شعلۀ بی‌قرار: گفته‌ها و ناگفته‌هایی دربارۀ دکتر علی شریعتی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURشعلۀ بی‌قرارJ1.jpg | عنوان =شعلۀ بی‌قرار | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = اسفندیاری، محمد (نویسنده) حکیمی، محمدرضا (مقدمه‌نویس) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =نگاه معاصر | مکان نشر =...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''شعلۀ بی‌قرار: گفته‌ها و ناگفته‌هایی دربارۀ دکتر علی شریعتی''' تألیف محمد اسفندیاری، دکتر شریعتی به مفاهیم و موضوعاتی که اعتقاد و علاقه داشت، آفاق می‌داد؛ آن‌گاه در آن آفاق پرواز می‌کرد و از آن دوردست، چیزهایی را می‌دید که دیگران نمی‌توانستند دید. از جمله اموری که شریعتی خوب آنها را شناخت و شناساند، شخصیت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امام حسین و حضرت زینب (علیهم‌السلام) بود. این کتاب با مقدمه محمدرضا حکیمی به چاپ رسیده است.  
'''شعلۀ بی‌قرار: گفته‌ها و ناگفته‌هایی دربارۀ دکتر علی شریعتی''' تألیف [[اسفندیاری، محمد|محمد اسفندیاری]]، [[شریعتی، علی|دکتر شریعتی]] به مفاهیم و موضوعاتی که اعتقاد و علاقه داشت، آفاق می‌داد؛ آن‌گاه در آن آفاق پرواز می‌کرد و از آن دوردست، چیزهایی را می‌دید که دیگران نمی‌توانستند دید. از جمله اموری که [[شریعتی، علی|شریعتی]] خوب آنها را شناخت و شناساند، شخصیت [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین]] و حضرت فاطمه و امام حسین و حضرت زینب(علیهم‌السلام) بود. این کتاب با مقدمه [[حکیمی، محمدرضا|محمدرضا حکیمی]] به چاپ رسیده است.  
==ساختار==
==ساختار==
کتاب با دو مقدمه آغاز می‌شود و بر پنج بهره است.
کتاب با دو مقدمه آغاز می‌شود و بر پنج بهره است.


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
کانون نشر حقایق اسلامی، پایگاهی فکری در خطۀ خراسان بود و همۀ چشم‌ها به آن دوخته. نه‌تنها جوانان و دانشجویان، بلکه شماری از طلاب و روحانیان جوان نیز گمشدۀ خود را در کانون می‌جستند. استاد محمدتقی شریعتی مؤسس این کانون بود و چون چراغی سراسر خراسان را نور می‌پاشید. علی شریعتی در محضر چنین پدری بالید و چنان‌که خود می‌گفت، پدرش نخستین سازندۀ ابعاد روحش بود و آنچه را باید سال‌ها و با کوشش‌های مداوم می‌آموخت، ساده و رایگان از پدرش آموخت. با چنین پشتوانه‌ای خیلی زود به برگ‌وبار نشست و راه پدر را ادامه داد.
کانون نشر حقایق اسلامی، پایگاهی فکری در خطۀ خراسان بود و همۀ چشم‌ها به آن دوخته. نه‌تنها جوانان و دانشجویان، بلکه شماری از طلاب و روحانیان جوان نیز گمشدۀ خود را در کانون می‌جستند. استاد [[شریعتی مزینانی، محمدتقی|محمدتقی شریعتی]] مؤسس این کانون بود و چون چراغی سراسر خراسان را نور می‌پاشید. [[شریعتی، علی|علی شریعتی]] در محضر چنین پدری بالید و چنان‌که خود می‌گفت، پدرش نخستین سازندۀ ابعاد روحش بود و آنچه را باید سال‌ها و با کوشش‌های مداوم می‌آموخت، ساده و رایگان از پدرش آموخت. با چنین پشتوانه‌ای خیلی زود به برگ‌وبار نشست و راه پدر را ادامه داد.


دکتر شریعتی به مفاهیم و موضوعاتی که اعتقاد و علاقه داشت، آفاق می‌داد؛ آن‌گاه در آن آفاق پرواز می‌کرد و از آن دوردست، چیزهایی را می‌دید که دیگران نمی‌توانستند دید. از جمله اموری که شریعتی خوب آنها را شناخت و شناساند، شخصیت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امام حسین و حضرت زینب (علیهم السلام) بود.
[[شریعتی، علی|دکتر شریعتی]] به مفاهیم و موضوعاتی که اعتقاد و علاقه داشت، آفاق می‌داد؛ آن‌گاه در آن آفاق پرواز می‌کرد و از آن دوردست، چیزهایی را می‌دید که دیگران نمی‌توانستند دید. از جمله اموری که [[شریعتی، علی|شریعتی]] خوب آنها را شناخت و شناساند، شخصیت [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین]] و حضرت فاطمه و [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین]] و حضرت زینب(علیهم السلام) بود.


