۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيخ عباس قمى' به 'شيخ عباس قمى') |
جز (جایگزینی متن - 'من لا يحضره الفقيه' به 'من لايحضره الفقيه ') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
«و اين عقبهاى است بسيار دشوار كه شدائد و سختىها از هر طرف به محتضر رو مىكند؛ از طرفى شدّت مرض و درد و بسته شدن زبان و رفتن قوا از اندام، از طرف ديگر گريستن اهل و عيال و وداع آنها با او و غم يتيمى و بىكس شدن بچّههاى خود، از طرف ديگر غم جدا شدن از مال و منزل و املاك و اندوختهها و چيزهاى نفيس خود كه عمر عزيز خود را صرف آنها كرده و بهوسيله زياد آنها را تحصيل نموده، بلكه بسا شده كه بسيارى از آنها مال مردم بوده و به ظلم و غصب آنها را مالك شده و آنگه چقدر حقوق بر اموال او تعلّق گرفته و نداده، حال ملتفت خرابىهاى كار خود شده كه كار گذشته و راه اصلاح آنها بسته شده...» (متن كتاب، ص 18). | «و اين عقبهاى است بسيار دشوار كه شدائد و سختىها از هر طرف به محتضر رو مىكند؛ از طرفى شدّت مرض و درد و بسته شدن زبان و رفتن قوا از اندام، از طرف ديگر گريستن اهل و عيال و وداع آنها با او و غم يتيمى و بىكس شدن بچّههاى خود، از طرف ديگر غم جدا شدن از مال و منزل و املاك و اندوختهها و چيزهاى نفيس خود كه عمر عزيز خود را صرف آنها كرده و بهوسيله زياد آنها را تحصيل نموده، بلكه بسا شده كه بسيارى از آنها مال مردم بوده و به ظلم و غصب آنها را مالك شده و آنگه چقدر حقوق بر اموال او تعلّق گرفته و نداده، حال ملتفت خرابىهاى كار خود شده كه كار گذشته و راه اصلاح آنها بسته شده...» (متن كتاب، ص 18). | ||
در مورد سفر قبر بيان مىدارد كه: «اين منزل، عقبات بسيار سخت و جاهاى دشوار و هولناك دارد و ما در اينجا به چند عقبه از آن اشاره مىكنيم: عقبه اوّل، وحشت قبر است. در كتاب | در مورد سفر قبر بيان مىدارد كه: «اين منزل، عقبات بسيار سخت و جاهاى دشوار و هولناك دارد و ما در اينجا به چند عقبه از آن اشاره مىكنيم: عقبه اوّل، وحشت قبر است. در كتاب «[[من لايحضره الفقيه]] » است كه: چون ميّت را به نزديك قبر آورند بهناگاه او را داخل قبر نكنند؛ بهدرستى كه براى قبر هولهاى بزرگ است و پناه برد حامل آن به خداوند از هول مطلع و بگذارد ميّت را نزديك قبر و اندكى صبر كند تا استعداد دخول را بگيرد، پس اندكى او را پيشتر برد و اندكى صبر كند، آنگاه او را به كنار قبر برد. | ||
مجلسى اوّل در شرح آن فرمود: هرچند روح از بدن مفارقت كرده است و روح حيوانى مرده است، امّا نفس ناطقه زنده است و تعلّق او از بدن بالكليّه زايل نشده است و خوف ضغطه قبر و سؤال منكر و نكير و رومان، فتّان قبور و عذاب برزخ هست، تا آنكه از جهت ديگران عبرت است كه تفكّر كنند چنين واقعهاى در پيش دارند» (متن كتاب، ص 31). | مجلسى اوّل در شرح آن فرمود: هرچند روح از بدن مفارقت كرده است و روح حيوانى مرده است، امّا نفس ناطقه زنده است و تعلّق او از بدن بالكليّه زايل نشده است و خوف ضغطه قبر و سؤال منكر و نكير و رومان، فتّان قبور و عذاب برزخ هست، تا آنكه از جهت ديگران عبرت است كه تفكّر كنند چنين واقعهاى در پيش دارند» (متن كتاب، ص 31). |
ویرایش