پرش به محتوا

ابن خلدون، یحیی بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '« ' به '«'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '« ' به '«')
خط ۵۷: خط ۵۷:
یحیى‌ وقتى‌ به‌ دربار ابوحمو زیّانی بازگشت‌، نوشتن‌ تاریخى‌ برای‌ بنى‌عبدالواد را آغاز كرد. به‌ نظر مى‌رسد كه‌ یحیى‌ این‌ تاریخ‌ را برای‌ اعتذار از آن‌چه‌ رفته‌ بود و تأكید بر وفاداری‌ خود به‌ سلطان‌ زیّانى‌ نوشته‌ است‌، هر چند كه‌ كه‌ ابوحمو خود از او خواست‌ تا چنین‌ تاریخى‌ را فراهم‌ آورد. در عین‌ حال‌، حاجیات‌ احتمال‌ مى‌دهد كه‌ یحیى‌ پیش‌ از پیوستن‌ مجدد به‌ ابوحمو تألیف‌ این‌ تاریخ‌ را آغاز كرده‌ و بخش‌ نخست‌ آن‌ را به‌ پایان‌ آورده‌ باشد.  
یحیى‌ وقتى‌ به‌ دربار ابوحمو زیّانی بازگشت‌، نوشتن‌ تاریخى‌ برای‌ بنى‌عبدالواد را آغاز كرد. به‌ نظر مى‌رسد كه‌ یحیى‌ این‌ تاریخ‌ را برای‌ اعتذار از آن‌چه‌ رفته‌ بود و تأكید بر وفاداری‌ خود به‌ سلطان‌ زیّانى‌ نوشته‌ است‌، هر چند كه‌ كه‌ ابوحمو خود از او خواست‌ تا چنین‌ تاریخى‌ را فراهم‌ آورد. در عین‌ حال‌، حاجیات‌ احتمال‌ مى‌دهد كه‌ یحیى‌ پیش‌ از پیوستن‌ مجدد به‌ ابوحمو تألیف‌ این‌ تاریخ‌ را آغاز كرده‌ و بخش‌ نخست‌ آن‌ را به‌ پایان‌ آورده‌ باشد.  


این‌ تاریخ‌ مشتمل‌ بر وقایعى‌ است‌ كه‌ تا پایان‌ 766ق‌ روی‌ داده‌ است‌ و خطبه اهدائیه آن‌ مى‌بایست‌ در اوایل‌ 777ق‌ تنظیم‌ شده‌ باشد. چنان‌كه‌ بل و حاجیات متذكر شده‌اند، این‌ اثر از لحاظ بینش‌ انتقادی‌ و نظریه تاریخى‌ قابل‌ قیاس‌ با شیوه‌ و نظر عبدالرحمان‌ نیست‌ و به‌ گفته خود وی‌ منظور از تألیف‌ آن،‌ جاودان‌ ساختن‌ نام‌ دولت‌ بنى‌زیان‌ است‌. این‌ اثر كه‌ نام‌ كامل‌ آن‌ « بُغْیةالرُّوّاد في‌ ذكرالملوك‌ من‌ بني‌عبدالواد و ما حازَه‌ُ أمیرالمسلمین‌ مولانا ابوحمو من‌ الشرف‌ الشاهق‌ الأطواد» است‌، به‌ 2 جلد و 3 بخش‌ تقسیم‌ شده‌ و هر بخش‌ دارای‌ 3 باب‌ است‌. هر باب‌ نیز به‌ نوبه خود به‌ 2 یا 3 فصل‌ تقسیم‌ مى‌شود. اما طول‌ باب‌ها و فصول‌ هماهنگ‌ نیست‌. نخستین‌ فصل‌ كتاب‌ به‌ اسم‌ و وصف‌ محل‌ زندگى‌ بنى‌عبدالواد یعنى‌ تلمسان‌ اختصاص‌ دارد. یحیى‌ در این‌ فصل‌، ضمن‌ ذكر چند حدیث‌ درباره بربرها، به‌ ذكر حدیثى‌ قابل‌توجه‌ پرداخته‌ كه‌ طى‌ آن‌ پیامبراكرم‌ (ص‌) دختر خود فاطمه‌(ع‌) را آگاه‌ كرده‌ كه‌ ذرّیه حسن‌(ع‌) و حسین‌(ع‌) در مغرب‌ دور و میان‌ بربرها، یارانى‌ مى‌یابند.
