۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''بهارستان''' تألیف نورالدین عبدالرحمان | '''بهارستان''' تألیف [[جامی، عبدالرحمن|نورالدین عبدالرحمان جامی]]، با تصحیح و تعلیق دکتر [[هادی اکبرزاده]]؛ بهارستان یا روضة الاخیار و تحفة الابرار، کتابی در حکایات و اندرزهای اخلاقی به نثر ساده و مسجع آمیخته به نظم، یکی از مشهورترین آثار [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] است. تألیفی است به نثر و نظم در پند و اندرز، حکایات حکمتآمیز، شرح حال شاعران و مقداری مطایبات و لطایف که [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] آن را در واپسین سالهای عمر خویش به قلم آورد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مصحح آغاز و با هشت روضه ادامه مییابد، به خاتمه پایان مییابد، در انتهای کتاب فهرستی از آیات، احادیث، مصراعها و ابیات عربی، عبارتها و اقوال عربی، ابیات فارسی، مصراعهای فارسی، تعلیقات (واژهها، ترکیبات و مفاهیم و ...)، نام کسان، نام مکانها، نام کتابها، قبایل و نسبتها و منابع و مآخذ آمده است. | کتاب با مقدمه مصحح آغاز و با هشت روضه ادامه مییابد، به خاتمه پایان مییابد، در انتهای کتاب فهرستی از آیات، احادیث، مصراعها و ابیات عربی، عبارتها و اقوال عربی، ابیات فارسی، مصراعهای فارسی، تعلیقات (واژهها، ترکیبات و مفاهیم و ...)، نام کسان، نام مکانها، نام کتابها، قبایل و نسبتها و منابع و مآخذ آمده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
مولانا نورالدین عبدالرحمان بن نظامالدین احمد بن محمد الدشتی الاصفهانی که بعدها نورالدین و عمادالدین لقب یافت، در بیستوسوم شعبان سال 817 هـ.ق در ناحیۀ خرجرد جام ـ که امروزه به «لنگر» معروف است ـ دیده به جهان گشود. جامی در هرات در مدرسۀ بازار خوش و سپس مدرسۀ نظامیه به آموختن علوم ادبی پرداخت. چندی بعد ـ احتمالاً در بیستسالگی ـ برای فراگیری بیشتر به سمرقند رفت و در آن شهر که در روزگار الغبیگ و شاهرخ مرکز دانشمندان عصر بود، به کسب دانش پرداخت و در علوم دینی و تاریخ و ادب به کمال رسید. بعد از بازگشت به هرات (حدود سال 850) پای به عالم تصوف و عرفان نهاد و به سیر و سلوک پرداخت و سعدالدین محمد | [[جامی، عبدالرحمن|مولانا نورالدین عبدالرحمان بن نظامالدین احمد بن محمد الدشتی الاصفهانی]] که بعدها نورالدین و عمادالدین لقب یافت، در بیستوسوم شعبان سال 817 هـ.ق در ناحیۀ خرجرد جام ـ که امروزه به «لنگر» معروف است ـ دیده به جهان گشود. جامی در هرات در مدرسۀ بازار خوش و سپس مدرسۀ نظامیه به آموختن علوم ادبی پرداخت. چندی بعد ـ احتمالاً در بیستسالگی ـ برای فراگیری بیشتر به سمرقند رفت و در آن شهر که در روزگار الغبیگ و شاهرخ مرکز دانشمندان عصر بود، به کسب دانش پرداخت و در علوم دینی و تاریخ و ادب به کمال رسید. بعد از بازگشت به هرات (حدود سال 850) پای به عالم تصوف و عرفان نهاد و به سیر و سلوک پرداخت و [[سعدالدین محمد کاشغری]]، شاگرد و عارف بزرگ [[بهاءالدین نقشبند، محمد بن محمد|بهاءالدین نقشبند]] را به عنوان راهبر روحانی خویش برگزید و در سلک طریقت نقشبندیه درآمد. پس از درگذشت [[سعدالدین کاشغری]]، [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] نسبت به جانشین وی خواجه [[احرار، عبیدالله بن محمود|ناصرالدین عبیدالله احرار]] صادقانه ارادت ورزید و دو بار در سمرقند و دو بار در خراسان با او دیدار کرد و پیوسته با او مکاتبه داشت. سرانجام نورالدین نامدارترین عالم و شاعر قرن نهم و بزرگترین معرف و شارح مبانی فکری [[ابن عربی، محمد بن علی|محییالدین ابن عربی]]، در محرم سال 898 در هرات درگذشت. سلطان حسین بایقرا، [[امیرعلیشیر نوایی، علیشیر بن کیچکنه|امیرعلیشیر نوایی]] و امرا و دانشیان و عامۀ مردم هرات در تشییع جنازه و مجالس سوگ او شرکت کردند و وی را نزدیک مطار شیخ [[سعدالدین کاشغری]] به خاک سپردند. | ||
