۱۰۶٬۲۸۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'روش شناسی ' به 'روششناسی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
به این ترتیب، [[زیدان، جرجی|زیدان]] با نگاه فلسفی و علمی خویش، تاریخنگاری را، هم در صورت متحوّل ساخت و هم در محتوا. او به جای همه اَشکال تاریخنگاری، شیوه نگارش تمدنی را برگزید و با دخالت دادن عنصر عقل و علم، بسیاری از خرافهها و گزافهها را از صحنه تاریخ اسلام زدود. او به جای تاریخ «رویدادنگار» به نگارش «تاریخ مفهومی» پرداخت و به جای «تاریخ رسمی»، «تاریخ علمی» نگاشت، و گویی که این شیوه بیش از هر چیز به روشن شدن مسائل مربوط به شئون مدنی و احوال اداری و مذهبی جامعه اسلامی کمک کرده است. | به این ترتیب، [[زیدان، جرجی|زیدان]] با نگاه فلسفی و علمی خویش، تاریخنگاری را، هم در صورت متحوّل ساخت و هم در محتوا. او به جای همه اَشکال تاریخنگاری، شیوه نگارش تمدنی را برگزید و با دخالت دادن عنصر عقل و علم، بسیاری از خرافهها و گزافهها را از صحنه تاریخ اسلام زدود. او به جای تاریخ «رویدادنگار» به نگارش «تاریخ مفهومی» پرداخت و به جای «تاریخ رسمی»، «تاریخ علمی» نگاشت، و گویی که این شیوه بیش از هر چیز به روشن شدن مسائل مربوط به شئون مدنی و احوال اداری و مذهبی جامعه اسلامی کمک کرده است. | ||
نخستین مورّخ اسلامی که نقل نسنجیده حوادث را ناپسند دانست و اعتقاد داشت که رویدادهای تاریخی را باید با موازین نوامیس طبیعت و عمران بشری ارزیابی کرد، ابن خلدون بود. اما شیوه تاریخنگاری خود ابن خلدون با دیگر مورّخان تفاوتی ندارد و از ساختار «سالنگار» برخوردار است. [[زیدان، جرجی|زیدان]] ایده [[ابن خلدون، | نخستین مورّخ اسلامی که نقل نسنجیده حوادث را ناپسند دانست و اعتقاد داشت که رویدادهای تاریخی را باید با موازین نوامیس طبیعت و عمران بشری ارزیابی کرد، ابن خلدون بود. اما شیوه تاریخنگاری خود ابن خلدون با دیگر مورّخان تفاوتی ندارد و از ساختار «سالنگار» برخوردار است. [[زیدان، جرجی|زیدان]] ایده [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] را گرفت و آن را در شیوهای جدید برای نگارش تاریخ به کار بست. او مینویسد:... برای این منظور کتابهای تاریخی و ادبی را که با اسلوبی ساده و نقل زنجیروار وقایع نگاشتهاند مطالعه میکنیم و پس از تدبّر در آنچه خواندهایم، فلسفه این تمدن شگفت را همانند نی شکر از نی استخراج میکنیم، چرا که مورّخان اسلام، با وجود همه تلاشی که در تحقیق حوادث و تنقیح اسناد و مدارک آنها کردهاند، به ارتباط میان آنها توجه کمتری نشان دادهاند و به کشف علل حوادث نپرداختهاند و تنها به نقل حوادث برجسته، بهویژه آنچه به سیاست دولت و چگونگی انتقال حکومت از خاندانی به خاندان دیگر، یا از ملّتی به ملّت دیگر و یا از دستهای به دسته دیگر بسنده کردهاند. | ||
البته تمدنیبودن تاریخ زیدان به معنای مغفول ماندن مباحث سیاسی تاریخ اسلام در کار وی نیست، بلکه به مفهوم اصل بودن تمدن و فرع بودن سیاست است. او بخش سیاسی تاریخ اسلام را زیر عنوان «سیاست دولتهای اسلامی» به بحث گذارده و به اعتقاد خودش، این بخش، مهمترین و دشوارترین بخش کار اوست، زیرا برای دستیابی به اسباب و علل وقایع سیاسی باید از گردنههایی دشوار گذشت و بهویژه در آنچه به انتقال خلافت از دولتی به دولت دیگر، رقابت بر سر دستیابی به قدرت و نیز تأثیر اختلافهای مذهبی در این کار مربوط میگردد، پردههای ابهام فراوانی باید کنار زده شود. اما [[زیدان، جرجی|زیدان]] مدعی است که این راه دشوار را پیموده و علت بسیاری از آنها را کشف کرده و با اسلوب بحث فلسفی و احکام عقلی و قیاسهای تمثیلی به اندازه توان خویش حقیقت را روشن ساخته است.<ref>ر.ک: همان»، ص43-46</ref> | البته تمدنیبودن تاریخ زیدان به معنای مغفول ماندن مباحث سیاسی تاریخ اسلام در کار وی نیست، بلکه به مفهوم اصل بودن تمدن و فرع بودن سیاست است. او بخش سیاسی تاریخ اسلام را زیر عنوان «سیاست دولتهای اسلامی» به بحث گذارده و به اعتقاد خودش، این بخش، مهمترین و دشوارترین بخش کار اوست، زیرا برای دستیابی به اسباب و علل وقایع سیاسی باید از گردنههایی دشوار گذشت و بهویژه در آنچه به انتقال خلافت از دولتی به دولت دیگر، رقابت بر سر دستیابی به قدرت و نیز تأثیر اختلافهای مذهبی در این کار مربوط میگردد، پردههای ابهام فراوانی باید کنار زده شود. اما [[زیدان، جرجی|زیدان]] مدعی است که این راه دشوار را پیموده و علت بسیاری از آنها را کشف کرده و با اسلوب بحث فلسفی و احکام عقلی و قیاسهای تمثیلی به اندازه توان خویش حقیقت را روشن ساخته است.<ref>ر.ک: همان»، ص43-46</ref> |