پرش به محتوا

فلسفه و اخلاق نقد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURفلسفه و اخلاق نقدJ1.jpg | عنوان =فلسفه و اخلاق نقد | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = اکوان، محمد (نویسنده) قربانی، قدرت‌الله (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =فرزانگی | مکان نشر =...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''فلسفه و اخلاق نقد''' تألیف گروهی از نویسندگان به کوشش محمد اکوان، قدرت‌الله قربانی، چرا و چگونه باید نقد کرد؟ گوهر اندیشیدن به معنای واقعی، نقادی کردن است. اگر فلسفه به معنی اندیشیدن و تفکر دانسته شود، نه پرداختن به اندیشه‌ها، آنگاه نقد و سنجش در فرایند شکل‌گیری تفکر صورت می‌پذیرد و این صورت‌پذیری نقد، عین تفکر و اندیشیدن است و ماهیتی جدا از آن ندارد. تفکر ـ خواه به معنی عام مدنظر باشد یا به معنی نوع معینی که تفکر فلسفی نامیده می‌شود ـ و نقد دو فرآیند مستقل نیستند که باید پس از تحقق در کنار یکدیگر قرار گیرند یا یکی بر دیگری عارض شود تا تفکر متصف به صفت انتقادی شود. این کتاب دربرگیرندۀ سیزده نوشتار دربارۀ نقد و فلسفه و اخلاق نقد است.
'''فلسفه و اخلاق نقد''' تألیف گروهی از نویسندگان به کوشش [[اکوان، محمد|محمد اکوان]]، [[قربانی، قدرت‌الله|قدرت‌الله قربانی]]، چرا و چگونه باید نقد کرد؟ گوهر اندیشیدن به معنای واقعی، نقادی کردن است. اگر فلسفه به معنی اندیشیدن و تفکر دانسته شود، نه پرداختن به اندیشه‌ها، آنگاه نقد و سنجش در فرایند شکل‌گیری تفکر صورت می‌پذیرد و این صورت‌پذیری نقد، عین تفکر و اندیشیدن است و ماهیتی جدا از آن ندارد. تفکر ـ خواه به معنی عام مدنظر باشد یا به معنی نوع معینی که تفکر فلسفی نامیده می‌شود ـ و نقد دو فرآیند مستقل نیستند که باید پس از تحقق در کنار یکدیگر قرار گیرند یا یکی بر دیگری عارض شود تا تفکر متصف به صفت انتقادی شود. این کتاب دربرگیرندۀ سیزده نوشتار دربارۀ نقد و فلسفه و اخلاق نقد است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۷۰: خط ۷۰:
علی مرادخانی در نوشتار پنجم این کتاب، با تلقی خاصی از تجدد آن را با نقد یکی دانسته است. به اعتقاد او تجدد یک نظم و انتظام خاصی در زندگی است که از قرن هجدهم به بعد بسط پیدا کرده است. تکوین این نظم و انتظام از امور با نقد قرین شده است.
علی مرادخانی در نوشتار پنجم این کتاب، با تلقی خاصی از تجدد آن را با نقد یکی دانسته است. به اعتقاد او تجدد یک نظم و انتظام خاصی در زندگی است که از قرن هجدهم به بعد بسط پیدا کرده است. تکوین این نظم و انتظام از امور با نقد قرین شده است.


در مقالۀ ششم، نویسنده کوشیده با تأکید بر یکی از آثار ابن سینا، کتاب المباحثات که در آن بررسی و نقدهای بوعلی و معاصران وی انعکاس یافته است، مباحث اخلاق نقد از دیدگاه بوعلی را بازخوانی کند.
در مقالۀ ششم، نویسنده کوشیده با تأکید بر یکی از آثار [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، کتاب المباحثات که در آن بررسی و نقدهای [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] و معاصران وی انعکاس یافته است، مباحث اخلاق نقد از دیدگاه بوعلی را بازخوانی کند.


نویسنده در نوشتار هفتم معتقد است حوزۀ دین شامل دین‌داری و معرفت دینی مؤمنان، از فقدان نقدهای اصولی و مشفقانه رنج می‌برد. او در این نوشتار این موارد را از موانع عمدۀ نقد در این حوزه دانسته است: عدم تفکیک دین از معرفت دینی و دین‌داری، نگرش انحصاری نسبت به دین، تقدس‌گرایی افراطی، گسترش عوام‌گرایی دینی، محوریت احکام و شعائر نسبت به باورهای دینی، شخص‌محوری دینی و غفلت از پیام اصلی دین و .... .
نویسنده در نوشتار هفتم معتقد است حوزۀ دین شامل دین‌داری و معرفت دینی مؤمنان، از فقدان نقدهای اصولی و مشفقانه رنج می‌برد. او در این نوشتار این موارد را از موانع عمدۀ نقد در این حوزه دانسته است: عدم تفکیک دین از معرفت دینی و دین‌داری، نگرش انحصاری نسبت به دین، تقدس‌گرایی افراطی، گسترش عوام‌گرایی دینی، محوریت احکام و شعائر نسبت به باورهای دینی، شخص‌محوری دینی و غفلت از پیام اصلی دین و .... .