۱۰۵٬۴۵۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'موسسه' به 'مؤسسه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' اهل بیت' به ' اهلبیت') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
تشیع او ریشهدار بود. ابن سعد مىگوید: «جد او بشر بن عمرو و فرزندانش سائب و عبید و عبدالرحمان همراه با [[امام علی علیهالسلام|على بن ابىطالب علیهالسّلام]] در جنگ جمل شرکت داشتند». | تشیع او ریشهدار بود. ابن سعد مىگوید: «جد او بشر بن عمرو و فرزندانش سائب و عبید و عبدالرحمان همراه با [[امام علی علیهالسلام|على بن ابىطالب علیهالسّلام]] در جنگ جمل شرکت داشتند». | ||
[[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقه الاسلام کلینى]] سرگذشت تشیع او را مىآورد و سپس مىگوید: «همواره با دوستى و محبت | [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقه الاسلام کلینى]] سرگذشت تشیع او را مىآورد و سپس مىگوید: «همواره با دوستى و محبت اهلبیت مىزیست تا بدرود حیات گفت». به همین جهت است که گاهى او را ضعیف مىشمارند و گاهى به او تهمت بدعتگذارى مىزنند، ولى به هر حال چارهاى جز تسلیم در برابر مقام شامخ علمى او ندارند و ناگزیر باید خاضعانه و متواضعانه سر بر آستانه او بسایند؛ زیرا پیشوایان و استادان تفسیر و حدیث بر سخن او اعتماد کردهاند. | ||
البته تهمت غلو در تشیع که به او نسبت دادهاند اساسى ندارد و تنها براى خدشهدار کردن شهرت او چنین تهمتى ساختهاند؛ زیرا تنها شیعه بودن موجب قدح او نمىشود. از محاربى چنین نقل شده است: «به [[زائدة بن قدامه]] گفتند: چرا از سه نفر روایت نقل نمىشود: [[ابن ابیلیلی|ابن ابىلیلى]]، جابر جعفى و کلبى؟ گفت: درباره [[ابن ابیلیلی|ابن ابىلیلى]] سخنى به یاد ندارم و دلیل آن را نمىدانم، اما جابر، به دلیل اینکه قائل به رجعت بود و کلبى هم- که من نزد او حاضر مىشدم- به این دلیل که از او شنیدم که گفت: یک بار مریض شدم و هر آنچه حفظ کرده بودم فراموش کردم. به محضر بزرگ | البته تهمت غلو در تشیع که به او نسبت دادهاند اساسى ندارد و تنها براى خدشهدار کردن شهرت او چنین تهمتى ساختهاند؛ زیرا تنها شیعه بودن موجب قدح او نمىشود. از محاربى چنین نقل شده است: «به [[زائدة بن قدامه]] گفتند: چرا از سه نفر روایت نقل نمىشود: [[ابن ابیلیلی|ابن ابىلیلى]]، جابر جعفى و کلبى؟ گفت: درباره [[ابن ابیلیلی|ابن ابىلیلى]] سخنى به یاد ندارم و دلیل آن را نمىدانم، اما جابر، به دلیل اینکه قائل به رجعت بود و کلبى هم- که من نزد او حاضر مىشدم- به این دلیل که از او شنیدم که گفت: یک بار مریض شدم و هر آنچه حفظ کرده بودم فراموش کردم. به محضر بزرگ اهلبیت شرفیاب شدم، آب دهانى به دهانم انداخت؛ آنچه فراموش کرده بودم دوباره باز یافتم. وى (ابن قدامه) گفت: لذا او را رها کردم». از ابوعوانه نقل شده که گفت: «از کلبى گفتارى شنیدم که هر کس چنان سخنى بگوید کافر مىشود». | ||
اصمعى مىگوید: «به کلبى مراجعه کردم و این موضوع را از او پرسیدم؛ او انکار کرد». ساجى مىگوید: «وى به غایت ضعیف است؛ زیرا شیعهاى افراطى است»، | اصمعى مىگوید: «به کلبى مراجعه کردم و این موضوع را از او پرسیدم؛ او انکار کرد». ساجى مىگوید: «وى به غایت ضعیف است؛ زیرا شیعهاى افراطى است»، |