۱۲۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مثنوی مولوی (ابهام زدایی)' به 'مثنوی مولوی (ابهامزدایی)') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
به دليل استفاده مولوى از روايات صادره از معصومان(ع) رايحهاى از عصمت و پاکى به بخشهايى از اين كتاب وزيده است. او با استفاده از حديث «انا معاشر الانبيا تكلّم الناس على قدر عقولهم» به پيروى از پيامآوران الهى سادهگويى را شيوه شايع خود قرار داده است. مرحوم [[فروزانفر، بدیعالزمان|بديعالزمان فروزانفر]] بيش از هفتصد بيت وافى به مقصود روايات را از مثنوى جمع و تدوين كرده كه در كتابى مستقل تحت عنوان احاديث مثنوى منتشر شده است. | به دليل استفاده مولوى از روايات صادره از معصومان(ع) رايحهاى از عصمت و پاکى به بخشهايى از اين كتاب وزيده است. او با استفاده از حديث «انا معاشر الانبيا تكلّم الناس على قدر عقولهم» به پيروى از پيامآوران الهى سادهگويى را شيوه شايع خود قرار داده است. مرحوم [[فروزانفر، بدیعالزمان|بديعالزمان فروزانفر]] بيش از هفتصد بيت وافى به مقصود روايات را از مثنوى جمع و تدوين كرده كه در كتابى مستقل تحت عنوان احاديث مثنوى منتشر شده است. | ||
==بيان اعتقادات در مثنوى== | |||
موضوعات كلامى و اعتقادى همچون توحيد، نبوّت، معاد، امامت، فلسفه خلقت و فلسفه مرگ در مثنوى حضورى چشمگير دارند. طرح اين مسائل با تكيه بر عقل صرف با نوعى صعوبت همراه است؛ امّا مولوى اين موضوعات را به گونهاى حسّى و وجدانى ترسيم كرده است. براى نمونه، او موضوع جبر و اختيار را همراه با لطافتى دلنشين بيان مىكند كه شايان توجه است. | موضوعات كلامى و اعتقادى همچون توحيد، نبوّت، معاد، امامت، فلسفه خلقت و فلسفه مرگ در مثنوى حضورى چشمگير دارند. طرح اين مسائل با تكيه بر عقل صرف با نوعى صعوبت همراه است؛ امّا مولوى اين موضوعات را به گونهاى حسّى و وجدانى ترسيم كرده است. براى نمونه، او موضوع جبر و اختيار را همراه با لطافتى دلنشين بيان مىكند كه شايان توجه است. | ||
==تمثيلات فقهى در مثنوى== | |||
يكى ديگر از هنرهاى مولوى استفاده از تمثيلات فقهى اوست، او در اين ميان، به بيان حكمت بعضى احكام فقهى و گاه نتيجهگيرىهاى اخلاقى و عرفانى مىپردازد. مولوى برخلاف بعضى از صوفيان، همواره به حفظ ظاهر توصيه كرده است. او اعمال ظاهرى و فقهى را أماره مسلمانى و ديندارى و گواه اعتقاد مىشمرد. | يكى ديگر از هنرهاى مولوى استفاده از تمثيلات فقهى اوست، او در اين ميان، به بيان حكمت بعضى احكام فقهى و گاه نتيجهگيرىهاى اخلاقى و عرفانى مىپردازد. مولوى برخلاف بعضى از صوفيان، همواره به حفظ ظاهر توصيه كرده است. او اعمال ظاهرى و فقهى را أماره مسلمانى و ديندارى و گواه اعتقاد مىشمرد. | ||
==شيوه مثنوى در صور مختلف خيالبندى== | |||
