۱۰۶٬۱۰۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''حقائق التفسير القرآني و مصباح الشريعة'''، مشتمل بر سه کتاب با موضوع عرفان و تصوف به نامهای | '''حقائق التفسير القرآني و مصباح الشريعة'''، مشتمل بر سه کتاب با موضوع عرفان و تصوف به نامهای «[[خطاب الرشدانية العربية الراهنة في عطاءات التصوف و منهجيته]]» و «[[التفسير الصوفي للقرآن الكريم عند جعفر الصادق(ع)]]» و «[[مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة منسوب به امام جعفر صادق عليهالسلام|مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة]]» است که با اشراف [[زیعور، علی|علی زیعور]] به زیور طبع آراسته شده است. | ||
* «خطاب الرشدانية العربية الراهنة في عطاءات التصوف و منهجيته»، کتابی است تحقیقی به قلم علی زیعور که در چهار فصل و فصول اول و چهارم در سه قسم تدوین شده است. در فصل اول جایگاه مذهب تصوف در معرفت مطرح شده است. معرفت در تجربه صوفیه وجدانی و باطنی است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص34</ref>. همچنین از ارتباط تصوف با اخلاقیات سخن رفته و اینکه تصوف، مصطلحات عمیقی در اخلاقیات وارد کرده است؛ جز اینکه صوفی در حوزه اخلاق روشی هماهنگ ارائه نمیکند<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>. | * «خطاب الرشدانية العربية الراهنة في عطاءات التصوف و منهجيته»، کتابی است تحقیقی به قلم [[زیعور، علی|علی زیعور]] که در چهار فصل و فصول اول و چهارم در سه قسم تدوین شده است. در فصل اول جایگاه مذهب تصوف در معرفت مطرح شده است. معرفت در تجربه صوفیه وجدانی و باطنی است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص34</ref>. همچنین از ارتباط تصوف با اخلاقیات سخن رفته و اینکه تصوف، مصطلحات عمیقی در اخلاقیات وارد کرده است؛ جز اینکه صوفی در حوزه اخلاق روشی هماهنگ ارائه نمیکند<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>. | ||
در فصل دوم، از جایگاه قابل توجه تفسیر صوفیه در تراث تفسیر عمومی قرآن کریم سخن رفته است. نویسنده در ضمن این فصل، تصوفی سنی که مقید به کتاب و سنت است را به امام صادق(ع) منسوب کرده است. تفسیر صادقی را نیز تفسیری اخلاقی دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص56 و 58</ref>. در فصل سوم نیز دیدگاههای مترقی امام صادق(ع) پیگیری شده است<ref>ر.ک: همان، ص65-69</ref>. در آخرین قسم از فصل چهارم بر اسبقیت تفسیر امام صادق (متوفی 148ق) بر تفسیر سفیان ثوری (متوفی 161ق) و تفسیر مقاتل (متوفی 150ق) تأکید شده است<ref>ر.ک: همان، ص85</ref>. | در فصل دوم، از جایگاه قابل توجه تفسیر صوفیه در تراث تفسیر عمومی قرآن کریم سخن رفته است. نویسنده در ضمن این فصل، تصوفی سنی که مقید به کتاب و سنت است را به [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] منسوب کرده است. تفسیر صادقی را نیز تفسیری اخلاقی دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص56 و 58</ref>. در فصل سوم نیز دیدگاههای مترقی [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] پیگیری شده است<ref>ر.ک: همان، ص65-69</ref>. در آخرین قسم از فصل چهارم بر اسبقیت تفسیر [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق]] (متوفی 148ق) بر تفسیر سفیان ثوری (متوفی 161ق) و تفسیر مقاتل (متوفی 150ق) تأکید شده است<ref>ر.ک: همان، ص85</ref>. | ||
* «التفسير الصوفي للقرآن الكريم عند جعفر الصادق(ع)»، مجموعه تفاسیر منقول از امام صادق(ع) پیرامون آیات قرآن کریم است که بهترتیب سور قرآن از سوره فاتحه آغاز و به سوره دهر (انسان) ختم شده است. | * «التفسير الصوفي للقرآن الكريم عند جعفر الصادق(ع)»، مجموعه تفاسیر منقول از [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] پیرامون آیات قرآن کریم است که بهترتیب سور قرآن از سوره فاتحه آغاز و به سوره دهر (انسان) ختم شده است. | ||
