۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURنوشتن برای ایرانJ1.jpg | عنوان =نوشتن برای ایران: جستارهایی در باب فرهنگ، سیاست و تاریخ | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = علیخواه، ناصر (نویسنده) علیخواه، مونا (محقق) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''نوشتن برای ایران: جستارهایی در باب فرهنگ، سیاست و تاریخ''' تألیف ناصر علیخواه به اهتمام مونا | '''نوشتن برای ایران: جستارهایی در باب فرهنگ، سیاست و تاریخ''' تألیف [[علیخواه، ناصر|ناصر علیخواه]] به اهتمام [[علیخواه، مونا|مونا علیخواه]]؛ در هر فصل این کتاب میتوان دغدغههای این معلم نویسنده را دید که چگونه از یکسو به فکر آموزش و پرورش و تربیت نسلهای آیندۀ ایران بوده و از سوی دیگر به فکر آگاهیبخشی به جامعۀ ایرانی بهویژه جنوب ایران؛ جنوبی که یکی از قطبهای اصلی فرهنگ و هنر و ادب ایران از دیرباز تا به امروز بوده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
ناصر علیخواه هنگامی که پسربچهای نوجوان در گوشۀ کوچک و فراموششدۀ جنوب ایران بود، آرزوهای بزرگی داشت. او برای رسیدن به رؤیاهایش، از خورموج که آن زمان شهری کوچک و فقیر بود، به بوشهر آمد. شاید هیچوقت فکرش را نمیکرد وقتی خودش را در کلاس درس مدرسه ببیند، معلمش منوچهر آتشی باشد. | [[علیخواه، ناصر|ناصر علیخواه]] هنگامی که پسربچهای نوجوان در گوشۀ کوچک و فراموششدۀ جنوب ایران بود، آرزوهای بزرگی داشت. او برای رسیدن به رؤیاهایش، از خورموج که آن زمان شهری کوچک و فقیر بود، به بوشهر آمد. شاید هیچوقت فکرش را نمیکرد وقتی خودش را در کلاس درس مدرسه ببیند، معلمش منوچهر آتشی باشد. | ||
علیخواه با همان آگاهی از فقر و مفهوم آن، که در دوران کودکی آن را چشیده بود و در اولین دیدارش با منوچهر آتشی هم آن را دیده بود، وقتی در قامت معلم به روستاهای جنوب رفت، خود را متعهد کرد تا نسبت به این معضل بزرگ اجتماعی بنویسد؛ کاری که در آن سالها امین فقیری نیز با انتشار کتاب «دهکدۀ پرملال: کرده بود. علیخواه نیز روایت خود از فقر را در مجلۀ «خوشه» منتشر کرد؛ روایتی که خود اینگونه توصیفش میکند: «اولین بار در روزگار جامعۀ فراموششدۀ ما که ناشی از وضعیت بد محیط اجتماعی زادگاهم بود، فقر فرهنگی، نبود بهداشت و درمان، بیکاری و عدم روشنای ..... مقالهای در همین رابطه نوشتم». همین نگاه بود که موجب شد وقتی اولین ابلاغش را برای روستای بردخون در سال 1339 بگیرد، توجه مفتون بردخونی (دوبیتیسرای مشهور آن زمان) را به خود جلب کند: «مفتون، از بس در شهر صحبت شده بود که معلم جدید آمده به ده، از کدخدا خواسته بود که من به دیدارش بروم. گفتم من فقط روز جمعه می توانم، بقیۀ روزها نمیتوانم، چون میخواهم وقتم را مشغول مدرسه کنم. بعداً در دیدارمان گفت: تو جوان بااستعدادی هستی، هرچه میکنی، اخلاق را فراموش نکن! اخلاق از نان شب واجبتر است!». و به این طریق او این دو مسیر موازی را با هم پیش برد: معلمی و تدریس به بچههای ایران و نوشتن از دغدغههایش که از فرهنگ و هنر و ادب را دربر میگیرد تا سیاست و جامعه و محیطزیست ایران. همۀ اینها برای شناخت بهتر خود، کشور و ساخت ایرانی آباد و آزاد است. | علیخواه با همان آگاهی از فقر و مفهوم آن، که در دوران کودکی آن را چشیده بود و در اولین دیدارش با منوچهر آتشی هم آن را دیده بود، وقتی در قامت معلم به روستاهای جنوب رفت، خود را متعهد کرد تا نسبت به این معضل بزرگ اجتماعی بنویسد؛ کاری که در آن سالها امین فقیری نیز با انتشار کتاب «دهکدۀ پرملال: کرده بود. علیخواه نیز روایت خود از فقر را در مجلۀ «خوشه» منتشر کرد؛ روایتی که خود اینگونه توصیفش میکند: «اولین بار در روزگار جامعۀ فراموششدۀ ما که ناشی از وضعیت بد محیط اجتماعی زادگاهم بود، فقر فرهنگی، نبود بهداشت و درمان، بیکاری و عدم روشنای ..... مقالهای در همین رابطه نوشتم». همین نگاه بود که موجب شد وقتی اولین ابلاغش را برای روستای بردخون در سال 1339 بگیرد، توجه مفتون بردخونی (دوبیتیسرای مشهور آن زمان) را به خود جلب کند: «مفتون، از بس در شهر صحبت شده بود که معلم جدید آمده به ده، از کدخدا خواسته بود که من به دیدارش بروم. گفتم من فقط روز جمعه می توانم، بقیۀ روزها نمیتوانم، چون میخواهم وقتم را مشغول مدرسه کنم. بعداً در دیدارمان گفت: تو جوان بااستعدادی هستی، هرچه میکنی، اخلاق را فراموش نکن! اخلاق از نان شب واجبتر است!». و به این طریق او این دو مسیر موازی را با هم پیش برد: معلمی و تدریس به بچههای ایران و نوشتن از دغدغههایش که از فرهنگ و هنر و ادب را دربر میگیرد تا سیاست و جامعه و محیطزیست ایران. همۀ اینها برای شناخت بهتر خود، کشور و ساخت ایرانی آباد و آزاد است. | ||