بستن آثار شریعتی و تحریم نام و آثارش، زهد علمی ورزیدن است و خود را از دانش او محروم ساختن و از خوان او لقمه نگرفتن و از گنجینه مطالبش توشه نگرفتن. زهد علمی در برابر شریعتی، و هر شخصیت علمی دیگر، محروم ساختن خود است از دانستن و رضا دادن به ندانستن و لجاجت با خویشتن. دشمنی با شخصیت‌‌های علمی به زیان آنها نیست، بلکه به زیان کسی است که دشمنی می‌‌ورزد و خود را از دانش آنها محروم می‌‌سازد. آن‌که برچسبی به این و آن دانشور می‌‌زند و از آنها دوری می‌‌گزیند و آثارشان را می‌‌بندد، به خود زیان می‌‌رساند. چنین شیوه‌‌ای یعنی بستن درِ دانش به روی خویشتن و بستن درِ دانش، به هر بهانه‌‌ای، یعنی در تاریک‌خانه ماندن و پوسیدن.
بستن آثار [[شریعتی، علی|شریعتی]] و تحریم نام و آثارش، زهد علمی ورزیدن است و خود را از دانش او محروم ساختن و از خوان او لقمه نگرفتن و از گنجینه مطالبش توشه نگرفتن. زهد علمی در برابر [[شریعتی، علی|شریعتی]]، و هر شخصیت علمی دیگر، محروم ساختن خود است از دانستن و رضا دادن به ندانستن و لجاجت با خویشتن. دشمنی با شخصیت‌‌های علمی به زیان آنها نیست، بلکه به زیان کسی است که دشمنی می‌‌ورزد و خود را از دانش آنها محروم می‌‌سازد. آن‌که برچسبی به این و آن دانشور می‌‌زند و از آنها دوری می‌‌گزیند و آثارشان را می‌‌بندد، به خود زیان می‌‌رساند. چنین شیوه‌‌ای یعنی بستن درِ دانش به روی خویشتن و بستن درِ دانش، به هر بهانه‌‌ای، یعنی در تاریک‌خانه ماندن و پوسیدن.


تأثیری که شریعتی بر بینش و کنش مردم گذاشت، بسیار بیشتر از آن است که در آغاز پنداشته می‌شود. حتی مخالفانش نیز از او تأثیر پذیرفتند و وی مانند صوفیه مهر اندیشۀ خود را بر موافق و مخالف زد. او عده‌ای را تحت تسخیر خود قرار داد و عده‌ای را تحت تأثیر. اگر نپذیریم که شریعتی در ذهن مخالفانش هم تأثیر گذاشت، به‌راحتی می‌توان پذیرفت که در زبان آنها تأثیر گذاشت. شریعتی نام یک فصل در تاریخ فرهنگ دینی است و با حضور او، فرهنگ به دو دورۀ «فرهنگ پیش از شریعتی» و «فرهنگ پس از شریعتی» تقسیم شد. برای اثبات این مدعا به دو نکته باید اشاره کرد: مشهورات شریعتی، مقبولات شریعتی که در بخشی از این کتاب بدان پرداخته شده است.
تأثیری که [[شریعتی، علی|شریعتی]] بر بینش و کنش مردم گذاشت، بسیار بیشتر از آن است که در آغاز پنداشته می‌شود. حتی مخالفانش نیز از او تأثیر پذیرفتند و وی مانند صوفیه مهر اندیشۀ خود را بر موافق و مخالف زد. او عده‌ای را تحت تسخیر خود قرار داد و عده‌ای را تحت تأثیر. اگر نپذیریم که شریعتی در ذهن مخالفانش هم تأثیر گذاشت، به‌راحتی می‌توان پذیرفت که در زبان آنها تأثیر گذاشت. شریعتی نام یک فصل در تاریخ فرهنگ دینی است و با حضور او، فرهنگ به دو دورۀ «فرهنگ پیش از شریعتی» و «فرهنگ پس از شریعتی» تقسیم شد. برای اثبات این مدعا به دو نکته باید اشاره کرد: مشهورات [[شریعتی، علی|شریعتی]]، مقبولات شریعتی که در بخشی از این کتاب بدان پرداخته شده است.


فصل اول با نام «جمع پریشان» در ۱۷ بخش پاسخی است به منتقدین شریعتی. در این فصل موضوعات و عناوینی چون شریعتی‌زدگی و شریعتی‌ستیزی، نظریه‌پردازی شریعتی، تأثیر شریعتی، ادبیات شریعتی، مخالف‌تراشی از شریعتی، مناسبات مطهری و شریعتی و .... مطرح شده است. در فصل دوم کتاب «آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر: تحلیل دین‌شناختی شریعتی، بازرگان و سروش» نوشته عبدالحسین خسروپناه نقد و بررسی شده است. در فصل سوم با نام «شریعتی به روایت اسناد» گزیده‌ای از اسناد ساواک دربارۀ شریعتی ارائه شده است. فصل چهارم با نام « شریعتی در تاریخ» سال‌شمار زندگی شریعتی است. فصل پایانی با نام «کتابشناسی شریعتی» فهرست جامعی است از کتبی که در مورد دکتر شریعتی تا کنون نوشته شده و به چاپ رسیده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5273 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
فصل اول با نام «جمع پریشان» در ۱۷ بخش پاسخی است به منتقدین شریعتی. در این فصل موضوعات و عناوینی چون شریعتی‌زدگی و شریعتی‌ستیزی، نظریه‌پردازی شریعتی، تأثیر [[شریعتی، علی|شریعتی]]، ادبیات [[شریعتی، علی|شریعتی]]، مخالف‌تراشی از شریعتی، مناسبات مطهری و شریعتی و .... مطرح شده است. در فصل دوم کتاب «آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر: تحلیل دین‌شناختی شریعتی، بازرگان و سروش» نوشته [[خسروپناه، عبدالحسین|عبدالحسین خسروپناه]] نقد و بررسی شده است. در فصل سوم با نام «شریعتی به روایت اسناد» گزیده‌ای از اسناد ساواک دربارۀ شریعتی ارائه شده است. فصل چهارم با نام «شریعتی در تاریخ» سال‌شمار زندگی شریعتی است. فصل پایانی با نام «کتابشناسی شریعتی» فهرست جامعی است از کتبی که در مورد [[شریعتی، علی|دکتر شریعتی]] تا کنون نوشته شده و به چاپ رسیده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5273 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>