يكى از روشهاى مولانا در مثنوى، صورتهاى متنوع خيالبندى است كه به كرّات در گونههاى مختلف، آن را به كار برده است. در بسيارى از صورتهاى خيالبندى، او از قرآن الهام مىگيرد. او با تأسى از آيه 54 سوره كهف در نمونههاى متعدّد از اين صور خيالبندى سود مىجويد. چنانچه از نمونههاى متعدد او در صورت خيالبندى و تمثيل و استعاره كه سر منشاء قرآنى دارد، مىتوان ياد كرد؛ همچون: انسان و ساحتهاى حيات او با الهام از خلقت آدم و انباز او و همچنين انواع خوردنىها و اسامى متداول و مرسوم در شهرها. | يكى از روشهاى مولانا در مثنوى، صورتهاى متنوع خيالبندى است كه به كرّات در گونههاى مختلف، آن را به كار برده است. در بسيارى از صورتهاى خيالبندى، او از قرآن الهام مىگيرد. او با تأسى از آيه 54 سوره كهف در نمونههاى متعدّد از اين صور خيالبندى سود مىجويد. چنانچه از نمونههاى متعدد او در صورت خيالبندى و تمثيل و استعاره كه سر منشاء قرآنى دارد، مىتوان ياد كرد؛ همچون: انسان و ساحتهاى حيات او با الهام از خلقت آدم و انباز او و همچنين انواع خوردنىها و اسامى متداول و مرسوم در شهرها. | ||
==مضامين سياسى، اجتماعى در مثنوى== | |||
مولوى از مضامين سياسى، اجتماعى غافل نبوده و اين مقولات را نيز در قالب داستانها و تمثيلاتى بيان كرده است. او عاملان حكومت و شهروندان را، از شهرياران تأثيرپذير مىداند. وى اين ويژگى تاثيرپذيرى را در دو داستان به تصوير كشيده است. داستان اوّل عرب باديهنشين سادهدلى است كه به قصد خدمت به شاه، راهى دربار شد و داستان دوّم كه در دفتر پنجم مثنوى آمده حاوى مضامين ذيل است: انتقاد از حاكمان و اميران خودسر، كجروىها و اشتباهات جمعيّتهاى هيجانزده و گم شدن فردى و محو منطق در هنگام غلبه احساسات عمومى، تسليم محض كارگزاران حكومتى در برابر اعمال نارواى اميران و شاهان. | مولوى از مضامين سياسى، اجتماعى غافل نبوده و اين مقولات را نيز در قالب داستانها و تمثيلاتى بيان كرده است. او عاملان حكومت و شهروندان را، از شهرياران تأثيرپذير مىداند. وى اين ويژگى تاثيرپذيرى را در دو داستان به تصوير كشيده است. داستان اوّل عرب باديهنشين سادهدلى است كه به قصد خدمت به شاه، راهى دربار شد و داستان دوّم كه در دفتر پنجم مثنوى آمده حاوى مضامين ذيل است: انتقاد از حاكمان و اميران خودسر، كجروىها و اشتباهات جمعيّتهاى هيجانزده و گم شدن فردى و محو منطق در هنگام غلبه احساسات عمومى، تسليم محض كارگزاران حكومتى در برابر اعمال نارواى اميران و شاهان. | ||
==تبليغ يا دعوت پيامبر گونه در مثنوى== | |||
الگوگيرى مولانا از سيما و سيره دلانگيز انبياى عظام الهى(ع) فراوان و حيرتانگيز است. دلالتها به قدرى قوى است كه خواننده ضرورت و اشتياقى براى بررسى سند در خود نمىيابد. او در دفتر پنجم، داستانى از سيره عملى حضرت رسولالله(ص) در تبليغ و ايجاد تحوّل و انقلاب درونى آورده است كه شايان توجه است. | الگوگيرى مولانا از سيما و سيره دلانگيز انبياى عظام الهى(ع) فراوان و حيرتانگيز است. دلالتها به قدرى قوى است كه خواننده ضرورت و اشتياقى براى بررسى سند در خود نمىيابد. او در دفتر پنجم، داستانى از سيره عملى حضرت رسولالله(ص) در تبليغ و ايجاد تحوّل و انقلاب درونى آورده است كه شايان توجه است. |
ویرایش