ناصر علیخواه دوران معلمیاش را اینگونه شرح میدهد: «در کسوت معلمی سالها نقش تعلیم و تربیت فرزندان دیارم تا مرز رضایت درونیام انجام داده، صرفنظر از مسائل زندگی، به کارم عشق میورزیدم و اکثر عزیزانی که به راهنمایی و تعلیم و تربیت آنان اهتمام داشتهام، انسانهای مؤثری از آب درآمدهاند که از این دستاورد افتخار میکنم». | [[علیخواه، ناصر|ناصر علیخواه]] دوران معلمیاش را اینگونه شرح میدهد: «در کسوت معلمی سالها نقش تعلیم و تربیت فرزندان دیارم تا مرز رضایت درونیام انجام داده، صرفنظر از مسائل زندگی، به کارم عشق میورزیدم و اکثر عزیزانی که به راهنمایی و تعلیم و تربیت آنان اهتمام داشتهام، انسانهای مؤثری از آب درآمدهاند که از این دستاورد افتخار میکنم». | ||
علیخواه بعد از سی سال معلمی و تدریس، پس از بازنشستگی در هیئت یک نویسنده و روزنامهنگار، به طور جدیتر نوشتن مقالات و یادداشتهایی دربارۀ ایران و بهویژه جنوب، بوشهر و زادگاهش خورموج را ادامه میدهد. بیش از پانصد مقاله و نوشتار و یادداشت در طول دوران معلمی و بازنشستگیاش به نگارش درآورده که در اینجا تنها برگزیدهای از آنها آورده شده است. | علیخواه بعد از سی سال معلمی و تدریس، پس از بازنشستگی در هیئت یک نویسنده و روزنامهنگار، به طور جدیتر نوشتن مقالات و یادداشتهایی دربارۀ ایران و بهویژه جنوب، بوشهر و زادگاهش خورموج را ادامه میدهد. بیش از پانصد مقاله و نوشتار و یادداشت در طول دوران معلمی و بازنشستگیاش به نگارش درآورده که در اینجا تنها برگزیدهای از آنها آورده شده است. | ||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در هر فصل این کتاب میتوان دغدغههای این معلم نویسنده را دید که چگونه از یکسو به فکر آموزش و پرورش و تربیت نسلهای آیندۀ ایران بوده و از سوی دیگر به فکر آگاهیبخشی به جامعۀ ایرانی بهویژه جنوب ایران؛ جنوبی که یکی از قطبهای اصلی فرهنگ و هنر و ادب ایران از دیرباز تا به امروز بوده است. | در هر فصل این کتاب میتوان دغدغههای این معلم نویسنده را دید که چگونه از یکسو به فکر آموزش و پرورش و تربیت نسلهای آیندۀ ایران بوده و از سوی دیگر به فکر آگاهیبخشی به جامعۀ ایرانی بهویژه جنوب ایران؛ جنوبی که یکی از قطبهای اصلی فرهنگ و هنر و ادب ایران از دیرباز تا به امروز بوده است. | ||
مجموعۀ مقالات این کتاب، تصویری از معلمی دلسوز و دغدغهمند را نشان میدهد که هر خواننده و شهروند ایرانی را در هر کجای جهان که باشد به تأمل وامیدارد برای بازاندیشیدن به خویش، دیگری و میهن. و این همان رسالتی است که ناصر علیخواه بیش از نیمقرن آن را بر دوش کشید تا به همۀ ما یادآور شود که اگر هر ایرانی به اندازۀ سهمش برای این سرزمین کاری کند، شاهد سربلندی نام ایران در جایجای جهان خواهیم بود. | مجموعۀ مقالات این کتاب، تصویری از معلمی دلسوز و دغدغهمند را نشان میدهد که هر خواننده و شهروند ایرانی را در هر کجای جهان که باشد به تأمل وامیدارد برای بازاندیشیدن به خویش، دیگری و میهن. و این همان رسالتی است که [[علیخواه، ناصر|ناصر علیخواه]] بیش از نیمقرن آن را بر دوش کشید تا به همۀ ما یادآور شود که اگر هر ایرانی به اندازۀ سهمش برای این سرزمین کاری کند، شاهد سربلندی نام ایران در جایجای جهان خواهیم بود. | ||
این کتاب شامل چهل جستار در شش فصل میشود: از جنوب و بوشهر، از تاریخ و جغرافیا، از سیاست و اجتماع، از ادبیات و هنر، از کتاب و فرهنگ، و از دیروز و امروز، عناوین فصلهای ششگانه کتاب هستند. افزون بر این فصلها، کتاب دربرگیرندۀ مقدمه پرفسور ایرج نبیپور عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی کشور و یادداشت مونا علیخواه دختر نویسنده، نیز است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5525 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | این کتاب شامل چهل جستار در شش فصل میشود: از جنوب و بوشهر، از تاریخ و جغرافیا، از سیاست و اجتماع، از ادبیات و هنر، از کتاب و فرهنگ، و از دیروز و امروز، عناوین فصلهای ششگانه کتاب هستند. افزون بر این فصلها، کتاب دربرگیرندۀ مقدمه پرفسور ایرج نبیپور عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی کشور و یادداشت [[علیخواه، مونا|مونا علیخواه]] دختر نویسنده، نیز است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5525 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||