در مقدمه این کتاب روایتی به امام صادق(ع) منتسب شده است، با این مضمون که فهم کتاب الهی چهار لایه و مرحله دارد: عبارت برای عوام، اشاره برای خواص، لطائف برای اولیا و حقایق برای انبیا<ref>ر.ک: همان، ص89</ref>. | در مقدمه این کتاب روایتی به [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] منتسب شده است، با این مضمون که فهم کتاب الهی چهار لایه و مرحله دارد: عبارت برای عوام، اشاره برای خواص، لطائف برای اولیا و حقایق برای انبیا<ref>ر.ک: همان، ص89</ref>. | ||
در تفسیر آیه شریفه «و شفاء لما في الصدور» (یونس: 57)، منقول است که فرمود: یعنی راحت از آنچه در ضمایر است؛ برای بعضی شفا، معرفت و صفا و برای بعضی شفا، تسلیم و رضا، برای بعضی شفا، توبه و وفا و برای بعضی شفا، مشاهده و لقا است<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>. | در تفسیر آیه شریفه «و شفاء لما في الصدور» (یونس: 57)، منقول است که فرمود: یعنی راحت از آنچه در ضمایر است؛ برای بعضی شفا، معرفت و صفا و برای بعضی شفا، تسلیم و رضا، برای بعضی شفا، توبه و وفا و برای بعضی شفا، مشاهده و لقا است<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>. | ||
* | * «[[مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة منسوب به امام جعفر صادق عليهالسلام|مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة]]»، کتابی است که ظاهراً برای اولین بار از سوی [[ابن طاووس، علی بن موسی|سید بن طاووس]] (عالم و نویسنده قرن هفتم) به عالم اسلام معرفی شده است. نویسنده این کتاب هیچگاه مشخص نبوده و بحث درباره نویسنده آن، همواره معرکه آرای بزرگان در قرون بعدی تا زمان ما بوده است، اما به جهت آنکه کلیه ابواب این کتاب با عبارت «قال الصادق(ع)» آغاز میشود، بهعنوان یکی از کتب منسوب به [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] شناخته میشود<ref>ر.ک: رستگار، پرویز؛ قاسمپور، محسن؛ روحی برندق، کاوس؛ محمدی، اصغر، ص6</ref>. | ||
ابواب در نسخههای مختلف گاه جابهجا ذکر شده است؛ بهعنوان مثال باب «غض البصر» در این نسخه بهعنوان باب 42 و در نسخه دیگری بهعنوان باب سوم ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص229؛ امام صادق(ع)، جعفر، ص9</ref>. گاه نیز همانند باب «جهاد و ریاضت» بهعنوان هشتادمین باب ذکر شده است. امام در این باب در مبارزه با هوای نفس و وصول به رضوان اکبر الهی چنین میفرماید: «خوشا به حال بندهاى که براى خدا با نفس و هوس خویش جهاد کند. هرکه لشکر هوا و هوس خود را شکست دهد، به خشنودى خدا دست یابد و هرکه خِرَدش، با کوشش و شکستگى و فروتنى، بر بساط خدمتگزارى به خدا، بر نفْس امّارهاش چیره شود، به پیروزى بزرگى دست یافته باشد. میان بنده و خداوند حجابى ظلمانىتر و وحشتناکتر از نفْس و هواى نفْس نیست و براى کشتن این دو، سلاح و ابزارى چون احساس نیاز به خدا و خضوع و خشوع و گرسنگى و تشنگى کشیدن در روز و شبزندهدارى نیست، که اگر چنین کسى بمیرد، شهید است و اگر زنده بماند و همچنان به این راه ادامه دهد، خداوند فرجام او را به آن رضوان بزرگ ختم کند»<ref>ر.ک: همان، ص273؛ همان، ص169</ref>. | ابواب در نسخههای مختلف گاه جابهجا ذکر شده است؛ بهعنوان مثال باب «غض البصر» در این نسخه بهعنوان باب 42 و در نسخه دیگری بهعنوان باب سوم ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص229؛ امام صادق(ع)، جعفر، ص9</ref>. گاه نیز همانند باب «جهاد و ریاضت» بهعنوان هشتادمین باب ذکر شده است. امام در این باب در مبارزه با هوای نفس و وصول به رضوان اکبر الهی چنین میفرماید: «خوشا به حال بندهاى که براى خدا با نفس و هوس خویش جهاد کند. هرکه لشکر هوا و هوس خود را شکست دهد، به خشنودى خدا دست یابد و هرکه خِرَدش، با کوشش و شکستگى و فروتنى، بر بساط خدمتگزارى به خدا، بر نفْس امّارهاش چیره شود، به پیروزى بزرگى دست یافته باشد. میان بنده و خداوند حجابى ظلمانىتر و وحشتناکتر از نفْس و هواى نفْس نیست و براى کشتن این دو، سلاح و ابزارى چون احساس نیاز به خدا و خضوع و خشوع و گرسنگى و تشنگى کشیدن در روز و شبزندهدارى نیست، که اگر چنین کسى بمیرد، شهید است و اگر زنده بماند و همچنان به این راه ادامه دهد، خداوند فرجام او را به آن رضوان بزرگ ختم کند»<ref>ر.ک: همان، ص273؛ همان، ص169</ref>. |