بیشک جامی در فضل و شمار آثار علمی و ادبی در روزگار خود بیهمتا بود. حجم آثار وی در زمینۀ شعر صوفیانه و دیگر موضوعات مرسوم درخور توجه است. برخی از مستشرقان مرگ جامی را نقطۀ پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانستهاند و لقب «خاتم الشعرا» برای جامی هم از همین دیدگاه حکایت میکند. | بیشک جامی در فضل و شمار آثار علمی و ادبی در روزگار خود بیهمتا بود. حجم آثار وی در زمینۀ شعر صوفیانه و دیگر موضوعات مرسوم درخور توجه است. برخی از مستشرقان مرگ جامی را نقطۀ پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانستهاند و لقب «خاتم الشعرا» برای جامی هم از همین دیدگاه حکایت میکند. | ||
بهارستان یا روضة الاخیار و تحفة الابرار، کتابی در حکایات و اندرزهای اخلاقی به نثر ساده و مسجع آمیخته به نظم، یکی از مشهورترین آثار جامی است. تألیفی است به نثر و نظم در پند و اندرز، حکایات حکمتآمیز، شرح حال شاعران و مقداری مطایبات و لطایف که جامی آن را در واپسین سالهای عمر خویش به قلم آورد. او به تصریح خود در مقدمۀ این کتاب، زمانی که سرگرم خواندن گلستان بر فرزند چهاردهسالهاش ضیاءالدین یوسف بود، به این فکر افتاد تا به نوشتن اثری به پیروی از این شاهکار سعدی بپردازد و آن را در سال 892 به پادشاه شعردوست و هنرپرور تیموری، سلطان حسین بایقرا تقدیم کرد و بنا بر قطعهای در خاتمۀ بهارستان، جامی آن را در همین سال و یعنی در 73 سالگی خود به پایان برد. | بهارستان یا روضة الاخیار و تحفة الابرار، کتابی در حکایات و اندرزهای اخلاقی به نثر ساده و مسجع آمیخته به نظم، یکی از مشهورترین آثار جامی است. تألیفی است به نثر و نظم در پند و اندرز، حکایات حکمتآمیز، شرح حال شاعران و مقداری مطایبات و لطایف که جامی آن را در واپسین سالهای عمر خویش به قلم آورد. او به تصریح خود در مقدمۀ این کتاب، زمانی که سرگرم خواندن گلستان بر فرزند چهاردهسالهاش ضیاءالدین یوسف بود، به این فکر افتاد تا به نوشتن اثری به پیروی از این شاهکار [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] بپردازد و آن را در سال 892 به پادشاه شعردوست و هنرپرور تیموری، سلطان حسین بایقرا تقدیم کرد و بنا بر قطعهای در خاتمۀ بهارستان، [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] آن را در همین سال و یعنی در 73 سالگی خود به پایان برد. | ||
این کتاب که به شیوۀ گلستان سعدی تألیف شده است، شامل یک مقدمه، هشت روضه و یک خاتمه است. اگرچه جامی در بهارستان بهدقت از نثر موزون و مقفای سعدی و آوردن اشعار بین نثر از سعدی تقلید میکند؛ ولی درونمایۀ کتاب او با گلستان سعدی متفاوت به نظر میرسد. بهویژه در روضۀ هفتم که خود گلچینی مختصر و جزئیاتی است از احوال شاعران ایرانی همراه با نقدهایی تند و گوشهدار؛ برای مثال نظر او دربارۀ شاعر نهچندان مشهور «آذری» این است که «در اشعار وی طامات بسیار است». یا دربارۀ حافظ آورده است: «اکثر اشعار وی لطیف و مطبوع است و بعضی قریب به سرحد اعجاز». هشت روضۀ بهارستان به تقلید از هشت باب گلستان به نگارش درآمده