۱۰۶٬۲۸۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'های ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
ضامن آهو از القاب [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] میباشد و پیرامون آن داستانی بیان شده که بنا به روایتی عامیانه، چنین نقل کردهاند: صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی میکند و آهو شکارچی را مسافت زیادی دنبال خود میدواند و عاقبت خود را به دامن [[امام رضا علیهالسلام|حضرت علی بن موسی الرضا(ع)]] که اتفاقا در آن حوالی تضریف فرما بوده است میاندازد. صیاد که قصد شکار آهو را دارد، با ممانعت [[امام رضا علیهالسلام|حضرت رضا(ع)]] مواجه میشود ولی چون آهو را صید و حق شرعی خود میداند، در مطالبه و استرداد آهو مبالغه و پافشاری میکند. امام(ع) حاضر میشود مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا آهو را آزاد کند. شکارچی نمی پذیرد و به عرض میرساند: الا و باالله، من همین آهو را که حق خودم است، م خواهم ولا غیر. آن وقت آهو به زبان میآید و سخن گفتن آغاز میکند و عرض امام(ع) میرساند که من دو بچه آهوی شیر خوار دارم که گرسنهاند و چشم بهخ راهند، بروم و شیرشان دهم و سیرشان کنم. حالا شما ضمانت مرا نزد ان ظالم بفرمایید که اجازه دهد برم و بچگانم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شود... | ضامن آهو از القاب [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] میباشد و پیرامون آن داستانی بیان شده که بنا به روایتی عامیانه، چنین نقل کردهاند: صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی میکند و آهو شکارچی را مسافت زیادی دنبال خود میدواند و عاقبت خود را به دامن [[امام رضا علیهالسلام|حضرت علی بن موسی الرضا(ع)]] که اتفاقا در آن حوالی تضریف فرما بوده است میاندازد. صیاد که قصد شکار آهو را دارد، با ممانعت [[امام رضا علیهالسلام|حضرت رضا(ع)]] مواجه میشود ولی چون آهو را صید و حق شرعی خود میداند، در مطالبه و استرداد آهو مبالغه و پافشاری میکند. امام(ع) حاضر میشود مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا آهو را آزاد کند. شکارچی نمی پذیرد و به عرض میرساند: الا و باالله، من همین آهو را که حق خودم است، م خواهم ولا غیر. آن وقت آهو به زبان میآید و سخن گفتن آغاز میکند و عرض امام(ع) میرساند که من دو بچه آهوی شیر خوار دارم که گرسنهاند و چشم بهخ راهند، بروم و شیرشان دهم و سیرشان کنم. حالا شما ضمانت مرا نزد ان ظالم بفرمایید که اجازه دهد برم و بچگانم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شود... | ||
[[امام رضا علیهالسلام|حضرت رضا(ع)]] هم ضمانت آهو را نزد شکارچی میفرماید و خود را به صورت گروگانی در تحت تسلط شکارچی قرار میدهد. آهو میرود و به سرعت باز میگردد و خود را تسلیم شکارچی میکند. شکاری که این وفای به عهد را میبیند، منقلب میگردد و آنگاه که متوجه میشود گروگان او، [[امام رضا علیهالسلام|حضرت علی بن موسی الرضا(ع)]] است، فورا آهو را آزاد میکند و خود را به دستو پای حضرت میاندازد و عذر میخواهد و پوزش میطلبد. حضرت نیز مبلغی به او مرحمت میفرماید و به علاوه، تعهد شفاعت او را درقیامت نزد جدش میکند و صیاد را خوشدل رواانه میسازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت میداند، اجازه مرخصی میطلبد و به سراغ خانه و | [[امام رضا علیهالسلام|حضرت رضا(ع)]] هم ضمانت آهو را نزد شکارچی میفرماید و خود را به صورت گروگانی در تحت تسلط شکارچی قرار میدهد. آهو میرود و به سرعت باز میگردد و خود را تسلیم شکارچی میکند. شکاری که این وفای به عهد را میبیند، منقلب میگردد و آنگاه که متوجه میشود گروگان او، [[امام رضا علیهالسلام|حضرت علی بن موسی الرضا(ع)]] است، فورا آهو را آزاد میکند و خود را به دستو پای حضرت میاندازد و عذر میخواهد و پوزش میطلبد. حضرت نیز مبلغی به او مرحمت میفرماید و به علاوه، تعهد شفاعت او را درقیامت نزد جدش میکند و صیاد را خوشدل رواانه میسازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت میداند، اجازه مرخصی میطلبد و به سراغ خانه و بچههایش میدود... | ||
اما داستانی که حقیقت دارد در کتاب عیون الاخبار الرضا(ع) بدین شرح نقل شده است که شیخ صدوق آن را از شیه اوالفضل محمد بن احمد بن احمد اسماعیل سلیطی و او از حاکم رازی، وزیر نامدار سامانیان و او از ابومنصور محمد عبدالرزاق طوسی روایت کرده است: چون امروز پنجشنبه برای زیارت امام رضا(ع) از او اجازه خواستم. گفت بشنو که درباره این مشهد(ر.ک: صفحه ۴۷۰ و ۴۷۱) | اما داستانی که حقیقت دارد در کتاب عیون الاخبار الرضا(ع) بدین شرح نقل شده است که شیخ صدوق آن را از شیه اوالفضل محمد بن احمد بن احمد اسماعیل سلیطی و او از حاکم رازی، وزیر نامدار سامانیان و او از ابومنصور محمد عبدالرزاق طوسی روایت کرده است: چون امروز پنجشنبه برای زیارت امام رضا(ع) از او اجازه خواستم. گفت بشنو که درباره این مشهد(ر.ک: صفحه ۴۷۰ و ۴۷۱) |