۱۰۶٬۳۴۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'میشود' به 'میشود') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' اهل بیت' به ' اهلبیت') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
{{ب|'' ما و اصحابیم چون کشتی نوح ''|2='' هر که دست اندر زند یابد فتوح ''<ref>مثنوی معنوی، د3، بیت 1226</ref>}} | {{ب|'' ما و اصحابیم چون کشتی نوح ''|2='' هر که دست اندر زند یابد فتوح ''<ref>مثنوی معنوی، د3، بیت 1226</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
طبق سخن مؤلّف این متن در منابع شیعه وجود ندارد و غیر از آن استدلال به خطا بودن آن میکند و بر خلاف اهل سنّت که صحابه را کلّهم عدول میدانند وی اعتنایی بهاغلب صحابه ندارد و بیشتر ایشان را نه تنها مسئله دار بلکه گمراه تشخیص میدهد و برای این نیز شواهدی دارد. به هر جهت در ذیل همین دو بیت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] مینویسد: آنچه که مسلّم است، اینکه غرض از اصحاب در اینجا و طبق روایاتی که خواهد آمد، صرفاً | طبق سخن مؤلّف این متن در منابع شیعه وجود ندارد و غیر از آن استدلال به خطا بودن آن میکند و بر خلاف اهل سنّت که صحابه را کلّهم عدول میدانند وی اعتنایی بهاغلب صحابه ندارد و بیشتر ایشان را نه تنها مسئله دار بلکه گمراه تشخیص میدهد و برای این نیز شواهدی دارد. به هر جهت در ذیل همین دو بیت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] مینویسد: آنچه که مسلّم است، اینکه غرض از اصحاب در اینجا و طبق روایاتی که خواهد آمد، صرفاً اهلبیت پیامبر(ص) هستند که هیچ انحراف و افراط و تفریطی در آنها راه ندارد و اگر آن را بهاصحاب | ||
منسوب کنیم؛ بدیهی است کهاصحاب، خود برخی در سلوک محمّدی نیز دچار اشکالات عدیدهای بودهاند. و برخی نیز به خطا و گمراهی گراییدند و این نیز هست که پیامبر هرگز به طور کامل و مطلق صحابه را از این بابت که صحابه هستند، تأیید نکردهاست و لذا این تأکید و توصیه صرفاً برای | منسوب کنیم؛ بدیهی است کهاصحاب، خود برخی در سلوک محمّدی نیز دچار اشکالات عدیدهای بودهاند. و برخی نیز به خطا و گمراهی گراییدند و این نیز هست که پیامبر هرگز به طور کامل و مطلق صحابه را از این بابت که صحابه هستند، تأیید نکردهاست و لذا این تأکید و توصیه صرفاً برای اهلبیت عصمت و طهارت رقم خوردهاست و بس<ref>متن، ص 89</ref>. | ||
به هر جهت دقّت نویسنده با تسلّطی که به حدیث و منابع حدیثی دارد سبب شده تا در خصوص احادیث مثنوی روش نقّدانه را در پیش بگیرد و برخی از روایت او را از بابت سند و برخی را از بابت رجال و برخی را از بابت معنا و محتوا خدشه دار بداند و بهانها از بابت حدیث بودن وجهی ننهد. بدیهی است که شواهد زیاد است مثلاً در شمارهی 54 با عنوان «کلّمینی یا حمیرا» اشاره به جعلی بودن حدیث میشود و بیان میدارد که در هیچ منبع شیعی مورد توجّه واقع نشده و اساساً به زعم نویسنده ممکن نیست که پیامبر چنین سخنی را در خصوص عایشه بر زبان رانده باشد، آنهم کسی که حتّی از دید اهل سنّت دچار اشکالات رواییِ عدیدهاست. جالب است کهاین حدیث در منابع دست اوّل اهل سنّت نیز دیده نمیشود<ref>متن، ص 79</ref>. گفتنی است که نویسنده در کتاب مفصّل خود [[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]] نیز در ج 1، صص 271-270 و در ذیل شماره 99 به همین بیت اشاره کرده و همین ایراد را در آنجا نیز مورد توجّه قرار دادهاست. | به هر جهت دقّت نویسنده با تسلّطی که به حدیث و منابع حدیثی دارد سبب شده تا در خصوص احادیث مثنوی روش نقّدانه را در پیش بگیرد و برخی از روایت او را از بابت سند و برخی را از بابت رجال و برخی را از بابت معنا و محتوا خدشه دار بداند و بهانها از بابت حدیث بودن وجهی ننهد. بدیهی است که شواهد زیاد است مثلاً در شمارهی 54 با عنوان «کلّمینی یا حمیرا» اشاره به جعلی بودن حدیث میشود و بیان میدارد که در هیچ منبع شیعی مورد توجّه واقع نشده و اساساً به زعم نویسنده ممکن نیست که پیامبر چنین سخنی را در خصوص عایشه بر زبان رانده باشد، آنهم کسی که حتّی از دید اهل سنّت دچار اشکالات رواییِ عدیدهاست. جالب است کهاین حدیث در منابع دست اوّل اهل سنّت نیز دیده نمیشود<ref>متن، ص 79</ref>. گفتنی است که نویسنده در کتاب مفصّل خود [[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]] نیز در ج 1، صص 271-270 و در ذیل شماره 99 به همین بیت اشاره کرده و همین ایراد را در آنجا نیز مورد توجّه قرار دادهاست. |