است. | این کتاب که به شیوۀ [[گلستان|گلستان سعدی]] تألیف شده است، شامل یک مقدمه، هشت روضه و یک خاتمه است. اگرچه جامی در بهارستان بهدقت از نثر موزون و مقفای سعدی و آوردن اشعار بین نثر از [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] تقلید میکند؛ ولی درونمایۀ کتاب او با [[گلستان|گلستان سعدی]] متفاوت به نظر میرسد. بهویژه در روضۀ هفتم که خود گلچینی مختصر و جزئیاتی است از احوال شاعران ایرانی همراه با نقدهایی تند و گوشهدار؛ برای مثال نظر او دربارۀ شاعر نهچندان مشهور «آذری» این است که «در اشعار وی طامات بسیار است». یا دربارۀ [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] آورده است: «اکثر اشعار وی لطیف و مطبوع است و بعضی قریب به سرحد اعجاز». هشت روضۀ بهارستان به تقلید از هشت باب گلستان به نگارش درآمده است. | ||
جامی که اصولاً شاعری سادهگو و کمتکلف است، در این کتاب نیز کمتر سراغ عبارات مصنوع، سجعپردازی، صنعت ترصیع و جناس تام رفته است. او جز در مقدمه و دوسه جملۀ آغازین هر روضه و اینجا و آنجای روضههای هشتگانه، بهندرت سجع به کار برده است. میتوان گفت بهارستان بیشتر به نثر مرسل و حداکثر با استفاده از صنعت موازنه یا مماثله نوشته شده تا نثر مسجع. عبارات کتاب جز در مواردی خاص، ساده است و میان آثار منثور، مقامی شامخ دارد. بیشتر قسمتهای کتاب مشتمل بر مطالب اخلاقی و اندرزهای سودمند و مطایبات آن متضمن لطایف و ظرایف است و باب «شعر و بیان احوال شاعران» آن دارای فواید تاریخی و ادبی است و قطعات تاریخی آن به روشن شدن احوال شعرا و عرفا کمک میکند؛ هرچند مؤلف گاهی دچار اشتباهات تاریخی و لغزشهای ادبی شده و مطالبی نادرست را بیان کرده است؛ از جمله حکایاتی دربارۀ رودکی، فردوسی و چند شاعر دیگر. | [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] که اصولاً شاعری سادهگو و کمتکلف است، در این کتاب نیز کمتر سراغ عبارات مصنوع، سجعپردازی، صنعت ترصیع و جناس تام رفته است. او جز در مقدمه و دوسه جملۀ آغازین هر روضه و اینجا و آنجای روضههای هشتگانه، بهندرت سجع به کار برده است. میتوان گفت بهارستان بیشتر به نثر مرسل و حداکثر با استفاده از صنعت موازنه یا مماثله نوشته شده تا نثر مسجع. عبارات کتاب جز در مواردی خاص، ساده است و میان آثار منثور، مقامی شامخ دارد. بیشتر قسمتهای کتاب مشتمل بر مطالب اخلاقی و اندرزهای سودمند و مطایبات آن متضمن لطایف و ظرایف است و باب «شعر و بیان احوال شاعران» آن دارای فواید تاریخی و ادبی است و قطعات تاریخی آن به روشن شدن احوال شعرا و عرفا کمک میکند؛ هرچند مؤلف گاهی دچار اشتباهات تاریخی و لغزشهای ادبی شده و مطالبی نادرست را بیان کرده است؛ از جمله حکایاتی دربارۀ [[رودکی، جعفر بن محمد|رودکی]]، [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] و چند شاعر دیگر. | ||
این تصحیح بر اساس هفت نسخۀ خطی و چند نسخۀ چاپی انجام گرفته و نسخۀ شمارۀ 677 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، نسخۀ اساس مصحح بوده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5319 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | این تصحیح بر اساس هفت نسخۀ خطی و چند نسخۀ چاپی انجام گرفته و نسخۀ شمارۀ 677 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، نسخۀ اساس مصحح بوده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5319 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> |