدین محمود بودند؛ در وقت برداشتن، گیسوی سید به سبب درازیای که داشت در پای پالکی بند شد و او به سبب رعایت ادب و استغراق عشق و محبت، به برآوردن گیسو مقید نشد؛ هم بر آن وضعی که واقع شد، مسافت بعید قطع کرد. بعد از آنکه شیخ را بر این معنی اطلاع افتاد، خوشحال شد و بر صدق عقیدت و حسن منیعت او آفرینها کرد. | ||
پس از وفات شیخ نصیرالدین، چراغ دهلی و قطب وقت سلسله چشتیه، گیسودراز را خلیفه او میدانستند. هرچند که گیسودراز خلافتنامهای از پیرش نگرفته بود، اما همچنان برجستهترین فرد در میان مریدان فراوان شیخ بود. | پس از وفات شیخ نصیرالدین، چراغ دهلی و قطب وقت سلسله چشتیه، گیسودراز را خلیفه او میدانستند. هرچند که گیسودراز خلافتنامهای از پیرش نگرفته بود، اما همچنان برجستهترین فرد در میان مریدان فراوان شیخ بود. |