این‌ تاریخ‌ مشتمل‌ بر وقایعى‌ است‌ كه‌ تا پایان‌ 766ق‌ روی‌ داده‌ است‌ و خطبه اهدائیه آن‌ مى‌بایست‌ در اوایل‌ 777ق‌ تنظیم‌ شده‌ باشد. چنان‌كه‌ بل و حاجیات متذكر شده‌اند، این‌ اثر از لحاظ بینش‌ انتقادی‌ و نظریه تاریخى‌ قابل‌ قیاس‌ با شیوه‌ و نظر عبدالرحمان‌ نیست‌ و به‌ گفته خود وی‌ منظور از تألیف‌ آن،‌ جاودان‌ ساختن‌ نام‌ دولت‌ بنى‌زیان‌ است‌. این‌ اثر كه‌ نام‌ كامل‌ آن‌ «بُغْیةالرُّوّاد في‌ ذكرالملوك‌ من‌ بني‌عبدالواد و ما حازَه‌ُ أمیرالمسلمین‌ مولانا ابوحمو من‌ الشرف‌ الشاهق‌ الأطواد» است‌، به‌ 2 جلد و 3 بخش‌ تقسیم‌ شده‌ و هر بخش‌ دارای‌ 3 باب‌ است‌. هر باب‌ نیز به‌ نوبه خود به‌ 2 یا 3 فصل‌ تقسیم‌ مى‌شود. اما طول‌ باب‌ها و فصول‌ هماهنگ‌ نیست‌. نخستین‌ فصل‌ كتاب‌ به‌ اسم‌ و وصف‌ محل‌ زندگى‌ بنى‌عبدالواد یعنى‌ تلمسان‌ اختصاص‌ دارد. یحیى‌ در این‌ فصل‌، ضمن‌ ذكر چند حدیث‌ درباره بربرها، به‌ ذكر حدیثى‌ قابل‌توجه‌ پرداخته‌ كه‌ طى‌ آن‌ پیامبراكرم‌ (ص‌) دختر خود فاطمه‌(ع‌) را آگاه‌ كرده‌ كه‌ ذرّیه حسن‌(ع‌) و حسین‌(ع‌) در مغرب‌ دور و میان‌ بربرها، یارانى‌ مى‌یابند.


فصل‌ دوم‌ از بخش‌ اول‌ كه‌ طولانى‌ترین‌ فصل‌ كتاب‌ به‌ شمار مى‌رود، به‌ ذكر 109 تن‌ از مشاهیر تلمسان‌ یا كسانى‌ كه‌ در آن‌ اقامت‌ گزیده‌اند، اختصاص‌ دارد. در میان‌ این‌ افراد كه‌ فقیه‌، محدث‌، ادیب‌، نسب‌شناس‌، مقری‌، قاضى‌ و جز آن‌ هستند، تعدّد نام‌ زاهدان‌ و صوفیان‌ و اهل‌كرامات‌ قابل‌توجه‌ است‌، چندان‌كه‌ این‌ فصل‌ را برای‌ جست‌وجو در احوال‌ صوفیه شمال‌ افریقا و برخى‌ حكایات‌ و كرامات‌ آنان‌ قابل‌ استناد ساخته‌ است‌. یحیى‌ 3 تن‌ از استادان‌ خود را در همین‌ فصل‌ ذكر كرده‌ است‌. فصل‌ سوم‌ به‌ امیران‌ تلمسان‌ از زمان‌ فتح‌ آن‌ به‌ دست‌ سپاه‌ اسلام‌ اختصاص‌ یافته‌ است‌. باب‌ دوم‌ از بخش‌ اول‌ در نژاد بربری‌ بنى‌عبدالواد بحث‌ مى‌كند و باب‌ سوم‌ به‌ كوتاهى‌ به‌ پیشینه امارت‌ در میان‌ آنان‌ مى‌پردازد. در بخش‌ دوم‌ كتاب‌ از نخستین‌ سلاطین‌ بنى‌عبدالواد یعنى‌ یغمر اسن‌ بن‌ زیان‌ و پسر و نوادگانش‌ یاد شده‌ است‌. بخش‌ سوم‌ كه‌ از لحاظ تاریخى‌ بخش‌ اصلى‌ كتاب‌ محسوب‌ مى‌شود و تمام‌ مجلد دوم‌ را در برمى‌گیرد، درباره تاریخ‌ عهد ابوحموی‌ دوم‌ به‌شیوه سال‌ به‌ سال‌ است‌. این‌ بخش‌ به‌ سبب‌ دست‌رسى‌ یحیى‌ به‌ اسناد حكومتى‌ از لحاظ استناد تاریخى‌ قابل‌ ملاحظه‌ است‌ و در تحقیق‌های‌ بروسلار و بارژه‌ درباره تلمسان‌ مورد استفاده فراوان‌ قرار گرفته‌ است.
فصل‌ دوم‌ از بخش‌ اول‌ كه‌ طولانى‌ترین‌ فصل‌ كتاب‌ به‌ شمار مى‌رود، به‌ ذكر 109 تن‌ از مشاهیر تلمسان‌ یا كسانى‌ كه‌ در آن‌ اقامت‌ گزیده‌اند، اختصاص‌ دارد. در میان‌ این‌ افراد كه‌ فقیه‌، محدث‌، ادیب‌، نسب‌شناس‌، مقری‌، قاضى‌ و جز آن‌ هستند، تعدّد نام‌ زاهدان‌ و صوفیان‌ و اهل‌كرامات‌ قابل‌توجه‌ است‌، چندان‌كه‌ این‌ فصل‌ را برای‌ جست‌وجو در احوال‌ صوفیه شمال‌ افریقا و برخى‌ حكایات‌ و كرامات‌ آنان‌ قابل‌ استناد ساخته‌ است‌. یحیى‌ 3 تن‌ از استادان‌ خود را در همین‌ فصل‌ ذكر كرده‌ است‌. فصل‌ سوم‌ به‌ امیران‌ تلمسان‌ از زمان‌ فتح‌ آن‌ به‌ دست‌ سپاه‌ اسلام‌ اختصاص‌ یافته‌ است‌. باب‌ دوم‌ از بخش‌ اول‌ در نژاد بربری‌ بنى‌عبدالواد بحث‌ مى‌كند و باب‌ سوم‌ به‌ كوتاهى‌ به‌ پیشینه امارت‌ در میان‌ آنان‌ مى‌پردازد. در بخش‌ دوم‌ كتاب‌ از نخستین‌ سلاطین‌ بنى‌عبدالواد یعنى‌ یغمر اسن‌ بن‌ زیان‌ و پسر و نوادگانش‌ یاد شده‌ است‌. بخش‌ سوم‌ كه‌ از لحاظ تاریخى‌ بخش‌ اصلى‌ كتاب‌ محسوب‌ مى‌شود و تمام‌ مجلد دوم‌ را در برمى‌گیرد، درباره تاریخ‌ عهد ابوحموی‌ دوم‌ به‌شیوه سال‌ به‌ سال‌ است‌. این‌ بخش‌ به‌ سبب‌ دست‌رسى‌ یحیى‌ به‌ اسناد حكومتى‌ از لحاظ استناد تاریخى‌ قابل‌ ملاحظه‌ است‌ و در تحقیق‌های‌ بروسلار و بارژه‌ درباره تلمسان‌ مورد استفاده فراوان‌ قرار گرفته‌ است.