۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امام خمينى' به 'امام خمينى') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در اين اثر دلكش، در مقدمه در باره معناى لقاء الله و نظرات علماى شيعه در باره آن بحث شده است. نويسنده با بيان اين نكته كه در قرآن مجيد و همچنين در تعبيرات انبياء و ائمّه(ع) بيشتر از بيست مورد عبارت لقاء اللّه و نظر بر خداوند وارد شده و از سوى ديگر هم در اخبار، در تنزيه حقّ - جلّ و علا - كلماتى وارد شده كه ظاهرش تنزيه صرف است از همه مراتب معرفت، تصريح كرده كه مذاق علماى شيعه - رضواناللّهعليهم - در اين باب مختلف است و عمده آن دو مذاق است: | در اين اثر دلكش، در مقدمه در باره معناى لقاء الله و نظرات علماى شيعه در باره آن بحث شده است. نويسنده با بيان اين نكته كه در قرآن مجيد و همچنين در تعبيرات انبياء و ائمّه(ع) بيشتر از بيست مورد عبارت لقاء اللّه و نظر بر خداوند وارد شده و از سوى ديگر هم در اخبار، در تنزيه حقّ - جلّ و علا - كلماتى وارد شده كه ظاهرش تنزيه صرف است از همه مراتب معرفت، تصريح كرده كه مذاق علماى شيعه - رضواناللّهعليهم - در اين باب مختلف است و عمده آن دو مذاق است: | ||
#تنزيه صرف حتّى اينكه منتهاى معرفت همان فهميدن اين است كه بايد خداوند را تنزيه صرف نمود و آيات و اخبارى كه در معرفت و لقاء اللّه وارد شده است، آنها را تأويل نمود؛ مثلا تمام آيات و اخبار لقاء اللّه را معنى مىكنند بر مرگ و لقاء ثواب و عقاب. | |||
#جمع بين تنزيه و تشبيه است به اين صورت كه اخبارى كه در تنزيه صرف وارد شده است بايد جمع ميان آنها و اخبار تشبيه و اخبارى كه ظاهر در امكان معرفت و وصول است، به اينطور نمود كه: اخبار تنزيه صرف را حمل كرد به معرفت به طريق رؤيت به اين چشم ظاهر و به معرفت كنه ذات اقدس الهى و اخبار تشبيه و لقاء و وصول و معرفت را حمل كرد به معرفت اجمالى و معرفت اسماء و صفات الهى و تجلّى مراتب ذات و اسماء و صفات حقّ تعالى، به آن ميزان كه براى ممكنات، امكان دارد <ref>همان، ص 13 - 14</ref>. | |||
مؤلف با تأكيد بر اين نكته كه اجمالا مذاق طائفهاى از متكلّمين، مذاق اوّل و تنزيه صرف است و آنان به ظواهر بعضى از اخبار و تأويل آيات و اخبار و ادعيه استناد كرده اند، به نقد و بررسى اين ديدگاه پرداخته و افزوده كه از جمله اين آيات، آيات لقاء اللّه است. برخى جواب دادهاند كه مراد، مرگ و لقاى ثواب الهى است و اين جواب را برخى ديگر ردّ كردهاند به اينكه: اين، مجاز است و مجاز بعيدى هم هست و اگر بنا بر حمل به معناى مجازى باشد، مجاز اقرب از آن، اين است كه آن را حمل كنيم به يك درجه از ملاقات كه در حقّ ممكن، شرعا جائز است؛ اگرچه عرف عامّ آن را لقاى حقيقى نگويند و حال آنكه بنا بر آنكه الفاظ براى ارواح معانى موضوع باشد و معنى روح ملاقات را تصوّر نمائيم، خواهيم ديد كه ملاقات اجسام هم حقيقت است و ملاقات ارواح هم حقيقت است و ملاقات معانى هم حقيقت است و ملاقات هركدام بهنحوى است كه روح معنى ملاقات در او هست و ليكن در هريك بهنحوه لايق حال ملاقاتكننده و ملاقاتشونده است. پس مىتوان گفت كه معنى ملاقات ممكن با خداوند جليل هم روح ملاقات در او بهصورت حقيقى هست و ليكن نحوه آن هم عبارت از همان معنى است كه در ادعيه و اخبار از او به تعبيرات مختلفه، به لفظ وصول و زيارت و نظر بر وجه و تجلّى و ديدن قلب و تعلّق روح تعبير شده است و از ضدّ آن به فراق و حرمان تعبير مىشود و در تفسير «قد قامت الصّلاة» از امير(ع) روايت است: «يعنى نزديك شد وقت زيارت و... <ref>همان، ص 15 - 16</ref>. | مؤلف با تأكيد بر اين نكته كه اجمالا مذاق طائفهاى از متكلّمين، مذاق اوّل و تنزيه صرف است و آنان به ظواهر بعضى از اخبار و تأويل آيات و اخبار و ادعيه استناد كرده اند، به نقد و بررسى اين ديدگاه پرداخته و افزوده كه از جمله اين آيات، آيات لقاء اللّه است. برخى جواب دادهاند كه مراد، مرگ و لقاى ثواب الهى است و اين جواب را برخى ديگر ردّ كردهاند به اينكه: اين، مجاز است و مجاز بعيدى هم هست و اگر بنا بر حمل به معناى مجازى باشد، مجاز اقرب از آن، اين است كه آن را حمل كنيم به يك درجه از ملاقات كه در حقّ ممكن، شرعا جائز است؛ اگرچه عرف عامّ آن را لقاى حقيقى نگويند و حال آنكه بنا بر آنكه الفاظ براى ارواح معانى موضوع باشد و معنى روح ملاقات را تصوّر نمائيم، خواهيم ديد كه ملاقات اجسام هم حقيقت است و ملاقات ارواح هم حقيقت است و ملاقات معانى هم حقيقت است و ملاقات هركدام بهنحوى است كه روح معنى ملاقات در او هست و ليكن در هريك بهنحوه لايق حال ملاقاتكننده و ملاقاتشونده است. پس مىتوان گفت كه معنى ملاقات ممكن با خداوند جليل هم روح ملاقات در او بهصورت حقيقى هست و ليكن نحوه آن هم عبارت از همان معنى است كه در ادعيه و اخبار از او به تعبيرات مختلفه، به لفظ وصول و زيارت و نظر بر وجه و تجلّى و ديدن قلب و تعلّق روح تعبير شده است و از ضدّ آن به فراق و حرمان تعبير مىشود و در تفسير «قد قامت الصّلاة» از امير(ع) روايت است: «يعنى نزديك شد وقت زيارت و... <ref>همان، ص 15 - 16</ref>. |
ویرایش